به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، اکثر ما حدیث شریف پیامبر اکرم(ص) یعنی «نِعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَة» دو نعمت است که ناشناخته است: «امنیت و تندرستی» را بارها شنیده ایم.
خداوند متعال نعمت های بسیار زیادی را در اختیار ما قرار داده که ما از آنها غافل هستیم و هنگامی که این نعمت ها را از دست می دهیم، به اهمیت آنها پی می بریم.
تندرستی و امنیتی از جمله نعمت هایی است که در این چارچوب قرار داشته که وجود آنها احساس آرامش و آسایش را برای ما به همراه دارد. این دو نعمت تا هنگامی که فقدان آنها احساس نشود، به عنوان یک مساله عادی قلمداد شده و توجه چندانی به آنها نمی شود.
ضرب المثل «قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی دچار آید» در این چارچوب قرار دارد. ضرب المثلی که سعدی در گلستان با حکایت، چنین به آن اشاره می کند؛
تاجری همراه شاگرد خود با کشتی به سفری دور و دراز میرفت. تاجر مردی دنیا دیده بود و بارها با کشتی سفر کرده بود و به دل دریا زده بود. اما شاگرد برای اولین بار بود که سوار کشتی میشد. از همین رو در ابتدای سفر خوشحال بود و با ذوق به دور و اطراف نگاه میکرد.
کمی که گذشت، از دیدن اطراف ترسید. اینکه تا چشم باز می کرد تنها و تنها آب می دید و این طور در میانه امواج دریا از این سو به آن سو میرفتند، احساس نگرانی کرد. مدتی گذشت. در تمام این مدت سعی داشت تا خونسرد باشد و دم نزند اما دیگر تاب نیاورد و شروع کرد به داد و قال کردن که پشیمان است و می خواهد به ساحل بازگردد.
تاجر و اطرافیان هرچه تلاش کردند تا او را آرام کنند و به او بفهمانند که سفر با کشتی ترسی ندارد و امن است و ... موفق نشدند. تا اینکه تاجر دیگر خسته و کلافه شد از این همه عجز و لابه شاگرد. فریاد برآورد که دیگر او را نمیخواهد و او را به دریا افکند و گفت حال شناکنان خود را به ساحل امنی که میخواهی برسان.
شاگرد که بیش از پیش ترسیده بود، کمک خواست و تاجر دستور داد که او را نجات دهند. از آب که بیرون آمد دیگر حرفی نزد. گوشهای نشست و ساکت ماند.
دیگران به تاجر گفتند که چرا چنین کردی؟ و او پاسخ داد تا زمانی که در ناامنی این چنین قرار نمی گرفت، نمیفهمید که بودن و ماندن در کشتی چه قدر و ارزشی دارد.
از آن به بعد در مورد افرادی که دچار گرفتاری نشدهاند و ارزش نعمتهایی را که خداوند در اختیارشان گذاشته نمیدانند میگویند: «قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید».
همه ما هنگامی که به بیماری گرفتار می شویم، قدر عافیت را می دانیم. اما وضع کشور هم اکنون در شرایطی است که همه ما گرفتاری ویروسی سریع الانتشار به نام کرونا هستیم که کشور را وارد بحران کرده است.
ویروسی که هم اکنون به صدر خبرها مبدل شده و در هر کوی و برزن و در همه خانه ها درباره آن بحث می شود.
خانم شوهانی خانه داری است که دو فرزند دارد. وی می گوید: بیش از 10 روز است که به دلیل انتشار ویروس کرونا در خانه نشسته ایم و فقط در مواقع اضطراری از خانه خارج می شویم.
او ادامه می دهد: بچه ها از زمانی که مدارس تعطیل شده در خانه مانده و کاملا قرنطینه شده اند. دل بچه ها خیلی گرفته و بهانه جویی های آنان چند وقتی است شروع شده است.
این مادر می افزاید: دلم برای روزهایی که به همراه خانواده به خرید و تفریح می رفتیم، به شدت تنگ شده است و دلمان می خواهد آن روزها بار دیگر بازگردد.
تعطیلی مدارس سبب شده تا بیشتر خانواده ها ترجیح دهند در خانه بمانند تا از این ویروس در امان بمانند. گرچه برخی دیگر از خانواده ها هستند که بدون توجه به شرایط فوق العاده حاکم بر کشور، تفریح و مسافرت را بر سلامتی خود و دیگران مقدم می شمارند.
سراغ شهروند دیگری می روم که خود را حیدری معرفی می کند و می گوید: ساده ترین مسائل زندگی، این روزها برای ما به یک آرزویی مبدل شده که دوست داریم زودتر محقق شوند.
وی اظهار می کند: شاید یکی از مسائلی که به صورت عادی انجام می دادیم اما هم اکنون حسرت آن را می خوریم، صرف غذا در رستوران و حتی خوردن یک بستنی در بازار است.
حیدری ادامه می دهد: اینها مسائل پیش پا افتاده زندگی هستند که هیچ کدام از ما به آنها توجه نداشتیم اما کرونا آمد تا به ما بگوید قدر همه لحظات زندگی را بدانید.
جوانی دستکش به دست و ماسک به صورت بر روی نیمکتی نشسته است. وقتی با او صحبت می کنم، از روزهای پیش از کرونا و اینکه هیچی سلامتی نمیشه، سخن می گوید.
وی تأکید می کند: تا چند هفته پیش وقتی سلام و احوالپرسی می کردیم و از ما می پرسیدند چه خبر، جواب می دادیم سلامتی. این سلامتی که می گفتیم به عادتی برای پاسخ دادن مبدل شده بود اما امروزه واقعا به دنبال سلامتی هستیم و دوست داریم اگر کسی از ما سوال کرد چه خبر واقعا پاسخ دهیم سلامتی.
او ادامه می دهد: روزهای معمولی زندگی در حال حاضر به آرزوی ما مبدل شده است. دوست داریم با خانواده در خیابان قدم بزنیم، خرید کنیم، در رستوران غذا بخوریم و به پارک برویم.
این جوان خاطرنشان می کند: تا چند وقت پیش زندگی برای ما سخت شده بود و دائما به شیوه زندگی خودمان نفرین می فرستادیم اما ویروس کرونا کاری کرد که دوست داریم به همان زندگی که دوست نداشتیم، برگردیم.
او می افزاید: ما معمولا قدردان سلامتی و عافیت نیستیم و اگر به امید خدا این ویروس از کشور ما رخت بست و سلامتی بر جامعه بازگشت در روزهای اول خدا را شکر خواهیم کرد اما به تدریج به زندگی معمولی خود برمی گردیم و باز هم این عافیت و سلامتی را به فراموشی می سپاریم.
شاید هیچ کس فکر نمی کرد روزی فرابرسد که دست دادن به آرزویی مبدل شود. دست دادن یکی از آداب معمولی به شمار می آید که این روزها حتی از این آداب نیز محروم هستیم و دیگر خبری از دست دادن های گرم به یکدیگر نیست.
این روزها خیلی ها دلشان تنگ شده است، برای دیدار عزیزانشان، برای رفتن به منزل دوست و آشناها، حتی برای مشکلاتشان و حتی برای ترافیکی که به یکی از مشکلات تهران و شهرهای بزرگ مبدل شده بود.
فضای مجازی هم پر شده از دلنوشته هایی که سرشار از دلتنگی هستند. یکی نوشته «کرونا آمد و ما را در حصار تنهایی قرنطینه کرد و دست های مهرمان را از یکدیگر گسست. لبخندهایمان را با فراموشی بوسه ها آشنا کرد. آمد و معنی تلخی ناشکری نعمت هایی که داشتیم و نمی دیدیمشان را به رخ ما کشید».
یکی دیگر نوشت: «کرونا ما را به اندوه نداشتن نعمت هایی چون سلامتی، آرامش و دوست داشتن دعوت کرد و حتی شیرینی عبادت های جمعی ماه رجب و گوشه های دنج زیارتگاه ها را از ما گرفت.»
این روزها همه ما حدیث شریف پیامبر اکرم(ص) را به خوبی درک می کنیم و در جستجوی نعمت سلامتی هستیم.
امنیت کشور به فضل جانفشانی شبانه روزی نیروهای نظامی و امنیتی کاملا برقرار است و ما شب ها راحت سر خود را بر بالین می گذاریم. این نعمت را هم اکنون داریم در حالی که واقعا قدر آن را نمی دانیم.
اما سلامتی ما به واسطه کرونا ویروس در معرض خطر قرار گرفته و همه ما در پی این نعمت هستیم.
کرونا سرانجام از کشور ما خواهد رفت و ان شاء الله سلامتی و عافیت بر جامعه حاکم می شود اما چه خوب است که فراموش نکنیم روزهایی را پشت سر گذراندیم که رفتارهای عادی و روزمره به آرزویی برای ما مبدل شده بود.
نظر شما