کودکی که قربانی سراب شد

کتاب «داستان عشق» روایتگر آدم هایی است که با غفلت و بی توجهی، داشته های خود را نادیده می گیرند تا قربانی اوهام و تخیلات شوند.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- مریم داوری: کتاب «داستان عشق» نوشته «هانه اورستاویک» با ترجمه «علی سلامی» در فاصله کوتاهی از چاپ از سوی انتشارات گویا به چاپ دوم رسید. این کتاب که در سال 2006 یه عنوان ششمین رمان برتر ادبیات نروژی شناخته شده مشتمل بر 27 فصل است.

 

در پشت جلد کتاب« داستان عشق» آمده است: «هانه اورستاویک» نویسنده برجسته نروژی است که در شمال نروژ به دنیا آمد و در 16 سالگی به شهر اسلو نقل مکان کرد. اورستاویک با انتشار رمان برش در سال 1994 وارد عرصه ای شد که وی را به یکی از برجسته ترین و تحسین شده ترین نویسندگان در ادبیات معاصر نروژ تبدیل کرد. موفقیت ادبی وی سالها بعد با انتشار رمان « داستان عشق» محقق شد که در سال 2006 ششمین رمان برتر ادبیات نروژی شناخته شد. رمان های اروستاویک تاکنون به بیش از 15 زبان ترجمه شده است . در سال 2018 رمان « داستان عشق»  برنده جایزه پن در بخش ترجمه شد.

 

 جایزه پن فاکنر، جایزه 15هزار دلاری است که از سوی بنیاد ویلیام فاکنر به کار بهترین نویسنده سال که تبعه آمریکاست، اهدا می شود. این جایزه برای نخستین بار در سال 1981 اهدا شد .به هر یک از چهار نویسنده ای که به مراحله نهایی برسند، 5000 دلار جایزه نقدی اهدا می شود.

 

«علی سلامی» مترجم«داستان عشق» متولد 1346 در تهران نویسنده ، مترجم، شکسپیر شناس، منتقد و استاد دانشگاه است. وی کارشناسی ارشد از زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران و دکترایاین رشته را از دانشگاه یو ام مالزی دارد. سلامی کتابهایی همچون شیکاکو، شکسپیر و خواننده و زنان فراملی: استعمارگرایی نو و هویت زن در قرن21  را به رشته تحریر در آورده است. شدن،مکبث، شاه لیر، در امتداد شب، آتش و خشم، هملت، مرید معمار و 10 دقیقه و 38 ثانیه در این دنیای عجیب از جمله آثاری است که سلامی ترجمه کرده است. ترجمه ای که وی از قرآن کریم به زبان انگلیسی داشت در سال 2016 در آمریکا از سوی انتشارات آمریکایی لیله منتشر شد. سلامی همچنین منتخبی از اشعار حافظ، خیام،فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، فریدون مشیری و سیمین بهبهانی را در 6 مجلد به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. از وی مقالات متعددی در زمینه های ادبیات پسا استعماری،گفتمان و جنسیت،شکسپیر و حقوق بشر در مجلات معتبر جهان به چاپ رسیده است.

 

در قسمتی از کتاب «داستان عشق» می خوانیم:

وقتی به تپه شیب داری قبل از جاده بلند و هموار جنگل نزدیک می شوند، چشم انداز به آرامی ظاهر می گردد. ویبکه حالا راه را بلد است. هر دفعه مسیر کوتاه تر به نظر می رسد. گویی تام از دیدن این جاده بی انتها به وجد آمده است. سرعتش را زیاد می کند. نور چراغ های اتومبیل در تاریکی مثل مخروطی سفید و بزرگ است. انگار جاده پیش رو پهن تر می شود. «دنیای در حال گسترش« عنوان کتاب علمی روی قفسه کتاب های ویبکه است. هنوز آن را نخوانده است . همیشه رمان برایش جذابیت بیشتری دارد. یک بار باید این مسئله را به تام بگوید. در مورد فیزیک جدید، ویبکه هیچ چیز نمی داند اما خیلی جالب به نظر می رسد. یان از نور چراغ اتومبیلی که از روبر می آید چشمش کور می شود. نگاهش را بر می گرداند. بعد با چشمان تنگ شده به عقب نگاه می کند . می بیند آن اتومبیل چرخ های بزرگ دارد و از یک ماشین عادی بلندتر است. پیش خود فکر می کند شاید یک ماشین نظامی باشد.

 

در بخش دیگری از این کتاب آمده است:

با احتیاط دوباره پایین می رود تا نلغزد و جایی نیفتد که یخ پدید آمده است. بر نمی گردد اما به آرامی به راهش ادامه می دهد. نباید به آنها نشان دهی که ترسیده ای. همین موقع است که به سراغت می آیند، همین موقع است که می فهمند ترسیده ای.خوشبختانه نمی توانند ببینند که در تاریک چشمانش را باز و بسته می کند. صدای سوت قطار را در ذهنش ایجاد می کند، پیوسته و قدرتمند. احساس می کند از شدت ترس خود را خیس کرده است. به راهش ادامه می دهد. به آن سوی تپه می رسد و شروع به دوین می کند ، به سوی جاده ای امن. پاهایش به اندازه کافی سریع نیستند. در چاله ای می افتد که رد پایی آن را ایجاد کرده است و سکندری می خورد. دستش را جلو ی خود دراز می کند تا جلوی ضربه را بگیرد. انگار یک نفر محکم پاهایش را چسبیده است . کشان کشان دور می شود. انگشتانش برف را چنگ می زنند. بلند می شود و تلو تلو می خورد و خود را به جاده می رساند. دوباره سکندی می خورد اما دیگر مهم نیست . حلا جایش امن است. لباسش را مرتب می کند و مستقیما به خانه می رود.

 

«داستان عشق» روایتگر زندگی مادر و پسری است که به تازگی مهاجرت کردند و در روستایی در شمال نروژ سکنی گزیدند. ویبکه که از همسر خود جدا شده، عاشق این است که یک کتاب جدید در دست بگیرد و آنرا بخواند، کتابی ضخیم از همان کتابهایی که تاثیری نیرومندتر و واقعی تر از زندگی بر جانش می گذارد. وی اغلب هفته ای سه چهار کتاب را تمام می کند. ویبکه وقتی کتابی را به کتابخانه پس می دهد ، دلتنگ آن می شود گویی می خواهد از کسی که با او انس گرفته است، جدا شود. وی به تازگی مسئول هنر و فرهنگ در یکی از ادارات محلی شده و علاقه دارد که عشقی را در زندگی خود تجربه کند. یان ، پسر ویبکه در آستانه 9 سالگی قرار دارد و مدام به قطار اسباب بازی فکر می کند و در آرزوی دست یافتن به قطار خیال بافی می کند. این پسر خیال باف در آستانه روز تولد خود رویا پردازی هایش اوج می گیرد و بارها مادر خود را در حال پختن کیک، تدارک وسایل تولد می بیند . او حتی اسباب بازی مورد علاقه خود یعنی قطار را به عنوان کادوی تولدش تصور می کند.

 

ماجرای این مادر و پسر از یک عصر زمستانی شروع می شود زمانی که یان برای دیدن شهربازی سیاری که به روستا آمده راهی مرکز روستا می شود اما با دیدن دو دختر بچه که مشغول اسکیت بازی هستند، سر از خانه یکی از آن دخترها در می آورد ، با او بازی می کند و در کنار خانواده اش غذا می خورد و به کل شهربازی را فراموش می کند. ویبکه نیز در همان روز که فردایش تولد پسرش است به نیت پس دادن کتابها و گرفتن کتابهای جدید راهی کتابخانه می شود اما با در بسته کتابخانه مواجهه می شود و سر از شهربازی در می آورد و با یکی از کارگران آشنا می شود و به کل پسرش و جشن تولد او در فردا را فراموش می کند.

 

یان شب هنگام  از خانه دوست جدید خود راهی خانه می شود اما متوجه می شود که کلیدخود را در خانه جا گذاشته و ماشین مادرش نیز جلوی ساختمان نیست . افکارش از یک سو تا تصادف و فلج شدن مادر پیش می رود و از طرفی به سوی رفتن مادر برای تهیه لوازم کیک و وسایل تولدش. مادر اما بی خیال تولد یان وقت خود را برای رسیدن به عشق و گرفتن توجه ای سپری می کند بدون اینکه بداند در مسیری قدم گذاشته که سرابی بیش نیست. این داستان حکایت بسیاری از ماست که به دنبال سراب، از داشته های خود غافل می شویم و زندگی خود را نابود می کنیم. ما متوجه نعمت های اطراف خود نیستیم و دل به چیزهایی خوش می کنیم که از وجودشان مطمئن نیستیم و واقعیتها و داشته های زندگی خود را نادیده می گیریم و آنها را قربانی اوهام و تخیلات خود می کنیم.

 

گفتنی است، کتاب «داستان عشق» نوشته «هانه اورستاویک» با ترجمه «علی سلامی» و صفحه آرایی «فریبا محمد پور» مشتمل بر ۱۵۶ صفحه با شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۲۶ هزار تومان از سوی انتشارات گویا برای دومین بار منتشر شده است.

 

 

کد خبر 939048

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha