به گزارش خبرنگار گروه مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان، در ضلع شمالی میدان پانزده خرداد تهران، مسجدی دیرینه جای دارد که به واسطه همجواری با مراکز اداری و تجاری، از گذشته تا حال با برگزاری مراسمهای یادبود اشخاص مهم و سخنرانی شخصیتهای مختلف، نقش فعالی در جهتدهی حرکتهای انقلابی داشته است.
میدان پانزده خرداد تهران (میدان ارک سابق) از قدیمالایام منطقهای حاکمنشین بود که با گذشت زمان به یکی از مناطق تجاری و اداری تهران تبدیل شد. البته مجموعه تاریخی مهمی را نیز در خود جای داده است. این محدوده شامل بازار بزرگ، ساختمان دادگستری، ساختمان قوه قضاییه، دادسرای عمومی، شبکه رادیویی تهران و از همه مهمتر مجموعه تاریخی بزرگی به نام کاخ موزه گلستان است.
این منطقه در دوره صفوی از یک ارک سلطنتی تشکیل میشد که بعد از به قدرت رسیدن آقامحمدخان قاجار و انتخاب تهران به عنوان پایتخت، ارک سلطنتی به عنوان محل سکونت پادشاهان قاجار برگزیده شد.[1] در دوره ناصرالدین شاه، مادر شاه قاجار تصمیم گرفت در بخشی از ارک سلطنتیمسجدی برای عبادت زنان قاجار بنا نماید. این مسجد که به فرمان مهدعلیا ساخته شده بود به مسجد مادر شاه معروف گشت.[2] معمارش نیز امیر قاسم خان قوانلو قاجار، پدر مهدعلیا بود[3] که در عهد فتحعلی شاه قاجار امور لشکری را بر عهده داشت.[4]
مسجد شامل دو طبقه بود، طبقه اول به مادر شاه و زنان درباری اختصاص داشت و طبقه دوم نیز محلی برای حضور کنیزان و زنان درجه دوم دربار بود.[5] مهدعلیا با دستور ساخت مسجدی اختصاصی در حریم ارک سلطنتی با برگزاری نماز جماعت، تلاوت قرآن، خواندن ادعیه، احیای شبهای قدر و پهن کردن سفره افطار، این مسجد را محل عبادت اختصاصی زنان دربار قرار داده بود. این مسجد در برههای از زمان، به سبب همجواری با وزارت استیفای قاجاریه، به مسجد دفتر تغییر نام یافت[6] اما مجدداً به نام اولیه خود بازگشت.
با وجود تازه ساخت بودن مسجد، اولین مرمت و بازسازی در دوره ناصری در سال 1272ق/ 1235ش صورت گرفت، چرا که مسجد در حال تخریب بود، اما در عصر گذر از قاجار به پهلوی به سبب اوضاع نابسامان سیاسی کشور، مسجد به مخروبه مبدل شد و تقریباً چیزی از آن باقی نماند.[7] البته برخی منابع معتقدند که به دستور رضاشاه، در جهت تغییر چهره سنتی شهر به مدل غربی و با عنوان گسترده کردن خیابانهای اطراف ارک سلطنتی، قسمتهایی از مسجد ارک تخریب شد و زیرزمین آن نیز به وزراتخانه پیشه و هنر ملحق گشت. طی سالهای بعدی حکومت پهلوی، بیشتر ساختمان مسجد رو به ویرانی نهاد تا این که در سال 1327 تصمیم بر آن شد تا مسجد به طور کامل تخریب و زمین آن به وزارت اقتصاد و دارایی ضمیمه شود. با نامه یکی از کارمندان این وزارتخانه به آیتالله العظمی سید حسین بروجردی مبنی بر خبر تخریب مسجد، حجتالاسلام محمد تقی فلسفی از طرف ایشان به ملاقات شاه رفته، پیام آیتالله بروجردی را به شاه ابلاغ کرد. بعد از این ملاقات محمدرضا پهلوی به دولت دستور داد تخریب مسجد را متوقف نماید و آن را در اختیار آیتالله بروجردی قرار دهد. به دنبال این دستور، مسجد ارک کنونی با همت آیتالله بروجردی و نمایندگانش، حجتالاسلام فلسفی و رضا شاهپوری و کمکهای مالی حاج محمدحسین کاشانی، از تجار بازار، در همان محوطه ارک سلطنتی توسط حسین لرزاده بازسازی شد.[8]
چون مسجد به خیابان راه نداشت با تلاش حجتالاسلام فلسفی، زمین مقابل مسجد که متعلق به وزارت صنایع و معادن بود به دستور وزیر کشور وقت، منوچهر اقبال، به مسجد اهدا و بر وسعت مسجد افزوده شد.[9] با اتمام کار مسجد، در سوم خرداد 1331 برابر با شب اول ماه رمضان 1371، و مصادف با شور و هیجان مردم، ناشی از ملی شدن صنعت نفت و دوران نخستوزیری دکتر محمد مصدق، مسجد ارک افتتاح شد و حجتالاسلام فلسفی به عنوان اولین سخنران در همان شب به منبر رفت.[10]
شاید اولین فعالیت سیاسی مسجد ارک را بتوان یک ماه پس از افتتاح مسجد و در ماجرای قیام 30 تیر 1331 جستوجو کرد؛ آن هنگام که مردم در حمایت از دکتر مصدق و در مخالفت با حکومت پهلوی با بستن مغازهها در بازار بزرگ به میدان ارک رفته شعار یا مرگ، یا مصدق میدادند و عدهای در پی هجوم مأموران حکومت، به مسجد ارک پناه بردند.[11]
همچنین در رفراندومی که دکتر مصدق برای انحلال مجلس شورای ملی در مرداد 1332 برگزار کرد نیز مسجد ارک به عنوان محل اخذ رأی انتخاب شده بود[12] اما فعالیت سیاسی مسجد ارک از بعد از کودتای 28 مرداد 1332 شکل دیگری به خود گرفت و به عنوان یکی از مراکز فعالیت سیاسی ضد حکومت پهلوی به روشنگری پرداخت. به اعتقاد برخی از شاهدان و حاضران وقایع سال 1332، اصل و منشاء راهپیماییهای این سال و حتی پس از آن، از مسجد ارک دنبال میشد و به میدان بهارستان ختم میگردید.[13]
از آنجایی که مسجد ارک در مرکز شهر قرار گرفته بود مجالس ختم افراد مشهور و نیز افراد مخالف حکومت در آن برگزار میشد و این مجالس بهترین زمان برای بیان حقایق در مورد حکومت پهلوی و ظلمهای آن بر مردم بود. همچنین همسایگی مسجد ارک و بازار مزید بر علت شده، همزمان حضور بازاریان در موقع نماز در مسجد، مبارزین و مخالفان حکومت بهترین استفاده را از موقعیت میکردند. بهجز بازار، مسجد همسایههای مهم دیگری نیز داشت، وزارتخانهها، دادگستری، کاخ گلستان و اداره رادیو که مراجعه کنندگان آنها هم به مسجد میآمدند و به تبع آن اینمسجد بیشتر توسط شهربانی و ساواک کنترل میشد.[14]
از زمان افتتاح مسجد ارک تا سال 1340، حجتالاسلام فلسفی، شیخ عباسعلی اسلامی، شیخ باقر نهاوندی، مرتضی انصاری قمی، وحید مهاجرانی، شیخ حسین خندقآبادی و شیخ اشرف بر منبر آن میرفتند.[15] در این میان نام آیتالله سید محمود طالقانی هم در میان سخنرانان مسجد ارک دیده میشود. ایشان امام جماعت مسجد هدایت را بر عهده داشت، اما به واسطه تعطیلی این مسجد توسط ساواک، برای مراسم نیمه شعبان سال 1339 که از طرف جامعه اصناف، پیشهوران و کسبه و تجار بازار در مسجد ارک برپا شده بود، به این مسجد دعوت شد. جمعیت بیشماری از بازاریان، دانشگاهیان و سایر نیروهای مؤمن برای حضور در این مراسم در اطراف مسجد ارک جمع شده بودند، اما ساواک که از روشنگریهای آیتالله طالقانی وحشت داشت، در مسجد ارک را بست تا به خیال خود مردم را از شرکت در سخنرانی باز دارد، اما مردم بیرون مسجد تجمع کردند و آیتالله طالقانی با شهامت و بدون توجه به اخطار مأموران ساواک، کنار میدان برای جمعیت انبوه حاضر در میدان ارک و خیابانهای اطراف، سخنرانی خود را ایراد کرد که نتیجه آن هجوم مأموران به سوی مردم شد. آنها تلاش داشتند مردم را متفرق کنند، اما مقاومت مردم سبب حمله بیشتر شد و طی آن شماری از مردم زخمی و یا دستگیر شدند. آیتالله طالقانی نیز با کمک غلامرضا تختی و مردم از مهلکه نجات یافت.[16]
با آغاز دهه پر التهاب چهل، فعالیتهای سیاسی مسجد ارک نیز وارد مرحله جدیدی شد. مجالس وعاظ بیپروا و مخالف حکومت پهلوی با فوت آیتالله بروجردی آغاز و در ماجراهای انجمنهای ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید شاه، حادثه خونین فیضیه و قیام 15 خرداد شعلهور شد. حجتالاسلام فلسفی به نمایندگی از طرف روحانیت، حوزههای علمیه و مراجع عظام بویژه امام خمینی، با منطقی استوار و زبانی فصیح، ابعاد مختلف لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را آشکار نمود و مردم را به مبارزه با اینطرح فرا خواند و سخنرانی کوبندهای بر ضد تصویبنامه و نخستوزیر وقت، اسدالله علم، ایراد کرد.[17]
با مطرح شدن انقلاب سفید شاه در دی 1341 و برگزاری رفراندوم در بهمن همان سال، مسجد ارک نیز همسو با مراجع عظام و امام خمینی، به مخالفت با این طرح پرداخت. در پی حادثه فیضیه نیز فعالانه اعتصابات بازار را حمایت و اطلاعیههای مربوط به آن را تهیه و پخش میکرد. با توجه به کنترل شدید ساواک و مأموران حکومت پهلوی، مجلس ترحیم شهدای فیضیه در پوشش مجلس ختم شخصی به نام سید ضیاءالدین سیدجوادی برگزار و مطالب تندی در آن بیان شد و در این بین اعلامیههای امام خمینی بین مردم پخش گشت.[18] همچنین قرار بود از طرف آیتالله حکیم مراسمی در مسجد ارک برگزار شود و مردم بعد از مراسم به طرف بازار راهپیمایی کنند، اما ساواک از واهمه حرکت مردم، مسجد را تعطیل و در آن را قفل کرد و در اطراف محل مستقر شد. مردم که با در بسته مسجد مواجه شدند در خیابانهای اطراف شروع به تظاهرات کردند که توسط پلیس پراکنده شدند.[19]
با فرا رسیدن ماه محرم سال 1342 حکومت تدابیر خاصی را برای جلوگیری از هرگونه تجمع و اعتراض اندیشیده بود. مسجد ارک از موقعیتی برخوردار بود که از طرفی به خاطر وجود ادارات مختلف محل رجوع افراد مختلفی از عموم مردم بود و از سوی دیگر بازاریان تهران با سابقه در مبارزات ضد استبدادی از جمله در انقلاب مشروطه رفت و آمد بسیاری به آنجا داشتند، همین مسئله باعث شده بود که حکومت پهلوی کنترل بیشتری بر آن داشته باشد. به طور نمونه حکومت از ترس این که مبادا بعد از مجلس روضهخوانی روز عاشورا در مسجد ارک، مردم تظاهرات کرده و علیهشاه شعار بدهند، به ساواک، شهربانی و گارد شاهنشاهی دستور داده بود تدابیر لازم جهت جلوگیری از تظاهرات را انجام دهند[20] با این اوصاف، اما میتوان گفت وقایع 15 خرداد 1342 از مسجد ارک آغاز شد.
با وجود تدابیر شدید امنیتی، تظاهرات گستردهای در خیابانهای تهران برگزار شد[21] اما دستگیری امام خمینی در 15 خرداد سال 1342 بازتاب گستردهای در کشور داشت. یکی از اعضای هیئت امنای مسجد در خاطرهای گفته است: «در میدان ارک جمعیت زیادی به سرکردگی طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی که از سرکردههای میدان [میوه و ترهبار] بودند، جمع شده به سوی مسجد ارک آمدند. حکومت با دیدن هیجان و خشم مردم، با قشون وارد معرکه شد و زد و خورد عجیبی در آنجا رخ داد که منجر به زخمی شدن تعداد زیادی از مردم شد.»[22]
مراسم ختم شهدای قیام 15 خرداد در مسجد ارک برپا شد.[23] همچنین بعد از تیرباران و شهادت طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی، مسجد ارک از جمله مساجدی بود که برای این دو نفر مجلس ختم برگزار کرد.[24]
بدون شک سخنران مسجد ارک، حجتالاسلام فلسفی، نقش بیبدیلی در ایجاد شور و هیجان مردم برای مبارزه با حکومت پهلوی داشت و حکومت نیز این امر را برنمیتافت. تا جایی که در سال 1344 با یک توطئه از پیش طراحی شده، نقشه ترور او را کشید، اما سوءقصد ناکام ماند، ولی سخنرانیها در مسجد ارک تا مدتی تعطیل شد. طرفداران امام خمینی، بازاریان و اعضای نهضت آزادی ساواک را مسبب تعطیلی مسجد و ترور سخنرانش میدانستند و تحلیلشان این بود که دولت به قصد برچیدن تبلیغات اسلام و گسترش بهائیت، اقدام به این عمل کرده است.[25]
منبر وعظ و خطابه مسجد ارک تا سال 1345 تعطیل بود و از دی همان سال با انتقاد از تبعید امام به ترکیه و شعار بازگشت امام، فعالیت خود را آغاز کرد.[26] مسجد ارک همچون دیگر مساجد فعال و مبارز کشور، فقط به مسائل و مشکلات ایران بسنده نمیکرد و همه مظلومان دنیا بویژه مردم فلسطین را در نظر داشت. به طور نمونه در سال 1346 آیتالله محمدحسین غروی برای پیروزی اعراب بر اسرائیل مجلسی فراهم کرده بود که البته حکومت پهلوی پیشدستی کرده، قبل از مراسم درهای مسجد را بست. اینبار نیزمردم به خشم آمده با شعار «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر طرفداران اسرائیل» تظاهراتی را شکل دادند.[27]
از سال 1346 تا 1350 فعالیت مسجد به علت کنترل شدید ساواک بر روی آن تقریباً حالت رکود داشت و با کوچکترین کنایه به مسائل مملکتی، منبر مسجد خاموش میشد، در نتیجه سخنرانان بیشتر حول محور مسائل مذهبی صحبت میکردند.[28]
سال 1350 گردهمایی بزرگی از مخالفان و مبارزان سیاسی ـ مذهبی در مسجد ارک تشکیل شد. بهانه این گردهمایی هم برپایی مجلس ختم ناصر پسندیده، برادرزاده امام خمینی بود که هم نشان ارادت به امام و هم نشانه اعتراض علنی به تبعید ایشان بود. عدهای از روحانیان از جمله حجج اسلام اکبر هاشمی رفسنجانی و فضلالله محلاتی این جلسه را محفل خوبی برای بیان مطالب سیاسی روز تشخیص داده، تصمیم گرفتند واعظی را دعوت نمایند که بتواند حق مطلب را ادا نماید. حجتالاسلام فلسفی بهترین گزینه برایسخنرانی در این مراسم بود. ساواک هم که به حساسیت مراسم پی برده بود، پنج مأمور نخبه را روانه مسجد ارک نمود. بر طبق گزارش ساواک، حدود دو هزار نفر در مجلس شرکت کرده بودند. نکته مهم آن که این مجلس ختم در آستانه جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی برپا شده بود. سخنران در این مجلس ضمن تسلیت به امام خمینی، که از زمان تبعید بار نخست بود که نامشان علنی بر روی منبر برده میشد، به برگزاری جشنهای 2500 ساله شدیداً انتقاد کرد و همین امر سبب شد تا سال 1357 ممنوعالمنبر شود و به تبع آن مسجد ارک از حضور یک واعظ سیاسی محروم بماند.[29]
از این حادثه به بعد عمده فعالیت مسجد بر حول محور مباحث اجتماعی بود و منبر مسجد ارک پذیرای سخنرانان متعددی با موضوعات مختلف بود. شیخ حسین نوری همدانی، سید عبدالرضا حجازی، علیاصغر مروارید، محمدمهدی ربانی املشی، عباسعلی اسلامی، شیخ مرتضی انصاری قمی، نجمالدین اعتمادزاده، علی اکبر ناطق نوری، علی گلزاده غفوری، جعفر جوادی شجونی، ناصر مکارم شیرازی، سید عبدالرسول حجازی، شیخ احمد کافی، محمد امامی کاشانی، محمدرضا فاکر، موسوی واعظ، عبدالغفار سجادی و سید حسین اختری هر کدام برای مدتی بر بالای منبر مسجد ارک ایراد سخنرانی کردند.[30]
انتقاد از سیاستهای ظالمانه و ضد دینی حکومت پهلوی مهمترین ویژگی فعالیتهای سیاسی مسجد ارک بود. اهم مطالب بیان شده از سوی وعاظ را میتوان در چند شاخه چنین بیان کرد: موضوعات دینی از قبیل: شرح زندگی پیامبران، اتحاد مسلمانان، دستورات دینی قرآن، دین و آخرت، مقایسه حکومتهای ظالم و وضع کنونی حکام، سکوت در برابر ظلم و نتایج آن، حوادث تاریخی اسلام و ذکر مصیبت و... موضوعات داخلی چون: انتقاد از غربزدگی و ترویج باستانگرایی، حمله به بهائیان و نقش آنها در تمام امور کشور، روند رو به افزایش فساد در جامعه، اعتراض به جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، انتقاد از رادیو و تلویزیون به دلیل حمله به روحانیت و.... موضوعات خارجی مثل: انتقاد به آمریکا به دلیل حمله به ویتنام، کمونیزم بینالملل،توطئههای صهیونیسم و جنایات اسرائیل در فلسطین.[31] از این میان آیتالله مکارم شیرازی از سال 1351 از جمله شخصیتهایی بود که با طرح مباحث مذهبی جدید، چراغ مسجد ارک را روشن و فعال نگه داشت.[32]
سال 1356 دو حادثه مهم، فوت مشکوک دکتر علی شریعتی و شهادت آیتالله مصطفی خمینی، سبب شد فعالیت مسجد ارک نیز برجستهتر شود. از آنجا که برگزاری مراسم ترحیم این اشخاص در مسجد باعث بروز مشکلاتی از سوی حکومت پهلوی میشد، مسجد ارک تدبیری اندیشید. مهندس مهدی بازرگان و یدالله سحابی تصمیم گرفتند برای پدر یک از مبارزان سیاسی، عبدالمجید معادیخواه، مجلس ختمی در مسجد ارک برپا نمایند که در واقع به مجلس یادبود دکتر شریعتی تبدیل شد. با شنیدن نام شریعتی جمعیت انبوهی مسجد را فراگرفت که بیشتر از دانشجویان بودند و با سر دادن شعار «دشمنت را میکشیم، قاتلت را میکشیم» شروع به تظاهرات کردند، اما مأموران جهت جلوگیری از سرایت شلوغی به خیابانها، در مسجد را بستند و اقدام به دستگیری عاملین کردند.[33]
بعد از شهادت حاجآقا مصطفی خمینی و موج اندوه و نفرت از حکومت پهلوی در کشور، مجالس ختم متعددی در کل کشور بهپا شد که یکی از بهترین مجالس در مسجد ارک برگزار گردید. بعد از مجلس ختمی که در بازار برگزار شد، اعلام کردند که مجلس ترحیمی در هشتم آبان 1356 در مسجد ارک برقرار میشود. اعلامیههایی در این خصوص چاپ و در میادین، دانشگاهها و حتی مدارس و اکثر مساجد تهران پخش شد.[34] ساواک هم با تمام تدابیرش نتوانست جلوی تبلیغات آنها را بگیرد و فقط با فرستادن تعداد بیشماری از مأمورانش سعی کرد کنترل مراسم را در دست گیرد. نیروهای شهربانی به همراه نیروهای نظامی با تانکهای ارتش اطراف مسجد مستقر بودند و حتی در پشت بام مسجد هم مأمور گذاشته بودند.[35]
حدود سه هزار نفر از طلاب و مردم قم از طرف آیتالله شیخ مرتضی حائری برای این مراسم به تهران آمدند و در مجموع حدود هشت هزار نفر در مسجد ارک جمع شدند.[36] در این مراسم حجتالاسلام حسن روحانی به منبر رفته طی سخنرانی تاریخی خود برای اولین بار آیتالله خمینی را «امام امت و مردم» خواند. این مجلس آنقدر با عظمت، مهم و کوبنده بود که ساواک گزارشهای متعددی از آن تهیه و به مقامات بالاتر ارائه کرد و اعتراف کرد: «روی هم رفته مرگ مصطفی خمینی در بالا بردن شأن و وجهه پدرش بین قاطبه مردم بسیار مؤثر بوده است.»[37] رادیو بیبیسی نیز در گزارش روزانه خود گفت: «پس از مرگ پسر [امام] خمینییادبودی که برایش در مسجد ارک برگزار کردند، نقطه تجمعی شد برای همه قشرهای پیشرو، لیبرال و آزادیخواه و جبهه ملی و گروههای چپ. و هرچه که بود غیر از نظام حکومتی، چهرههای برجستهاش آنجا ظاهر شدند، پیدا بود رهبر انقلابی توانسته است همه اینها را جمع و بسیج کند.»[38]
بعد از این مراسم تا پیروزی انقلاب اسلامی، در مسجد ارک وعاظ با صراحت و آزادی بیشتر به افشاگری علیه حکومت پهلوی پرداختند. همچنین این مجلس الگویی برای علمای دیگر شهرها شد تا در مساجد شهرشان، مراسم پرشوری چون مسجد ارک برای فرزند امام خمینی برپا دارند.[39]
از زمان بازسازی و افتتاح مجدد مسجد در سال 1331 تاکنون، حاج سید ابوطالب بن میرزا محمد مدرسییزدی (که از طرف آیتالله بروجردی به این سمت منصوب شد)، حاج شیخ محمود یاسری، حجتالاسلام مستجابی، حاج شیخ مهدی حائری تهرانی و سید علی غیوری نجفآبادی به ترتیب، از جمله امامان جماعت مسجد ارک بودهاند.[40] از این میان حاج شیخ مهدی حائری تهرانی علاوه بر امامت جماعت مسجد، جلساتی درباره مبانی حکومت در اسلام و ریشههای انقلاب تشکیل داده بود که در آن جلسات آیتالله محمد حسینی بهشتی، آیتالله علی قدوسی و آیتالله ربانی املشی حضور داشتند. وی همچنین در چاپ و تکثیر اعلامیههای امام خمینی نقش داشت و نیز کتابخانهای به نام امام مهدی(عج) در مسجد ارک تأسیس کرد.[41]
پینوشتها:
[1] . مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1390، ص سیزده
[2] . مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج 4، تهران: زوار،1371، ص327
[3] . همان، ج 3، ص 126
[4] . مساجد دیرینهسال تهران، پژوهش گروهی بنیاد ایرانشناسی، زیر نظر حسن حبیبی، تهران: بنیاد ایرانشناسی، 1388، ص 43
[5] . جعفر شهری، طهران قدیم، ج 1، تهران: معین، چ چهارم، 1383، ص 88؛ مساجد دیرینهسال تهران، ص 43
[6] . مساجد دیرینهسال تهران، ص 43
[7] . همان
[8] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، صص شانزده تا بیستویک
[9] . سلیمان حیدری، تاریخ شفاهی مسجد ارک، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، صص 32-31؛ مساجد دیرینهسال تهران، ص 43؛ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، صص بیست دو تا بیستوچهار
[10] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص بیستودو
[11] . تاریخ شفاهی مسجد ارک، ص 42؛ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص بیستوشش
[12] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، صص بیستوشش و بیستوهفت
[13] . سلیمان حیدری، نقش مسجد ارک تهران در تحولات سیاسی انقلاب اسلامی، ماهنامه مساجد، شماره 69، ص 38
[14] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، صص بیستوهفت و بیستوهشت
[15] . همان، صص بیستوهشت تا سی
[16] . سید محمد حسین میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ج 1، تهران: شرکت سهامی انتشار،1382، صص 417 - 416؛ جلیل امجدی، تاریخ شفاهی مسجد هدایت، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، صص 99 - 98
[17] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، صص سیودو تا سیوسه (اسناد در صفحات 29 تا 84)؛ نقش مسجد ارک تهران در تحولات سیاسی انقلاب اسلامی، ص 38
[18] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، صص سیوچهار و سیوپنج
[19] . نقش مسجد ارک تهران در تحولات سیاسی انقلاب اسلامی، ص 39؛ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، صص سیوچهار و سیوپنج
[20] . آزاد مرد: شهید طیب حاجرضایی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص 77
[21] . آزاد مرد، صص 80-77
[22] . تاریخ شفاهی مسجد ارک، ص 123
[23] . نقش مسجد ارک تهران در تحولات سیاسی انقلاب اسلامی، ص 39
[24] . آزاد مرد، ص 209
[25] . نقش مسجد ارک تهران در تحولات سیاسی انقلاب اسلامی، ص 39
[26] . همان
[27] . همان، صص 40 – 39
[28] . همان، ص 40
[29] . همان
[30] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، صص سیوهفت تا چهل
[31] . همان
[32] . نقش مسجد ارک تهران در تحولات سیاسی انقلاب اسلامی، ص 40
[33] . همان، ص 41
[34] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص چهل، سند شماره 23790، ص 590.
[35] . نقش مسجد ارک تهران در تحولات سیاسی انقلاب اسلامی، ص 42
[36] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص چهل، سند شماره 23790، ص 590؛ نقش مسجد ارک تهران در تحولات سیاسی انقلاب اسلامی، ص 42
[37] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص چهل، سند شماره 23790، ص 590.
[38] . نقش مسجد ارک تهران در تحولات سیاسی انقلاب اسلامی، ص 43
[39] . رحیم نیکبخت و صمد اسمعیلزاده، زندگانی و مبارزات آیتالله قاضی طباطبایی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1380، ص 277
[40] . مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، صص چهلویک تا چهلوچهار
[41] . همان، صص چهلودو و چهلوسه
منابع:
آزاد مرد: شهید طیب حاجرضایی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
امجدی، جلیل، تاریخ شفاهی مسجد هدایت، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، مجلدات 3 و4، تهران: زوار، 1371
حیدری، سلیمان، تاریخ شفاهی مسجد ارک، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385
حیدری، سلیمان، «نقش مسجد ارک تهران در تحولات سیاسی انقلاب اسلامی»، ماهنامه مساجد، شماره 69
شهری، جعفر، طهران قدیم، ج 1، تهران: معین، چ چهارم، 1383
مساجد دیرینهسال تهران، پژوهش گروهی بنیاد ایرانشناسی، زیر نظر حسن حبیبی، تهران: بنیاد ایرانشناسی، 1388
مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریحی، 1390
میرابوالقاسمی، سید محمد حسین، طالقانی فریادی در سکوت، ج 1، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1382
نیکبخت، رحیم و صمد اسمعیلزاده، زندگانی و مبارزات آیتالله قاضی طباطبایی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380
نظر شما