خبرگزاری شبستان: نگرش عقلانی به مقوله جنگ،امری است که کمتر مورد نظر بوده است.در این باره می خوانیم:
وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید!
در هفته ای که گذشت شاهد رزمایش مقتدرانه نیروهی مسلح جمهوری اسلامی ایران بودیم. در این نوشتار سعی خواهد شد با نگرشی عقلانی به مقوله جنگ و رزم آیش (Manoeuvre)توجه داشته باشیم.
بی شک جنگ و اختلاف امری اجتناب ناپذیر در زندگی بشر است. مرتبه ای از اختلافات به صورت جنگ ظاهر می شود و میتوان ریشه جنگ را اختلافات دانست. به دیگر بیان اختلاف امری فطری است و اگر چنانچه بدون معیار و حصار باشد و آمیخته به تعصب و زیاده خواهی و هوا وهوس از سوی یکی از طرفین خصم و یا هر دو باشد میتواند به نزاع و جنگ منتهی شود. نگاهی اجمالی به حوادث و پدیدههای تاریخی گواه این است که تاریخ بشریت از جنگ و خونریزی مصون نبوده است. حتی دین اسلام و دوران حیات نبی اکرم پیامبر رحمت نیز از این اصل مستثتی نبوده است. البته این به معنای موجه دانستن جنگ و قتال و خونریزی و سفاکی نیست بلکه اختلاف فطری را میتوان با دین فطری کنترل کرده و انسان با دلی ارام به سر منزل مقصود و کمال نهائی خویش رهنمون شود. و میتوان مدعی شد ارسال رسل با هدف رهائی انسان از اختلافات بوده است .
در اندیشه دینی جنگ مقصود و هدف نهائی نیست بلکه در تاریخ اسلام جنگ وسیله ای برای دفع ضرر و دفاع از کیان و جان و ناموس مسلمین بوده است . در اندیشه الهی جنگ با هدف اشاعه ظلم و سرکوب حق نبوده و نخواهد بود اما جامعه اسلامی باید ان چنان از قدرت و قوت برخوردار باشد که دشمنان اندیشه شومی به ذهن خود خطور ندهند.
پیامبر اکرم اسلام با ابزار فرهنگی و تبلیغ و منطق روشن به اشاعه دین اسلام پرداخت و تنها و تنها در مواقع ضروری با هدف دفع توطئه و احقاق حق و دفع ضرر به جنگ با یهودیان و مشرکین نپرداخت . یک اصل مهم در اندیشه دینی در باب جنگ وجود دارد و آن : تجهیز و اقتدار به منظور دفع هرگونه توطئه از سوی دشمنان است. به بیان دیگر در اسلام پیشگیری به از درمان بیماری است . قبل از انکه کیان اسلام با چنگال دشمنان مواجه شود ، باید ان چنان از قدرت و اقتدار برخور دار بود که دشمن خیال جنگ نداشته باشد. البته این اقتدار صرفا در قالب تسلیحات نظامی نمی باشد بلکه در بعد جنگ نرم نیز این اصل جاری است.
بی شک در زندگی فردی نیز همین متد در دستور کار ما قرار دارد به عبارت دیگر پیشگیری اصلی عقلانی است و انسان بالفطره خواهان درد و مشقت و سختی نیست اگر چه در موقع لزوم برای دفع ضرر بزرگ، به دارو و ابزاهای لازم سوق پیدا می کنیم . انجام هر عمل منوط به تصور است. اگر تصورات تغییر کند اعمال نیز تغییر خواهد یافت . پس مقابله و دفاع در برابر دشمنان میتواند در دو مقوله دنبال شود : مقابله پیشینی و پسینی .
علامه طباطبائی ذیل این ایه 60 انفال آوردهاند :
وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ [٨:٦٠]
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده میشود، و به شما ستم نخواهد شد!
کلمه" اعداد" به معناى تهیه کردن چیزى است تا انسان با آن چیز به هدف دیگرىکه دارد برسد، که اگر قبلا آن را تهیه ندیده بود به مطلوب خود نمىرسید، مانند فراهم آوردن هیزم و کبریت براى تهیه آتش، و نیز مانند تهیه آتش براى طبخ. و کلمه" قوة" به معناى هر چیزى است که با وجودش کار معینى از کارها ممکن مىگردد، و در جنگ به معناى هر چیزى است که جنگ و دفاع با آن امکان پذیر است، از قبیل انواع اسلحه و مردان جنگى با تجربه و داراى سوابق جنگى و تشکیلات نظامى....
و اینکه فرمود:" وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ" امر عامى است به مؤمنین که در قبال کفار به قدر تواناییشان از تدارکات جنگى که به آن احتیاج پیدا خواهند کرد تهیه کنند، به مقدار آنچه که کفار بالفعل دارند و آنچه که توانایى تهیه آن را دارند، چون مجتمع انسانى غیر از این نیست که از افراد و اقوامى داراى طبایع و افکار مختلف تشکیل مىیابد، و در این مجتمع هیچ اجتماعى بر اساس سنتى که حافظ منافعشان باشد اجتماع نمىکنند مگر اینکه اجتماع دیگرى علیه منافعش و مخالف با سنتش تشکیل خواهد یافت، و دیرى نمىپاید که این دو اجتماع کارشان به اختلاف کشیده و سرانجام به نزاع و مبارزه علیه هم برمىخیزند، و هر یک در صدد برمىآید که آن دیگرى را مغلوب کند.
پس با این حال مساله جنگ و جدال و اختلافاتى که منجر به جنگهاى خسارتزا مىشود امرى است که در مجتمعات بشرى گریزى از آن نبوده و خواه ناخواه پیش مىآید، و اگر این امر قهرى نبود انسان در خلقتش به قوایى که جز در مواقع دفاع بکار نمىرود از قبیل غضب و شدت و نیروى فکرى، مجهز نمىشد. پس اینکه مىبینیم انسان به چنین قوایى در بدن و در فکرش مجهز است خود دلیل بر این است که وقوع جنگ امرى است اجتناب ناپذیر، و چون چنین است به حکم فطرت بر جامعه اسلامى واجب است که همیشه و در هر حال تا آنجا که مىتواند و به همان مقدارى که احتمال مىدهد دشمنش مجهز باشد مجتمع صالحش را مجهز کند.
و در تعالیم عالیه دین فطرى اسلام که دین قیم است و خداى تعالى آن را براى بشر فرستاده حکومتى را براى بشر اختیار کرده که باید اسم آن را حکومت انسانى گذاشت، حکومتى است که در آن حقوق فرد فرد جامعه را محفوظ و مصالح ضعیف و قوى، توانگر و فقیر، آزاد و برده، مرد و زن، فرد و جماعت و بعض و کل را بطور مساوى رعایت کرده است، حکومتش فردى استبدادى نیست تا قائم به خواستههاى شخص حاکم باشد، و او به دلخواه خود در جان و عرض و مال مردم حکومت کند. و حکومت اکثریت یعنى پارلمانى هم نیست تا بر طبق خواسته اکثر افراد دور زده و منافع ما بقى پایمال شود، یعنى" نصف جمعیت به اضافه یک" به مراد خود رسیده و" نصف منهاى یک" آن محروم گردد. ... حکومت اسلامى حکومتى است انسانى، به این معنا که حقوق همه افراد انسانها را رعایت نموده و به خواستههاى آنان احترام مىگذارد، و لو هر که مىخواهد باشد، نه اینکه خواستههاى افراد را فداى خواسته یک نفر و یا خواسته اکثریت کرده باشد.
و چون چنین است دشمن منافع یک جامعه اسلامى دشمن منافع تمامى افراد است، و بر همه افراد است که قیام نموده و دشمن را از خود و از منافع خود دفع دهند، و باید براى چنین روزى نیرو و اسلحه زیر سر داشته باشند، تا بتوانند منافع خود را از خطر دست برد دشمن نگهدارند، گو اینکه پارهاى از ذخیرههاى دفاعى هست که تهیه آن جز از عهده حکومتها بر نمىآید، و لیکن پارهاى دیگر هم هست که مسئول تهیه آن خود افرادند، چون حکومت هر قدر هم نیرومند و داراى امکانات زیادى باشد به افراد مردم محتاج است، پس مردم هم بنوبه خود باید قبلا فنون جنگى را آموخته و خود را براى روز مبادا آماده کنند. پس تکلیف" و اعدوا ..."، تکلیف به همه است.
" تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ"- این قسمت از آیه شریفه در مقام بیان تعلیل جمله" وَ أَعِدُّوا لَهُمْ" است، و معنایش این است که این قوا و امکانات دفاعى را تدارک ببینید تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خود را ترسانیده و از آنان زهر چشم گرفته باشید، و اگر دشمن دین را هم دشمن خدا و هم دشمن ایشان خواند براى این بود که هم واقع را بیان کرده باشد و هم اینکه ایشان را تحریک نموده باشد.
... چون غرض حقیقى از تهیه نیرو این است که به قدر تواناییشان بتوانند دشمن را دفع کنند و مجتمع خود را از دشمنى که جان و مال و ناموسشان را تهدید مىکند حفظ نمایند. و به عبارت دیگرى که با غرض دینى نیز مناسبتر است این است که به قدر تواناییشان نائره فساد را که باعث بطلان کلمه حق و هدم اساس دین فطرى مىشود و نمىگذارد خدا در زمین پرستش شود و عدالت در میان بندگان خدا جریان یابد خاموش سازند.
و این خود امرى است که فرد فرد جامعه دینى از آن بهرهمند مىشوند، پس آنچه را که افراد و یا جماعتها در این راه یعنى جهاد براى احیاى امر پروردگار انفاق مىکنند عینا عاید خودشان مىشود، چیزى که هست صورت آن عوض مىشود، چون اگر در راه خدا مال و جاه و یا نعمت دیگرى نظیر آن را انفاق کرده باشند، در حقیقت در راه ضروریات زندگى خود خرج کرده، و چیزى نمىگذرد که همان به اضافه منافع دنیایى و آخرتیش دوباره عایدش مىشود، و اگر جان خود را در این راه داده باشد در راه خدا شهید شده و در نتیجه به زندگى باقى و جاودانه آخرت رسیده است، زندگى حقیقى که جا دارد تمامى فعالیتهاى هر کس در راه به دست آوردن آن باشد.
این است اثر شهادت و کشته شدن در راه خدا از نظر تعلیمات دین، نه افتخار و نام نیک و امثال آن که احیانا بعضىها دل خود را به آن خوش کرده و در پارهاى از مقاصد دنیوى خود را به کشتن مىدهند، صاحبان این فکر هر چند به این تعلیم اسلامى که جامعه به منزله فرد واحد است که تمامى اعضایش در نفع و ضرر شریکند توجه دارند، اما این اشتباه را هم دارند که خیال کردهاند آن کمال و هدفى که فطرت بشرى انسان را به منظور رسیدن به آن وادار به زندگى دسته جمعى و تشکیل اجتماع مىکند همان زندگى دنیایى است و بس. آن وقت وقتى پاى دادن جان به میان مىآید فکر مىکند این چکارى است که من براى اینکه دیگران به لذایذ مادى بهترى برسند خود را به کشتن دهم غافل از اینکه تعلیم دینى نتیجه از خودگذشتگى و شهادت را صرف نام نیک و یا افتخار نمىداند، بلکه زندگى دیگرى دائم و جاویدان مىداند.
و کوتاه سخن، تجهیز قوا براى غرض دفاع از حقوق مجتمع اسلامى و منافع حیاتى آن است، و تظاهر به آن تجهیزات دشمن را اندیشناک مىکند که خود تا اندازهاى و به نوعى یک نحوه دفاع است، پس اینکه فرمود:" تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ" یکى از فواید تجهیز قوا را که عاید جامعه مىشود ذکر مىکند، و اینکه فرمود:" وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ" این معنا را مىرساند که آنچه را در راه خدا انفاق کردهاند فوت نمىشود بلکه دوباره عایدشان مىشود بدون اینکه حق کسى از ایشان از بین برود.
روح الله دارائی
پایان پیام/
علامه طباطبائی : به حکم فطرت بر جامعه اسلامى واجب است که همیشه و در هر حال تا آنجا که مىتواند و به همان مقدارى که احتمال مىدهد دشمنش مجهز باشد مجتمع صالحش را مجهز کند.
کد خبر 96748
نظر شما