به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، فضای متفاوت مجالس بزرگداشت یاد امام حسین علیه السلام و یاران حضرت امسال در فضای متفاوتی برگزار شد. هیات عاشورائیان اصفهان، تجربه موفق هیأت تلویزیونی و مجازی را پشت سر گذاشت. حجت الاسلام و المسلمین دکتر یحیی جهانگیری سهروردی، مبلغ بین المللی دینی سخنران شب های این هیأت بود. بخش دوم گفتگوی ما با ایشان به شیوه خاص برگزاری تعاملی این هیأت با مخاطبان و ظرایف ارتباط میان مخاطب و مبلغ و بحث های این هیأت در شب های برگزاری اختصاص دارد.
در بخش پیشین گفتگو به این نکته پرداختید که اگر در جلسات فضا به جوان ها داده شود تبلیغ دینی ما می تواند رشد خوبی را تجربه کنید. اشاره کردید که جوان ها تا چه اندازه از رویکردهای تعاملی استقبال می کنند. فکر می کنید منشأ این عکس العمل های متفاوت کجاست؟
ببینید ما به عنوان مبلغان دینی بیشتر از این که از دیگران انتظار داشته باشیم که مثلا چرا به حرف های ما بی توجه هستند باید به این امر توجه کنیم که من چه عرضه می کنم و چقدر می توانم که در رابطه خود با مخاطبان، فضای اعتماد و حسن نیت ایجاد کنم. من معتقدم امروزه مبلغان دینی ما باید از ساحت مونولوگی دست بکشند و به دیالوگ و گفتگو و تعامل دوطرفه با مخاطب روی بیاورند.
در واقع این طور نباشد که من سخن خود را پرتاب کنم و بروم و توجه نکنم که این سخن چه بازخوردی دارد؟
دقیقا! مخاطب به ویژه جوان ها از ما انتظار دارند که سخنان آنان را با روی باز، گوشی شنوا و بی قضاوت بشنویم. آن ها دوست دارند مسایل خود را مطرح کنند بنابراین من به عنوان یک مبلغ دینی درست این است که کنارشان بنشینم و صدایشان را بشنوم. این ها در کنار صدای اعتراضی خود حرف های حقی هم دارند که ما باید آن را قبول کنیم. این گونه نیست که ما بگوییم ما حق مطلق هستیم و آن ها همه بر موضع باطل هستند. این نگاه و زاویه دید درستی نیست. از طرفی توجه کنیم که نمی شود سوال های این افراد را با پاسخ های کلیشه ای جواب داد. در حقیقت جواب باید متناسب با دریافت های مخاطب باشد و در جهان ذهنی او جا بگیرد بنابراین ما باید مساله های این ها را بشناسیم و از جواب های قالبی خودداری کنیم.
فکر می کنید مهم ترین داشته و دارایی یک مبلغ دینی چیست؟
به نظرم می رسد که یک مبلغ دینی علاوه بر آگاهی و معرفت به مساله باید از سعه صدر بالایی برخوردار باشد، سعه صدر از مهم ترین دارایی های مبلغ دینی است. او نباید نسبت به پرسش ها عاصی و عصبانی شود. در واقع عیار توفیق یک مبلغ دینی به بالا بودن سعه صدری است که دارد.
ببینید به عنوان مثال یکی از شب ها مخاطبی پرسید که نیازهای اصلی انسان را تقسیم بندی کرده اند و گفته اند نیاز به معنویت و دین جزو نیازهای درجه چندم است. استدلال می کردند کشوری که فقیر باشد و در بند و گرفتار نیازهای اولیه باشد چطور می تواند از دین صحبت کند یا سوال هایی از این دست. خب این جا همان نقطه ای است که یک مبلغ دینی باید با حوصله و متانت در برابر آن شبهه یا ابهام ظاهر شود. این یک سوال است اما من باید دین را طوری برای او تعریف کنم که او اول از همه به تصویر درستی از دین برسد. بسیاری از مخاطبان ما گمان می کنند که دین را می شناسند در صورتی که آن ها در ذهن خود خیال می کند که دین مقوله ای است که فقط از معنویات حرف می زند. من باید در تعریفم از دین، نگرش او را تصحیح کنم. این جا لازم است که ما به بازتعریف برخی از مفاهیمی که در ذهن بچه ها وجود دارد برسیم.
البته همین موضوع هم شاید به کم کاری نظام آموزشی و تبلیغی ما برمی گردد.
بله همه ما باید سهم خود را در این زمینه بپذیریم. متاسفانه برخی از مفاهیم خوب تعریف نشده و چون این تعریف جا نیفتاده دچار مشکل می شویم. یکی از مخاطبان ما در هیأت می گفت همه کشورهای توسعه یافته بی دین هستند و کشورهای دیندار غیر توسعه یافته. ما باید به او جواب بدهیم که اساسا چه کسی گفته توسعه مقوله موفقی است؟ شما ببینید با توسعه چه بلایی بر سر بشر آمده است. ما معتقد به توسعه متوازن هستیم. در کنار پیشرفت شهری، رشد شهروندی هم باید اتفاق بیفتد. دین دنبال این است که این هر دو اتفاق بیفتد. دینی که فقط از معنویت بگوید اما به دغدغه های اجتماعی بشر نگاهی نداشته باشد دین نیست.
رسیدن به زبان مشترک میان مبلغ و مخاطب را چطور می بینید؟
ببینید امروز نیاز بشر به معنویت، مخصوصا در دوره جدید سرگشتگی از ایسم ها بسیار جدی و حیاتی است. این را به عنوان کسی می گویم که در کشورهای مختلفی حضور داشته و از نزدیک در جریان این نیازها بوده ام. در چنین فضایی من معتقدم که در کنار اطلاعات بسیار بالایی که از دین داریم در کنار این که نیازها، دردها و دغدغه های بچه ها را شناسایی می کنیم ما باید زبان گفتگو با بچه ها را هم بلد باشیم. این ها مساله های جدی ما هستند و ما نباید به سادگی از کنارش بگذریم. همچنین فضای دنیای امروز همه انسان ها را وارد فضای تعارض ایسم ها کرده و آن ها احساس گمگشتگی می کنند. بشر امروز می گوید کسی دست مرا بگیرد. این ابهام و سرگشتگی که امروز جوان های امروز ما دارند نشان می دهد که اگر دین بتواند راهکارهای خوبی ارائه کند به سوی دین با رغبت برخواهند گشت.
اگر ممکن است به چند فهرست دیگر از بحث ها هم اشاره کنید و گفتگو را پایان دهیم.
ما بحث های دیگرمان یکی بحث اعتقاد به آخرت بود که باور به فرجام و آخرت چه فایده ای در زندگی ما دارد؟ امروز برخی این دیدگاه را ترویج می کنند که اگر کسی به آخرت اعتقاد نداشته باشد اتفاقا می تواند زندگی خیلی موفق و بدون دلهره ای داشته باشد. اما آیا واقعا این گونه است؟ اعتقاد به آخرت چه رنگ متفاوتی به زندگی من می پاشد که من باید به آن معتقد باشم؟ دین، پایان بشر را به کجا می خواهد ببرد که اگر بدون دین باشد به آن پایان نخواهد رسید؟ در واقع ما در این سرفصل، پایان و فرجام انسان را می خواهیم بحث کنیم. بحث های دیگری هم انجام شد از جمله این که چرا ما پیش از رسیدن به عاشورا از چندین شب قبل تر برای امام حسین علیه السلام عزداری می کنیم. عزاداری برای امام حسین علیه السلام چه فایده ای در زندگی ما دارد. این همه نذری می دهیم این نذری ها چه اثری در زندگی ما دارند؟ و اگر امام حسین علیه السلام نبود چه اتفاقاتی نمی افتاد؟
نظر شما