به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، خشونت در جامعه به صورت پیدا و پنهان بروز می کند. خشونت می تواند کلامی، روحی و روانی، فیزیکی و آزار و اذیت جنسی به شمار آید. گاهی این خشونت ها جنبه رسانه ای پیدا می کند همانند قتل دختر ۱۴ ساله توسط داس پدر که مردم، مسئولین و صاحب نظران نسبت به آن واکنش نشان می دهند و بسیاری از مردم در فضای مجازی خواستار اشد مجازات برای پدر رومینا شدند اما در مقابل کم نبودند افرادی که به پدر به دلیل حفظ آبرو و غیرت حق می دادند. تنها خشونت علیه رومینا نبود که به واسطه شبکه های مجازی خبر ساز شد بلکه قتل دختری توسط نامزد خود، کتک خوردن فرزندی توسط مادر برای بالا بردن فالورهای اینستاگرام و چند موارد دیگر که با رسانه ای شدن و واکنش مردم دستگاه قضایی هم به صورت جدی ورود پیدا کرد.
همواره و همیشه این دسته از خشونت ها در جامعه وجود دارد که رسانه ای نمی شود و پنهان باقی می ماند اما باعث می شود تا جمعیتی که حال عمومی آن ها خوب نیست هر روز بیشتر شوند که مشکلات زیادی می تواند برای خود افراد و جامعه داشته باشد. در همین رایطه «محمد تکلو» روانشناس درگفتگو با خبرنگار شبستان معتقد است«خشونت خانوادگی صرفا زد و خرد نیست و می تواند جنبه های روانی داشته باشد که شدت آسیب آن به مراتب بیشتر است». در ادامه این گفتگو را می خوانید:
تعریف شما از خشونت خانوادگی چیست؟
خشونت خانوادگی بیشتر زد و خورد، دعوا و اوج آن قتل در ذهن ما تداعی می شود. خشونت خانوادگی صرفا زد و خرد نیست و می تواند جنبه های روانی داشته باشد که شدت آسیب آن به مراتب بیشتر است. چنین موضوعاتی که جنبه رسانه ای(قتل رومینا توسط پدر) پیدا می کند، برای افکار عمومی خیلی آزار دهنده به نظر می رسد.
در حالی که خشونت های خانوادگی همواره وجود دارد که یا پنهان هستند یا به این شکل رسانه ای نمی شود که همه بتوانند ببیند و آگاه باشند. خشونت های خانوادگی همانند قتل هایی که توسط پدران یا همسران برای دختران رخ داده است با وجود فضای مجازی رسانه ای و مورد توجه قرار گرفته است، چه بسا ممکن است در گذشته بیشتر بوده باشد اما پنهان می شد یا با برچسب های مثبتی همانند دفاع از آبرو و ناموس می گذاشتند تا این موضوع خیلی بزرگ نشان داده نشود.
خشونت صرفا به معنای فیزیکی نیست و می تواند جنبه روانی داشته باشد که آسیب زننده است.
دلایل و علل بروز خشونت چیست؟
دو جنبه تاریخی دارد که در طول تاریخ های دنیا مرد سالاری حاکم بوده است چه در خانواده ها چه در اداره کشورها همیشه مرد سالاری وجود داشته است. خیلی از موضوعات اجتماعی دست مردها بوده و یک نظام مرد سالاری حاکم بوده است. این حس مالکیت از گذشته کمی تواند جنبه تکاملی داشته و نسل به نسل منتقل شود.
این جنبه مالکیت و مرد سالاری، این تلقین را به مرد خانه می دهد که نفر اول خانه اوست و می تواند هر کاری دوست دارد انجام دهد این در سطوح مختلف جامعه نیز دیده می شود و این موضوع در جاهایی که عشیره ای و طایفه ای هستند بیشتر صدق می کند که هنوز ریش سفید دارند ونفر اول آن قوم است. صحبت های او فصل خطاب برای همه می شود.
اگر کسی چیزی غیر آن حرف بزند برچسب چشم سفیدی میزنند که چرا جلوی بزرگتر ها صحبت می کنید و این کار ناپسند شمرده می شود. در صورتی که این حق طرف است نظر بدهد و ابراز عقیده کند. اگر رعایت ادب واحترام را بکنیم خیلی خوب است اما با وجود رعایت آداب و ادب اجتماعی باز نظرات اشتباه آسیب زا داده می شود، باید مرز بندی کنیم.
گاهی باتوجه به باور هایی که داریم ممکن احساس گناه کنیم که چرا جواب بزرگتر را داده ایم.در کودکی به ما یاد داده اند که نباید جواب بزرگتر ها بدهیم. برای دلیل بروز خشونت به بحث جنبه فرهنگی و عرفی اشاره می کنم که با خود لغاتی را همانند آبرو، حیثیت، غیرت و مهم بودن حرف دیگران همراه دارد. در جنبه فرهنگی یک فرهنگ پذیرفته شده است که ضد ارزش، ارزش تلقی شده است.
برای نمونه اگر دختر داریم برای او «باید و نباید» تعیین کنیم و زور بگویم، جامعه می پذیرد و لفظ اینکه روی دخترش غیرت دارد، می دهد. فرهنگ این موضوع را تقویت کرده است. باید بدانیم در طول تاریخ تعصبات جواب نداده و تنها انسان های روانی به وجود آورده است که می تواند، فرار از خانه کند تا احساس امنیت بیشتری داشته باشد.
گاهی هم برچسب دینی به خشونت خود می دهند تا عمل خود را توجیه کنند در صورتی که در دین ما از لحاظ رفتاری و روانی توصیه به خشونت نشده است. بخش دیگر نداشتن سیستم حمایتی درکشور است اگر باشد هم جنبه فرمالیته دارد و آن رسیدگی که عمیق باشد، وجود ندارد.
درباره ضعف سیستم حمایتی ما در کشور بگویید؟
در کشورهای دیگر بچه زیر 18 سال مورد خشونت قرار گیرد خود کودک یا همسایه می تواند تماس بگیرد و اگر صحت موضوع مشخص شود، بچه را از پدر و مادر می گیرند یا حتی دادگاهی می کنند. در کشور ما به دلیل جنبه فرهنگی و عرفی حمایت صورت نمی گیرد. باید مسئولین و قانون گذاران یک سیستم قویی بگذارند شاید تلنگری شود. این سه اتفاق تلنگر باشد تا یک اتفاقی افتد.
اتقاق ها که رسانه ای می شود خوب است اما اگر کاری نشود، تنها در لایه سطحی باقی می ماند، سیستم حمایتی و اجتماعی می تواند جنبه های قانونی سخت و سنگین بگذارد، می تواند تاثیر گذار باشد.
برخی از اختلالات روانی وجود دارند که می تواند با ترس کنترل شود که این سیستم حمایتی می تواند تاثیر گذار باشد. گاهی افراد شخصیت ضد اجتماعی دارند و از خودشون بیشتر خشونت نشان می دهند. برای مثال انسان های خلافکار را ببینید حلقه طناب دور گردن می اندازند، چون احساس گناه و اضطرابی ندارد و جرئت می کند یک خلافکار نامی شود. اما کسی که این اختلال ندارد، ازکارهای بد، احساس گناه می کند.
با توجه به مراجعاتی که داشتیم، افراد درگیری با شخصیت هایی دارند که طرف مقابلشان اختلالات شخصیت دارد. شخصیت ضد اجتماعی در روابط قدرت جذب بالایی دارند، چون بسیار خوب می توانند صحبت کنند و فرد را جذب کنند.
باید گاهی برای تدوین قوانین سفت و سخت برای افراد ضد اجتماعی که روند درمانی نیز برای آن ها وجود ندارد و باید پروسه های طولانی طی کنند، از یکسری روانشناس و صاحب نظر کمک بگیرند تا قوانینی نگاشته شود تا توسط قانون از کسانی که همسر یا فرزند آن ها هستند حمایت شود تا کمی از بار روانی که آن ها تحمیل می کنند خلاصی یابند.
درباره راه های کاهش خشونت نیز بگویید؟
درباره آگاهی داشتن برای ازدواج و بچه دارن شدن سال هاست فریاد می زنیم. برای اینکه وارد یک سازمان بشوید تا استخدام شوید یا گواهینامه رانندگی بگیرید باید هفت خوان رستم را طی کنید اما برای مهمترین موضوع زندگی ازدواج و بچه آوری هیچ فیلتری نداریم.
بهترین نوع رابطه ازدواج است و باعث رشد و تکامل می شود ولی اگر مهارت های لازم را نداشته باشد، دچار مشکل می شود و در زندگی خشونت بروز می کند که می تواند آسیب های جبران ناپذیری داشته باشد.
نظر شما