به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از حوزه هنری، «مورچه لوچ» با موضوع اجتماعی دارای پنج داستان کوتاه است که تهمایه طنز دارند و برخی از داستانها کار سورئال هستند. این کتاب در ۷۲ صفحه منتشر شده است و «همزیستی»، «مورچه لوچ»، «قلاب»، «سفر پر ملال»، «رخنه در شرکت» و «بهترین همسر»، عناوین داستانهای موجود در کتاب هستند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
البته بعداز مدتی من و موجودات به یک زندگی مسالمتآمیز رسیدیم و دیگر سعی نمیکردیم از هم فرار کنیم. چون این چیزی را عوض نمیکرد. کم کم پذیرفتیم که یک خانوادهایم. آزمایش هم چیزی نشان نداد و دکتر با اصرار بیش از حد همسرم خواست تا یکی از آن مزاحمهای کوچک را جهت بررسی ببیند.
آن شب تا صبح نگهبانی دادم. انگار بو برده بودند و از مخفیگاهشان بیرون نمیآمدند. با کلی بدبختی یکیشان را گرفتم و انداختم توی قوطی کبریت. اسمش لو بود. این یکی مثل خودم زیاد اشتباه میکرد. نامرد صدایم را هم خوب تقلید میکرد. سحر نشده جلوی آزمایشگاه بودم. شما بودید چه میکردید؟ زندگیام داشت به هم میخورد. بله تصورش هم سخت است. اما بالاخره توانستم از میان آن همه جانور که صبح تا شب دور و برم پلاس بودند لو پپه بیدست و پا را گیر بیندازم درحالی که فریاد می زد دسشویی دارد. لابد میخواست دلم به حالش بسوزد و ولش کنم.
نابکار! مسیر خانه تا آزمایشگاه را دویدم منتظر اتوبوس نماندم نباید مهلت فکر کردن را به لو میدادم. آنجا با داد و بیداد نوبتم را انکار کردم و بیمعطلی وارد لابراتوار شدم. عجب خفتی! باید بودید و میدیدید دکترها و بیماران چه طور نگاهم میکردند. از طرفی هیچ دلم نمیخواست لو را اذیت کنم اما چه کنم چارهای نداشتم...
نظر شما