«بهشتی»؛ درس هایی که می توان از یک متفکر عملگرا گرفت

تجربه های متفاوت شهید بهشتی، از این روحانی انقلابی چهره ای شاخص ساخته؛ به گونه ای که بررسی سخنان و رفتارهای او اندیشمندی عملگرا را به نمایش می گذارد. 

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، «هفتم تیر» در تاریخ معاصر ما بیش از هر چیز یادآور انفجار حزب جمهوری اسلامی در سال 1360 است که در آن اعضای این حزب نوپای انقلاب به شهادت رسیدند. اما در میان شهدای این حادثه، نام «سیدمحمدحسینی بهشتی» دبیر کل حزب پررنگ تر از سایرین خودنمایی می کند. روحانی انقلابی آن روزهای کشور که تجربیات متفاوتش نسبت به سایر نیروهای انقلابی، از او چهره ای شاخص ساخته بود.

 

 

بهشتی پیش از پیروزی انقلاب، سال هایی را به عنوان رئیس مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان گذرانده بود، به چند زبان مسلط بود و در مدرسه «دین و دانش» که مدیریت آن را برعهده داشت، روحانیون را به تحصیل علوم جدید تشویق می کرد. همه این ها چهره یک انقلابی به روز و واقع گرا را از او ساخته بود. مثلا در جایی سخنانی به این مضمون گفته بود که وقتی به همراه خانواده اش برای دیدن امام(ره) از آلمان به عراق عزیمت می کرده اند، هر چه از اروپا دور و به خاورمیانه نزدیک می شدند، تشویش ذهنی فرزندانش بیشتر می شده است.

 

 

یا مثلا مواجهه شهید بهشتی با دکتر شریعتی، نشانه ای جالب از رویکرد متفاوت او به این اندیشمند تاثیرگذار انقلاب است. بهشتی در زمانه ای که روحانیون به طور معمول شریعتی را طرد می کردند و با همه انتقاداتی که به شریعتی داشت، او را «متفکری در مسیر شدن» می دانست و در حمایت از فعالیت او در حسینیه ارشاد تا آن جا پیش رفت که با برخی روحانیون دچار چالش شد.   

 

 

پس از انقلاب بهشتی رویکرد و توانایی نهادسازی خود را بیش از هر روحانی دیگر در خدمت تثبیت جمهوری اسلامی قرار داد که نمونه آن به ثمررسیدن قانون اساسی جدید کشور در فاصله ای کوتاه از پیروزی انقلاب است. او همچنین حزب جمهوری را به عنوان نخستین حزب در نظام اسلامی پایه گذاشت و آن را به محملی برای بخش مهمی از نیروهای انقلابی تبدیل کرد. گرچه پس او «تحزب» با اما و اگرهای فراوان روبرو شد. 

 

 

سال های پس از انقلاب البته برای بهشتی با تلاطم فراوان همراه بود. ماجرای نخستین انتخابات ریاست جمهوری که به قدرت رسیدن ابولحسن بنی صدر منجر شد یکی از عوامل این تنش بود. اختلافات بنی صدر به عنوان رئیس جمهور و شهید بهشتی به عنوان رئیس دیوان عالی کشور و دبیرکل حزب جمهوری به زودی نمایان شد و به اوج رسید تا آن جا که بهشتی از سوی طرفداران بنی صدر در مظان تندترین اتهامات قرار گرفت. بنی صدر 31 خرداد 1360 از مقام خود عزل شد اما به هرروی ماه های پایانی زندگی شهید بهشتی قرین با روزهایی تلخ بود تا آن که انفجار حزب جمهوری توسط منافقین از مظلومیت او پرده برداشت. امام(ره) پس از این حادثه گفته بود «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد».

 

 

آن چه تا این جا گفته شد، نگاهی گذار به زندگی شهید سیدمحمد حسینی بهشتی بود که با برش هایی از زندگی او همراه شد؛ شخصیتی که امام راحل درباره او گفته بود: «بهشتی یک ملت بود برای ملت ما». اما آن چه اکنون اهمیت دارد توجه به ویژگی های شخصیتی آن متفکر عملگراست. اندیشمندی که شان علمی اش در سایه فعالیت گسترده اجرایی  سال های پس از انقلاب، پنهان ماند. مطالعه کتاب هایی که از او به یادگار مانده به خوبی رویکرد متفاوتش نسبت به موضوعات روز جامعه و تربیت نسل جدید را نمایان می سازد؛ رویکردهایی که پس از گذشت سال ها همچنان می توانند برای جامعه ما راهگشا باشند. طبیعتا اگر سیدمحمد حسینی بهشتی به شهادت نمی رسید و می ماند، شخصیت جامع الاطراف و رویکردهای او راهگشای بسیاری از چالش های کشور می شد اما دریغ که انقلاب خیلی زود او و تعداد زیادی از نخبگان خود را از دست داد.  به هرروی زوایای مختلف زندگی شهید بهشتی -از وجوه فردی تا اجتماعی- نکاتی درس آموز برای نیروهای علاقه مند به انقلاب دارد که می توان با بازنگری در سخنان، کتاب ها و عملکرد آن شهید، آن ها را یافت. 

 

 

کد خبر 943167

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha