به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: «عقل سرخ»؛ از سلسله نشست های اصحاب علوم انسانی در باب فهم و تبیین جهان مقاومت پس از سردار سلیمانی عصر امروز (دوشنبه، ۱۴ بهمن) در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در بخش اول این هم اندیشی، «غلامرضا جمشیدیها»، طی سخنانی با اشاره به معدودی از مفاهیم مطرح شده درباره دولت گفت: گاهی برخی این مفهوم را معادل نظام اجتماعی می گیرند یا مفهوم عام آن را در نظر می گیرند، مثلا می گویند دولت اسلامی. با این وجود تمدن در همه جای دنیا وجود دارد البته مبانی انسان شناسی دارد. قرآن از این مبانی به نظریه فطرت یاد می کند، اروپاییان نظریه انسان های همانند را مطرح می کنند، من نظریه همانندی در خلقت که در کلام معصوم(ع) نیز آمده است در نظر میگیرم.
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران افزود: در این میان یکی از سوالاتی که مطرح می شود آن است که اگر همه انسان ها برابرند چرا در برخی جوامع علم هست و در برخی جوامع علم نیست. تمدن ترکیبی از شهر، توسعه شهری، اقتصاد و قواعد علم است و بر اساس این نظریه است که نظام سیاسی مفهوم می یابد.
جمشیدی ها ادامه داد: بین دولت نیز نیروی نظامی نقش اساسی دارد، حال بر اساس آنچه که گفتم از آنجایی که می خواهم منش سردار سلیمانی را توضیح دهم فکر کردم لازم است تا اشاره ای به فضای قبل از انقلاب داشته باشیم و تشریحی نسبت به آن فضا را مطرح کنم که خود نیز آن دوران را درک کرده ام.
وی افزود: در آن زمان نظام سیاسی جهان از یک سو سرمایه داری و از سوی دیگر نظام مارکسیستی به سرکردگی شوروی قرار داشت. در ایران و نظام پهلوی، برخی چپ بودند و گرایش های مارکسیستی داشتند و برخی به نظام دیگر گرایش داشتند، برخی نیز نیروهای مذهبی بودند که این گروه را نه نظام شاه می دید و نه فضای آن زمان، با این وجود در آن شرایط که چنین اوصافی داشت همه جا آرام بوده است و تصویری که از جهان وجود داشت همین ظاهر بود، به خاطر می آورم که آن زمان در میدان 17 شهریور علیه رئیس جمهور چین هم شعار دادیم چراکه وارد مرواده با شاه شده بود. این فضا سیاسی کلی آن زمان بود.
جمشیدی ها تصریح کرد: با این همه دو گانگی را در فضای سیاسی و فرهنگی شاهد بودیم، آن زمان انجمن اسلامی فعال بود، البته تیپ های مختلفی را مواجه می شدیم، در حوزه فرهنگ و سیاست مردم و نیروهای مذهبی دیده نمی شدند و کسی تصور نمی کرد که انقلاب رخ دهد و هیچ متفکری به آن نمی اندیشید.
وی گفت: از نظر من این انقلاب از لحاظ انسان شناسی، انسان جدیدی را معرفی می کند، تا پیش از آن انقلابی نبود که با تکیه بر گزاره های مذهبی شکل بگیرد، متن کلاسیک جامعه شناسی کنونی نیز حتی ارجاعی به متون دینی در این باب ندارد که طی آن بشود انقلابی این چنین رخ دهد، لذا از شاهکارهای انقلاب، طرح انسان جدید و نو است.
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران با بیان اینکه بزرگترین شاهکار نظریه انسان شناسی بود که امام خمینی(ره) مطرح کرد، افزود: این نظریه بسیاری از مسایل و مطالب در مورد دین را ابطال کرد از جمله اندیشه مارکسیستی و این جمله که دین افیون توده هاست.
این محقق بیان کرد: ویژگی بدیع انقلاب اسلامی داشتن رهبری دینی است و از نظر من این یک نقطه قوت است، البته نکته ای که در مورد انقلاب اسلامی وجود دارد این است که از نظر نظام سیاسی- معرفتی با هیچ نظام دیگری تطبیق نداشت. اما هرگز به غرب ارجاع نمی داد، در نتیجه انقلاب با دو بلوک شرق و غرب آن زمان از بُعد سیاسی و معرفتی سنخیتی نداشت، لذا دولت نَه شرقی بود و نَه غربی. بعد از انقلاب وقتی دولت تشکیل شد نخست وزیر آن زمانِ کشور اسراییل گفت که خاورمیانه دچار زلزله شده است.
وی در بخش دیگری از مباحث خود با اشاره به جنگ تحمیلی هشت ساله گفت: در آن شرایط انقلاب برای بقای خود باید چه کار می کرد؟ آیا باید راه گذشتگان را می رفت؟ ما می خواستیم هویت جدیدی داشته باشیم لذا خواه ناخواه برای بقای آن، نیروهای نظامی - مردمی، بسیج و بعدها سپاه شکل گرفت. آنچه در این بین بَرَنده می شد نیروی ایمان و برادران مومنی بودند که پای کار حضورداشتند.
جمشیدی ها ادامه داد: در مرحله بعد از انقلاب اسلامی، زمانی که دولتها شکل گرفتند تغییراتی در دستگاه نظری آنها ایجاد شد و در واقع هر دولت نظری داشت. اما در مورد پدیده داعش باید بگویم وقتی در سال ۱۳۷۵ که در منچستر دانشجو بودم، با این پدیده آشنا شدم، جریان این بود که در یکی از میدان های اصلی شهر دیدم کتاب عراق و شام را می فروختند، متوجه شدم دولت انگلستان اجازه داده که مسلمانان مجرمین را مسلمان کنند و به این ترتیب داعشی ها جزو مجرمین مسلمان بودند. با نمایان شدن پدیده داعش نیروهایی مثل حشدالشعبی و نیروهای نظامی شکل گرفت و آمریکا در این پروژه نیز شکست خورد. نیروهای نظامی ما هم که امروز در مقابل آمریکا ایستاده اند.
وی در بخش دیگری از مباحث خود گفت: سردار سلیمانی دست آموز مکتب امام خمینی(ره) بود و توانست اندیشه و روش امام راحل را جهانی کند. در واقع جریان مقاومت باعث شد که آمریکا در برنامه های خود موفق نباشد، ضمن اینکه عکس العمل های متفاوتی که بعد از شهادت سردار سلیمانی به وجود آمد نشان میدهد که اندیشه های آن شهید جهانی شده و شهادت او باعث شد که اندیشه های دینی جهانی شود.
همچنین در ادامه بخش اول این نشست، «مهدی حسین زاده یزدی» با موضوع «عقلانیت و انتقام سخت» سخنرانی کرد.
مدیر گروه آموزشی علوم اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: سوال آن است که آیا وقتی صحبت از انتقام می کنیم صحبت از یک امر احساسی است؟ مثل زمانی که ممکن است فردی به ما آسیبی بزند و ما در پاسخ به او می خواهیم حرکتی انجام دهیم. آیا بحث از انتقام سخت، تَشَفی خاطر ایجاد می کند؟ در راستای بررسی این بحث می خواهم به چند مفهوم اشاره کنم که شامل بحث عقلانیت، دیگری بحث ارزش ذاتی و عَرَضی و نهایتا تبیین انتقام است و اینکه در چه شرایطی انتقام عقلانی هست و در چه شرایطی نیست.
حسین زاده یزدی ادامه داد: عقلانیت در زبان فارسی، مصدر از صفت عقلانی است، اما عقل در اصطلاح فلسفی دو گونه استفاده می شود؛ گونه اول آنکه به عنوان موجودی مجرد به نام عقل شناخته می شود و گونه دوم به عنوان نیرویی که مُدرک کلیات است و از فهم و خیال بالاتر است. حال با توجه به این معنا، وقتی در اصطلاح عقلانیت استعمال شود چه مفهومی دارد؟ برخی عقل را به مستدل بودن تعریف کردند. در یک نگاه عقلانیت معادل مدرنیته است.
وی گفت: وقتی به معانی مختلف عقلانیت نگاه می کنیم آن را به عقلانیت توصیفی، نوعی، هنجاری تقسیم می کنیم اما در این میان آن عقلانیت که بیشتر مد نظر است عقلانیت هنجاری و عقلانیتی است که ارزیابی می کند، آنکه باید و نباید می کند و می گوید چه رفتاری را باید داشته باشیم و چه رفتاری را نباید داشته باشیم. تقسیم بندی دیگر تبیین عقلانیت هنجاری است که خود در شاخه نظری و عملی قرار می گیرد.
حسین زاده یزدی افزود: ابعاد نظری به این معنا که باید به چه باورهایی اعتقاد داشته باشیم تا به ما بگویند مسئولیت معرفتی خود را انجام داده ایم، مساله عقلانیت در عمل نیز در مورد کنش ها است و اینکه اصلا چه رفتاری باید داشته باشیم. همان که از خود سوال می کنیم این تصمیم من عقلانی هست یا نیست؟ در واقع وقتی پای تصمیم و کنش به میان می آید این عقل مطرح میشود.
این پژوهشگر با بیان اینکه گاهی اهداف معرفت شناختی است و گاهی نیز غیرمعرفت شناختی، گفت: عقلانیت نظری به عقلانیت عملی بر میگردد. در اینجا با توجه به ارزش هدف و وسیله می خواهم در مورد ویژگی ارزش صحبت کنم. امر ارزشی، امر مطلوب است. این ارزش یا مظلومیت یا ذاتی است یا عَرَضی. از سوی دیگر اصطلاح مورد بحث ما انتقام است. در قرآن چهار بار واژه انتقام آمده است از جمله «ذوانتقام» که همراه با واژه عزیز آمده و در مورد خداوند است: «عزیز ذوالانتقام».
حسین زاده یزدی افزود: معنای انتقام یعنی عقوبت کردن، کیفر کردن. علامه طباطبایی می گوید: «انتقام یا فردی است یا اجتماعی». انتقام فردی زمانی است که غَرَض از این عقوبت یک غَرَض فردی باشد و غالبا به آن می گویند تلافی است و تَشَفی خاطر. می گویند این نوع عقلانیت پشتوانه احساسی دارد. انتقام اجتماعی نیز یعنی ما در حوزه اجتماعیات آنچه که هدف و غرض مان است حفظ اجتماع است. به بیان دیگر برای حفظ اجتماع گاهی لازم است امور کیفری داشته باشیم و اینجا همان زمانی است که عقل پشت قضیه نهفته است و این عقل است که ملزم به حفظ نظام اجتماعی می کند. برای مثال قصاص در اسلام در زمره انتقام های اجتماعی است تا سلامت اجتماعی محفوظ باشد.
مدیر گروه آموزشی علوم اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در بخش دیگری از مباحث خود در مورد بحث انتقام سخت در مورد شهادت سردار سلیمانی گفت: آنچه عقلانی به نظر می رسد آن است که آیا گرفتن انتقام برای بازدارندگی از مرحله بعد است؟ اساسا وقتی بحث حفظ نظام پیش می آید عمل باید بازدارنده باشد، لذا ما بر این باوریم که عقلانی ترین عمل در این حادثه، انتقام به شدیدترین نوع خود است تا دشمن بداند که هر علمی بخواهد انجام دهد برایش هزینه دارد. انتقام یک بُعد نظامی و یک بُعد فرهنگی دارد. بنابراین بحث انتقام سخت که ما مطرح می کنیم به معنی شدیدترین عملی است که حالت بازدارندگی داشته باشد .
نظر شما