به گزارش خبرگزاری شبستان در همدان، کتاب «ماهی پولکی» تازهترین اثر زینب شعبانی، با محوریت زندگینامه دو برادر شهید اصغر و محسن پولکی به چاپ رسید.
زینب شعبانی زندگینامه دو برادر شهید اصغر و محسن پولکی را در این کتاب به رشته تحریر درآورده که در سال 1398 به چاپ رسیده است.
«ماهی پولکی» از انتشارات حماسه ماندگار وابسته به اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان همدان و در 75 صفحه به چاپ رسیده است
«سورههای سرخ»، «چشمان رهبر»، «فانوس حرم»، «عشق بازی امواج» و «شاخه طوبی» از دیگر آثار این نویسنده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
درد پاها امانم را بریده، دیگر نمی توانم، دستش را به طرفم دراز کرد. دستم را گرفت و شروع کرد به فین زدن. حالا کمی میتوانستم استراحت کنم اما چند دقیقه بعد احساس کردم اصغر هم از شدت خستگی نای شنا کردن ندارد. حالا گاهی من به اصغر کمک میکردم و گاهی اصغر به من.
گفتنی است«علی اصغر پولکی» در بیست و ششم فروردین سال 1348 در همدان و در خانواده ای مذهبی و انقلابی دیده به جهان گشود.
سال 1355 وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا مقطع سوم متوسطه ادامه تحصیل داد. با توجه به فضای معنوی و عرفانی حاکم بر خانواده و توجه عمیق پدر و مادر به تربیت اسلامی و اعتقادی بچهها، علی اصغر و سایر برادرها و خواهرها بسیار مقید به رعایت دستورات دینی و شرعیات بودند.
علی اصغر شیفته مکتب آل الله بود و از همان کودکی در هیاتهای حسینی و مجالس روضه خوانی و سینه زنی حضور فعال داشت.
در سالهای انقلاب در کنار پدر و برادرهای خود در راهپیماییها شرکت میکرد و گامهای کوچک خود را در راه پیروزی انقلاب برداشت.
پس از انقلاب در کنار درس و تحصیل و حضور در کلاسهای قرآن و احکام، به عضویت بسیج مستضعفین در آمد و در برنامههای این ارگان انقلابی و تازه تاسیس شرکت داشت.
با آغاز جنگ تحمیلی اشتیاق وافری برای حضور در جبهه و جهاد در راه خدا داشت اما سن و سال کم به او این اجازه را نمیداد و بارها از اعزام به جبهه باز ماند.
حضور برادرانش در مناطق عملیاتی و اسارت برادر بزرگترش محمد هادی در سال 1361 او را بیشتر مشتاق میکرد تا اینکه با پیگیریهای مکرر موفق به اعزام شد و در مناطق عملیاتی غرب و جنوب حضور یافت.
از استعداد و توان جسمی بالایی برخوردار بود و بسیار شجاع و دلیر بود به همین علت به عضویت گردان غواصی لشکر 32 انصار الحسین (ع) استان همدان درآمد و پس از طی دورههای آموزشی عمومی و تخصصی به یکی از غواصان زبده این گردان تبدیل شد.
در عملیاتهای مختلف شرکت کرد و همراه با دیگر رزمندگان لشکر 32 انصار حماسهها از خود بر جای گذاشت.
سرانجام دهم آبان ماه سال 1365 در جریان بمباران هوایي اردوگاه آموزشي گتوند شوشتر بر اثر اصابت ترکش بمب به شهادت رسید و به کاروان شهدا پیوست.
برادرش محسن پولکی نیز در دیماه همان سال آسمانی شد.
پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
در بخشی از وصیتنامه شهید آمده است: ملت عزيز و سروران من، از شما ميخواهم که بعد از من نگذاريد سلاح خونينم بر زمين بماند و قدر و ارزش اين انقلاب را بدانيد و مقام خود را که در چنين دورهای زندگي مي کنيد.
عزيزان نگذاريد کسي به انقلاب و مسئولان توهين کند که با اين کار خداوند مخالف است و پيغمبر و امامان نيز ناراحت خواهند شد و چه خوب است خداوند و پيغمبر عزيزمان را از خود راضي نگه داريد.
عزيزان به چنين رهبر بزرگواري در تمام دنيا افتخار کنيد و قلب او را نشکنيد و او را ياري دهيد که مانند مردمان اهل کوفه نشويد که آنان بد مردماني بودند و فريب دنيا را خوردند. خدا ترس باشيد و گريه کنيد نه براي شهيدان بلکه براي اباعبدالله که چه مظلومانه شهيد شد و راه را به ما نشان داد و هدف را روشن و حجت را تمام ساخت.
عزيزان نگذاريد خون شهيدانمان را عده اي پايمال کنند.
نظر شما