حلقه مفقوده ارتباط نسل جوان با دفاع مقدس

قاسمی با بیان این که در تولید آثار مرتبط با دفاع مقدس تکثر جای تعمیق را گرفته است، گفت: نتوانستیم حلقه ارتباط میان دفاع مقدس و نسل جوان باشیم.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی، مریم داوری: 31شهریور سال 1359 عراق با حملات هوایی به ایران رسما جنگ علیه کشورمان را آغاز کرد. این در حالی بود که 19 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود. جنگ عراق با ایران که در کشومان با عنوان «جنگ تحمیلی» یا «دفاع مقدس» و در عراق با نام «قادسیه صدام» شناخته می شود، طولانی ترین جنگ در قرن 20 میلادی و دومین جنگ طولانی این قرن بعد از جنگ ویتنام بود که هشت سال طول کشید. در 29 مرداد سال 1367 آتش بس رسمی بوسیله دبیر کل سازمان ملل اعلام شد و جنگ ایران و عراق پایان یافت. به مناسبت چهلمین سالگرد جنگ تحمیلی و با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری بر ضرورت حفظ ارزش های دفاع مقدس گفتگویی با «محمد قاسمی» ترتیب دادیم. قاسمی نویسنده، فیلمنامه نویس، نمایشنامه نویس و کارگردان برنامه های تلویزیونی ، تئاتر و انیمیشن است که در حال حاضر به عنوان مدیر گروه فیلم ، سریال و پویانمایی در صدا و سیمای مرکز کرمان مشغول به کار است. متن گفتگو با این پژوهشگر بدین شرح است:

 

کدام یک از قالب های هنری اعم از کتاب، فیلم، تئاتر و عکس توانسته است بهتر فرهنگ دفاع مقدس را تبیین کند؟

به نظرم برای تببین و ترویج فرهنگ دفاع مقدس در دو رسانه کتاب و فیلم  موفق تر بودیم. در حوزه فیلم آثاری که بعد از جنگ ساخته شد، نسبت به آثاری که در طول هشت سال دفاع مقدس ساخته شد، موفق تر هستند. فیلم هایی که در خود زمان دفاع مقدس ساخته شد، تحت تاثیر حماسه سازی معنوی بودند و خیلی خوب نتوانستند واقعیت دوران دفاع مقدس را منتقل کنند. از سال 70 به بعد فیلم هایی که در مورد دفاع مقدس ساخته شدند در انتقال واقعیت قابل توجه و به زبان زمان جنگ نزدیک تر بودند. در مقوله کتاب در بخش داستانی نسبت به سایر گونه های ادبی به خصوص خاطره موفق تر بودیم. خاطره نویسی دچار یک تشابه و سوال های کلیشه ای شده بود، به همین دلیل خاطره ها خیلی نتوانستند فضای واقعی دفاع مقدس را تبیین کنند. به نسبت تعداد کتاب هایی که در مورد دفاع مقدس نوشته شده است، کتاب های خوب کمی وجود دارد. می توان گفت در حوزه دفاع مقدس به لحاظ برقراری ارتباط با مخاطب، کتاب و فیلم موفق تر بودند.

 

چه بخش هایی از دفاع مقدس مغفول مانده است؟

نتوانستیم حسی که در دوران دفاع مقدس وجود داشت را منتقل کنیم. در تبیین دفاع مقدس یا مثل جنگ سایر کشورها برخورد کردیم و یا خیلی معنوی. تلفیق این دو بعد مغفول مانده است. زندگی رزمنده ها در دوران دفاع مقدس آمیخته ای از زندگی روزمره و معنویت بوده است. رزمنده ها نه عارف بودند و نه غافل. ما در تبیین زندگی رزمندگان دفاع مقدس اغراق آمیز عمل کردیم یعنی یا آنها را آدم هایی کاملا زمینی و یا کاملا آسمانی توصیف کردیم. به این فکر نکردیم که رزمندگان نیز انسان هایی بودند که زندگی روزمره داشتند و گاهی اشتباه می کردند اما شناخت و توکلی که داشتند آنها را به خدا نزدیک کرده بود.

 

فرهنگ دفاع مقدس بعد از گذشت چهل سال چه تاثیری در جامعه ما گذاشته است؟

تاثیرگذاری هر اندیشه، فکر و فرهنگی در جامعه نیاز به تداوم، تکرار و برنامه ریزی دارد. برخی اوقات دچار موج سازی هایی بودیم، در یک مقطع یک تکثیری از فرهنگ ایثار و شهادت داشتیم که تاثیر موضعی بر جای گذاشت. اگر پای حرف های افرادی که در جنگ حضور داشتند و امروز در قید حیات هستند، بنشینیم آنها اذعان می کنند که اگر فرهنگ دفاع مقدس که شامل ایثار و شهادت و معنویت است، وجود می داشت نه تمام مشکلات اما بیشتر مشکلات جامعه امروزی چه در زمینه فردی و چه در زمینه اجتماعی حل می شد. با فرهنگ دفاع مقدس ما از نظر اخلاقی رشد بهتری می کردیم، مسایلی مانند دروغ و غیبت و تهمت و ضایع کردن حق دیگران کمتر بود و در تصمیم گیری های کوچک یا کلان مدیریتی بهتر عمل می کردیم. اگر توانسته بودیم فرهنگ دفاع مقدس را بازشناسی و سپس منتقل کنیم، جامعه ای متفاوت داشتیم. ما یک سری اشتباهات در انتقال مفاهیم و ریشه دار کردن فرهنگ دفاع مقدس داریم.

 

فرهنگ دفاع مقدس در آن دوران هشت ساله چه تاثیری در جامعه داشت؟

به یاد دارم در شروع جنگ 12 ساله بودم. فضای عمومی جامعه از شروع جنگ تحت تاثیر قرار گرفت به طوری که حس قدردانی دلی از رزمنده ها در جامعه وجود داشت. یک نوع وحدت و همبستگی و همدلی بین مردم به وجود آمده بود. این شیب هرچه به پایان جنگ نزدیک شدیم، پایین رفت و این فرهنگ کمرنگ شد. در اوایل دوران دفاع مقدس جامعه به شدت تحت تاثیر روح معنوی دفاع مقدس بود. به عنوان مثال بودند رانندگان تاکسی که وقتی می فهمیدند مسافر آنها رزمنده است از آنها کرایه نمی گرفتند. به یاد دارم در سال 65 که مجروح شدم به بیمارستان نجمیه منتقل شدم، پرستارها و دکترها ما را روی دست بلند می کردند. در سال 67 که مجروح و به بیمارستان بقیه الله منتقل شدم، پرستار مردی به من گفت «چرا رفتی؟» و من آنجا متوجه تغییر شرایط شدم.

 

در انتقال مفاهیم دفاع مقدس به نسل جوان چقدر موفق بودیم؟

با توجه به اینکه در این عرصه قلم می زنم، احساس می کنم خیلی موفق نبودیم. ما همیشه یادواره شهدا و تئاتر دفاع مقدس را برای خودمان برگزار کردیم و کمتر توانستیم جوان امروزی را به این سمت و سو بکشیم و با آنها حرف بزنیم. چندین دوره یادواره شهدا به صورت نمایش برای بچه های گردان ۴۰۸ غواص کرمان برگزار کردم. در این نمایش جوانی گنجاندم که می گفت «چه می گویید؟ من نمی فهمم». به نوعی می خواستم تلنگر بزنم که ما باید مسایل را برای جوان امروز به خوبی تبیین کنیم. ما خودمان برای خودمان تولید می کنیم به جای اینکه زبانی پیدا کنیم که نوجوانان و جوانان را در جریان دفاع مقدس قرار دهیم. آنچه دیدیم و حس کردیم را طوری تبیین کنیم که باورپذیر و موثر باشد. متاسفانه ما نتوانستیم حلقه ارتباطی بین دفاع مقدس و نسل جوان باشیم. نقطه ارتباطی بین جوانان و دفاع مقدس را گم کردیم.

 

اگر نکته خاصی مدنظرتان است به عنوان حسن ختام بفرمایید.

در زمینه تبیین دفاع مقدس پشتیبانی کم شده و کار کمی صورت گرفته است. نگاه به تکثر است و به تاثیر و عمق نیست. کنگره برگزار می کنیم و می گوییم 100 عنوان کتاب چاپ کردیم. سالانه ده ها یادواره شهدا و جشنواره دفاع مقدس برگزار می کنیم اما آیا پژوهشی از این تعداد جشنواره و یادواره شده است که چه مقدار تاثیرگذاری و بازخورد داشته اند؟ کدام گروه ها تحت تاثیر قرار گرفتند؟ تبیین دفاع مقدس نیاز به پژوهش دارد. موازی کاری های زیادی در حوزه دفاع مقدس صورت گرفته است. هر کسی کاری انجام داده و دیگری آمده آن را تکرار کرده است. نگاه  در این حوزه تکثری است نه عمق بخشی.

 

کد خبر 978700

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha