به گزارش خبرگزاری شبستان: «احمد مرادی» پیشکسوت و مدرس قرآن شهر تهران است که بسیاری از علاقهمندان به حضور در جلسات سنتی و یا فراگیران قرائات عشر او را میشناسند. این قاری قرآن متولد سال ۱۳۳۹ در شهر بروجرد است. زمانی که ششساله بود خانوادهاش در محله عودلاجان تهران ساکن شدند.
زمینه آشنایی و اتصالش با جلسات قرآن در سال ۱۳۵۳ در جلسه محمدرضا صلحجو واقع در مسجد کاشانی خیابان پامنار آغاز شد. در ادامه با این قاری و مدرس قرآن بیشتر آشنا میشویم.
ـ چه شد که به این عرصه علاقهمند شدید؟
سال ۵۲ با خانوادهام به مشهد مقدس رفتیم. جلسهای آموزشی در حرم حضرت امام رضا(ع) برپا میشد و نوجوانان، مقابل سه هزار نفر در صحن اصلی حرم سخنرانی میکردند. خیلی تحت تأثیر قرار گرفته و نشانی آنها را گرفتم و هنگامی که به تهران برگشتم، بعد از ظهر روزهای جمعه به امامزاده صالح(ع) تجریش میرفتم، جلسهای مملو از جوانان که روش سخنرانی مذهبی و تلاوت قرآن به آنها آموزش داده میشد.
در ابتدا به سخنرانی مذهبی علاقهمند بودم، کتابی با عنوان «راهنمای بشر به سوی سعادت» را برای اینکه بتوانم سخنرانی کنم به من معرفی کردند و آن را مطالعه کردم. یکی دو بار برای سخنرانی به آنجا رفتم و دیدیم که هنگام سخنرانی حرف یادم میرود، آنجا بود که فهمیدم سخنور خوبی نخواهم شد، اما چون صدای ارثی خوبی داشتم، قرائت قرآن را انتخاب کردم.
ـ چرا قرائت حرفهای قرآن؟
حدود سال ۵۳ نوار قرائت سورههای تکویر و قدر استاد عبدالباسط هر روز از مسجد محله پخش میشد و خیلی تحت تأثیر قرار میگرفتم و آن را حفظ میکردم و سپس با کانون مرکزی تجریش، مرحوم حاج آقا رمضانی ، پیش رفتم تا اینکه به عنوان شاگرد ممتاز، سال بعد، یکی از همان نوجوانانی بودم که در حرم رضوی هم سخنرانی و هم تلاوت داشتم.
در همین حال، جلسه استاد صلحجو را انتخاب کردم و تجوید را نزد استادان محمدتقی مروت، علیاکبر حشمتی و سیدمحسن موسویبلده که به مسجد پامنار میآمدند، در کنار چند نفر از دوستانم که در زمان جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند، این آموزشها را فرا گرفتم و سال ۵۵ خدمت استاد رحیم آهور در مسجد هفتدختران واقع در خیابان مصطفی خمینی حضور یافتم. استاد آهور، من را با جلسه استاد ابراهیم پورفرزیب (مولایی) آشنا کرد. جلسهای که صبحهای جمعه در خیابان بهار برگزار میشد، حتی به من هم این تذکر را داد تا زمانی که حرفهای نشده باشم در آنجا اجازه قرائت نخواهم داشت. حتی خاطرم هست در آن زمان طبقه بالای مسجد، جلسه تدریس استاد علی مردانی برای افراد مبتدی بود.
ـ پس جلسه استاد مولایی مختص قاریان نیمهحرفهای و حرفهای بود؟
بله، خداوند ایشان را قرین رحمت کند. استاد مولایی جذبه داشتند، در جاهای دیگر نیز این را بارها گفتهام، اگر بخواهم مقابل مقام معظم رهبری تلاوت کنم و یا هنگامی که مقابل رئیسجمهور تلاوت کردم، ذرهای استرس نداشتم، اما هنگامی که در جلسه استاد میخواندم، اضطراب شدیدی داشتم. یعنی یک چشمم به صفحه قرآن بود و زیر چشمی استاد را نگاه میکردم، ببینیم عکسالعملاش چی هست؟ ایشان بعداً در مسجد شیخ فضلالله نوری طی ماههای رمضان جلسات قرآن داشتند. هیئت سنگلج قریب به ۱۵۰ سال قدمت داشت و استاد مولایی شاید قریب به ۷۰ سال «سکاندار آن کشتی» و آن جلسه بودند.
ـ شما در خوشنویسی هم تبحر دارید؟ کتاب تهذیبالقراء استاد مولایی را شما خوشنویسی کردید؟
بله، در سال ۶۸ استاد به من پیشنهاد داد تا کتاب «تهذیب القراء» را خوشنویسی کنم تا به عنوان باقیاتالصالحات از من باقی بماند. نزدیک به یک سال طول کشید تا این کتاب را خوشنویسی کردم. تا سال ۹۳ که استاد مولایی مرحوم شدند، در خدمت استاد بودم.
ـ استاد مولایی اختلاف قرائات را در کشور رواج دادند؟
بله، از سال ۶۲ ایشان تنها فردی بودند که علم اختلاف قرائات را رواج دادند، تا آن زمان کسی جرئت این کار را نداشت. اما استاد مولایی به همت والای خودشان، کتاب تهذیب القراء را نوشتند و من هم خوشنویسی کردم. بنده به دلیل علاقهای که به اختلاف قرائات داشتم آن را فراگرفتم. حدود هشت سال است که اختلاف قرائت را آموزش میدهم.
ـ شما نزدیک به ۴۰ سال نزد استاد مولایی حضور داشتید. از اخلاق و منش ایشان بیشتر بگویید.
ایشان در جلسه قرآن با فردی شوخی نداشت یعنی بهترین شاگرد جلسه یا استاد درجه یک هم با تأخیر به جلسه میرسید، اجازه تلاوت نداشت. در ابتدای جلسه، اسامی حاضران را مینوشت و طبق آن اجازه قرائت داده میشد. این حکایت از قانونمند بودن، اخلاق بسیار خوب و جدیت استاد مولایی بود. وی فن بیان خوبی در ارائه نکات تفسیری داشت. آنقدر روان و با بیان شیرین، معانی و مفاهیم قرآن را برای مستمعان توضیح میداد که همه را شیفته میکرد. ایشان در دوران جوانی، دعای کمیل را حفظ کردند و در جلسات از حفظ میخواندند. آیات قرآن را با شعرهای عرفانی ربط میدادند، جداً سخنور خوبی بودند. معتقدم جلسه نباید کسلکننده و خستهکننده باشد.
ـ از مکان و شیوه برپایی جلسه خود بگویید.
دو جلسه قرآن دارم. یکی جلسه اختلاف قرائات سهشنبه شبها در مؤسسه احسنالحدیث واقع در خیابان صفای شرقی پایینتر از میدان امام حسین(ع) برپا میشود. استاد ابراهیم آهور نیز روزهای جمعه در دارالقرآن بیتالزهرا(س) جلسه آموزش اختلاف قرائات دارد. بعید میدانم در کل کشور جلساتی باشند که این اختلاف قرائات را تدریس کنند.
تا چند سال پیش، نهادهای قرآنی، اختلاف قرائات را مغلطه میدانستند، ولی حدود پنج سالی است به این نتیجه رسیدند که واقعاً لازم است و گویا جزو دروس دانشگاهی الازهر مصر است. شورای عالی قرآن نیز به این نتیجه رسید که قرائات، فنی و تخصصی است. بنابراین یک شیخ مصری را آوردند تا قاریان حفص از عاصم بخوانند و چند سالی است که ایشان قرائت ورش و حمزه را نیز آموزش میدهد و مدرک نیز میدهند.
ـ در این باره میتوان از اساتید ایرانی بهره برد؟
حتی پیشنهاد دادم از آقایان آهور و عبدالرضا صدیق که واقعا در این عرصه عالم و محقق هستند، استفاده شود، اما متأسفانه به این موضوع توجه نشد و حتی شنیدهام برای فراگیری و دریافت مدرک قرائات ورش و یا حمزه باید مبلغی نیز داده شود، در صورتی که در جلسه من یا جلسه استاد آهور، این آموزشها رایگان است، بلکه ۱۰ قرائت با ۲۰ روش را آموزش میدهیم.
ـ درباره شیوه تدریستان بگویید.
سعی میکنم کلاس و آموزشم را با لطایف قرآنی همراه کنم تا قرآنآموزان خسته نشوند. چون جلسهام از ۷ شب شروع میشود و گاه نیز تا ۱۱:۳۰ هم طول میکشد و دوستان نیز از راههای خیلی دور حضور دارند. بنابراین سعی میکنم تا با شوخطبعی جلسه را جلو ببرم. از سوی دیگر سعی میکنم مباحث و مطالبم همراه با ارائه نکات کلیدی باشد تا مطالب در ذهنشان بماند.
ـ یعنی سطحی از موارد آموزشی نمیگذرید؟
مطالب را کامل توضیح میدهم، اما میدانم مطالب در ذهنها نمیماند، چون ذهن، خیانت میکند. یا باید مطالب را یادداشت کرد و یا اینکه به صورت به صورت دائم مرور داشت تا فراموش نشود. از سوی دیگر سعی میکنم تمام قرآنآموزان حاضر در جلسه تلاوت کنند، حتی قاریان مبتدی، یک قرائت حتی سه خط داشته باشد تا اینگونه تشویق شود. نوع برخورد مدرس و استاد جلسه در جذب و گرایش قرآنآموزان به مباحث قرآنی مؤثر است.
ـ در گذشته مساجد در زمینه برگزاری جلسات قرآن نقش پررنگی داشتند، چیزی که در حال حاضر کمرنگ شده است. علت آن چیست؟
معمولاً خادمان مسجد، با اخلاق خوب برخورد ندارند و یا به دلیل اینکه منازلشان دورتر از مسجد است، مساجد طی ساعات خاصی باز است و باید حتما در آن زمان، جلسه برگزار شود و بیشتر از آن زمان اجازه حضور و یا برپایی جلسه را نمیدهند. اما در محافل و جلسههایی که در خانهها و یا مؤسسات برگزار میشود، این محدودیتها نیست. در مساجد، مادام باید نگاهت به ساعت باشد که الان برقها را خاموش میکنند و در مسجد را میبندند.
ـ گاه اگر مناسبتی هم باشد، اولین چیزی که در مساجد تعطیل میشود، جلسات قرآن است.
بله، یک مناسبت چون ولادت و یا شهادت و ... در مسجد باشد، جلسه قرآن را تعطیل میکنند تا به آن مراسم برسند و یا در مجالس مناسبتی، مادام به قاری گوشزد میشود که زودتر قرائتش را به اتمام برساند که مداح، سخنران و یا خطیب محترم میخواهد به منبر برود.
ـ چه راهکاری را برای همکاری بیشتر مساجد با جلسات قرآن پیشنهاد میکنید؟
امامان جماعت مساجد در زمینه قرائات قرآن و جلسات قرآن، میتوانند، ذینفع باشند. اما معمولاً برپایی جلسات قرآن در مؤسسات یا خانهها خیلی بیشتر و راحتتر است. اما مسجد بستگی به امام جماعت مسجد دارد که چه میزان میتواند از آن جلسه حمایت کند و یا به آن جلسه قرآن بها میدهد. مگر اینکه استاد جلسه قطعی بگوید مدت زمان جلسه ما سه و یا چهار ساعت است. هستند اساتیدی که جلسات قرآنشان بعد از چهار سال در مساجد، تعطیل شده است. بعضاً نیز با ناهماهنگی که با هیئت امنای مساجد هست این امر اتفاق میافتد.
ـ درباره نوع استقبال از جلسات کنونی قرآن در مقایسه با دوره خودتان بگویید.
در سالهای ۶۰ و یا اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، استقبال از جلسات قرآن خیلی خوب بود. خاطرم هست، مسجد دارالسلام در خیابان منیریه به همت دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی و استاد سیدمحسن خدامحسینی، هر ماه، یک جلسه قرآن داشت بود که اغلب قاریان قرآن تهران در آن حضور داشتند. این جلسه واقعاً با شکوه برگزار میشد، اما چند سالی که فضای مجازی و اینترنت آمده است و همه در این فضا هستند، توجه به این جلسات کمتر شده است، البته در کنار آن نیز گرفتاریهای مردم، دغدغههای کاری و ... هست که افراد کمتر به این موارد میپردازند. البته بعضیها خودجوش به دلیل اینکه علاقه ذاتی به موضوع قرآن دارند به این جلسات میآیند، پس باید گفت پدر و مادر نقشی مهم در این قضیه دارند، به ویژه پدرها که استعداد فرزندشان را کشف میکنند. فرزندان خودم، علاقهای که به مداحی و یا دیگر عرصهها چون فوتبال دارند به زمینه قرائت قرآن ندارند.
دغدغه ما و دیگر اساتید قرآن این است که وقتی از این دنیا برویم، این راه را چه کسانی ادامه میدهند؟ در حال حاضر مگر چند نفر از شاگردان استاد مولایی چون آقایان ابراهیم آهور، محمود متقیپناه، محمدرضا زاهدی، رفیعی، میرزایی و ... هستیم که جلسه داریم تعدادمان حتی شاید به ۱۰ نفر هم نرسد، متأسفانه باید بگویم فضا تغییر کرده است.
ـ درباره سبک تلاوتتان بگویید.
ابتدا شیفته، تلاوتهای عبدالباسط بودم. معمولاً بیشتر نوجوانان با تلاوتهای ایشان جذب قرائت حرفهای میشوند و پس از اینکه چند سالی کار میکنند به سمت و سوی سبک دیگر قراء مصری میروند. سال ۵، آقای صفتی بودند که نوار کاستی از قرائت استاد مصطفی اسماعیل از سوره مبارکه آل عمران «وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً...» را به من دادند. بسیار جذب شدم و قریب به ۱۰ سال به سبک مصطفی اسماعیل میخواندم. سال ۶۳ نواری از تلاوت شحات محمد انور از سوره نساء به دستم رسید که خیلیها تحت تأثیر قرار گرفتند و علاقهمند شدم تا سبک شحات را کار کنم و بیشتر از ۳۰ سال به سبک ایشان خواندم.
سالها پیش که شحات به ایران آمده بودند، مقابلشان با سبک خودشان تلاوت کردم و با همان لهجه عربی به من میگفتند «حلو حلو...» یعنی شیرین میخوانی، هیچ ایرادی از من نگرفت. یعنی از لحاظ تجویدی، صوتی هیچی ایرادی نگرفتند. البته طی این سالها نیز الحمدلله به سبک هر کدام از قاریان میتوانم بخوانم، یعنی همه سبکهای قراء مصری معروف را میدانم. البته چند سالی است که بسیار شیفته حصان شدم. یعنی فکر میکنم که دیگر ایشان قله است و هیچکس به گرد آن نمیرسد. خیلی افسوس میخورم، چرا در این ۳۰ سال به دنبال حصان نرفتم.
ـ انتظار شما از نهادها و مسئولان قرآنی کشور برای رونق فعالیتها و جلسات قرآنی چیست؟
خوشبختانه مسئولان و نهادهای قرآنی البته به جز سازمان اوقاف و امور خیریه که مسابقات را به صورت تشریفاتی برپا میکند، خوب کار کردند و در زمینه جذب جوانان خوب بوده است، اما به قول استاد مولایی «تا چند سال میخواهید تجوید کار کنید؟ ۲۰ سال کار کردید،کافی است، بیشتر به مفاهیم قرآنی توجه شود. قرآن باید به بطن زندگی مردم آورده شود. تعداد کلاسهای مفاهیم و تفسیر در جامعه کم است. تفسیر جلسه آیت الله ضیاءآبادی و یا سایر اساتید چون آقای دزفولی، ثابتی، احد اصلمحمدی و ... فوقالعاده است.
ـ شما در جلسات قرآنتان به مفاهیم توجه میکنید؟
گاه بله، اما چون جلسه من جلسه تخصصی قرائت است، شاید کمتر به این موضوع پرداخته شود. خوب است که در جلسات به مفاهیم قرآن پرداخته شود و تنها به فنون صوت، لحن، تجوید بسنده نشود. خوشبختانه در تهران جلسات قرآن در همه زمینهها چون صوت و لحن هست.
ـ در پایان این گفتوگو از سفرهای تبلیغی و خاطرات خود بگویید.
یک سفر در سال ۶۸ با آقای عباس امامجمعه و بعضی از اساتید دیگر به سوریه و لبنان داشتم که بسیار تأثیرگذار بود. اذانی در رادیو طرابلس لبنان گفتم. سال ۶۸ در محفلی در لبنان که آقایان عباس امامجمعه، محمد خواجوی، دلپاک و مفتیها و بزرگان لبنان بودند، ما ایرانیها هر کدام، آیاتی را تلاوت کردیم، بعد از آنها خواستیم تا آیاتی را تلاوت کنند، اما گفتند ما اصلاً جرئت نداریم، جلوی شما بخوانیم. شما آنقدر قوی و عالی و در حد یک مصری تلاوت کردید، میترسیم بخوانیم، هر چقدر از آنها خواهش کردیم که بخوانند، حاضر به خواندن نشدند. طی یک ماه حضور در لبنان در طرابلس، بیروت، بعلبک به تلاوت پرداختیم و رادیو آنجا هم خیلی تلاوتهای خوبی از ما ضبط کرد، همچنین نزدیک ۱۰ روز در سوریه بودیم و آنجا هم برنامههای خوبی را اجرا کردیم.
به نظر من بعد از مصر، مهد تلاوت، ایران است. البته بعضیها میگویند ما از مصریها جلو زدیم، نه واقعا، چنین چیزی نیست، تاریخ تلاوت مصری سه هزار ساله است. یکی از اولویتهای مصر این است که قاری، حافظ کل باشد، حال آن که قاریان ما حافظ نیستند و این ضعف یک قاری است. البته چند سالی است که قاریان بینالمللی و کشوری از حفظ میخوانند، اما قرائات مختلف را نمیدانند، اگر قرائات هفت و یا دهگانه را به مانند یک مصری از حفظ خوانید، آن هنگام مثل یک قاری مصری هستید. البته از لحاظ سبک صدا از قدیم گفتند «هنر نزد ایرانیان هست و بس»، ایرانیها هم واقعاً قرائتهای خوبی انجام میدهند. شیخ طوخی زمانی که به ایران آمده بود یک جمله جالبی گفتند که «قرآن در سرزمین حجاز نازل شد و در مصر خوانده شد» آقای عباس سلیمی هم گفتند «در ایران هم عمل شد».
در شهر طنطای مصر ، ۱۰۰ هزار نفر باشند، همه آنها قاری هستند، حتی راننده اتوبوس و نظافتچی محلشان، همه حافظ هستند، بهتر است بگوییم در ژن آنها هست، مثل برزیل که فوتبال در ژن آنهاست.
منبع: خبرگزاری ایکنا
نظر شما