خبرگزاری شبستان- مازندران؛ مداح یا نوحهخوان به فردی گفته میشود که در مدح و ستایش یک شخص بزرگ و گرانقدر مطالبی را بهطور خاص بیان میکند، مداح که در مرکز توجه دیگران قرار دارد دارای سبک و سیاق مربوط به خودش است.
مدیحهسرایی در کشور ما سابقه طولانی دارد بهطوریکه تاریخ مداحان و مرثیهخوانان بزرگی را به خود دیده است، در استانها و شهرهای مختلف کشور نیز مداحان قدری داشته و داریم که در حوزه خود حرفی برای گفتن دارند.
با توجه به نزدیک بودن اربعین و حال و هوای کربلایی حاکم بر شهر، به سراغ یکی از مداحان باتجربه و به نام مرکز مازندران رفتیم و با او به گفتوگو پرداختیم که در ادامه شمارا به خواندن آن دعوت میکنیم.
حاج «عباس امیر معلم کلایی»، ۶۵ ساله یکی از مداحان قدیمی ساری، که خود دانشآموخته مکتب اهلبیت (ع) و بازنشسته فرهنگی است و شاگردان (مداحان) زیادی را تعلیم داده، در آغاز صحبتهایش بیان میکند بارها گفتهام بار دیگر هم میگویم؛
من دلشده این ره نه به خود میپویم...
در پس پرده طوطی صفتم داشتهاند...
هر چه استاد ادبم گفت بگو میگویم...
«مداحی در دهه۶۰»
اراده خدا و حبالحسین (ع) موجب شد در این راه قدم بگذارم، من در خانواده باایمان و معتقدی به دنیا آمدم و در فضای حسینی بزرگ شدم. مرحوم پدرم مداح بود و من به تقلید از وی حتی قبل از اینکه خواندن و نوشتن بیاموزم برخی اشعار او را از برکرده و زمزمه میکردم تهصدایی هم دارم که بیشتر جنبه ارثی است، جالب است بدانید که پسرم، برادرم و همچنین خواهرم مداح هستند و مرثیهسرایی میکنند.
*درب خانه ابیعبدالله (ع) معامله مادی نکردیم، ماجرای نذر مادرم
وی که مداحی را از پدرش به ارث برده است، ادامه میدهد؛ شکر خدا درب خانه ابیعبدالله (ع) معامله مادی نکردیم، به این معنا که در عوض مداحی پولی دریافت نکرده و نمیکنم، نزدیک به ۳۰ سال کلاس آموزش مداحی داشتم ولی یک ریال مطالبه مزد نداشتم، در حد خودم کمک کردم.
معلم کلایی میگوید؛ قضیه ازاینقرار است که زمانی که کودک بودم تب شدید گرفتم، خانوادهام ترسیده بودند، در همان شرایط مادرم نذر حضرت ابوالفضل (ع) کرد که اگر از این بیماری جان سالم به درببرم تا آخر عمر غلام ارباب باشم و بابت مداحی ریالی دریافت نکنم معاملهای باخدا بود.
این مداح اضافه میکند؛ سالها پیش پس از مداحی در یک مسجد، متولی پس از پایان مراسم مبلغی داخل پاکت گذاشت و به من داد من از گرفتن پاکت امتناع کردم، مرحوم حجتالاسلام شجاعی پدر آیتالله شجاعی نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی که از دور شاهد این صحنه بود به جلو آمد و گفت مرد حسابی چرا مبلغ بیشتری طلب میکنی این صله است بردار و برو، متولی که تعجب کرده بود گفت خیر این مداح اصلاً پول نمیخواهد...
مرا اشک عزایت آبرو داد ...
دلم را از سیاهی شستوشو داد...
حسین جان، از آن روزی که گشتم خادم تو ...
خدایم اینچنینم آبرو داد...
* از آنها اصرار و از من انکار
وی ادامه میدهد؛ در ادامه آن مرحوم رو به من کرد و گفت علت اینکه صله و هدیه را قبول نمیکنی چیست؟ ماجرای نذر مادرم را بیان کردم، گفت بردار و برو باز نکن و درراه خدا هدیه کن... ولی اگر برای خودت هم بگیری همانند شیر مادر بر تو حلال است، همواره در طول دوران مداحی پولی دریافت نمیکردم ولی اگر هدیهای بود به منزل آورده و حاجخانم صرف برگزاری مراسم و روضه در پنجروزه ایام فاطمیه میکرد...
معلم کلایی خاطرنشان میکند؛ در ساری مجلس مداحی و روضهخوانی بهصورت دورهای با حضور نوحهخوانان و علاقهمندان به اهلبیت (ع) وجود داشت در منازل مرحوم عرب، یعقوبی، گلچین و نظری، اما کلاسهای آموزش مداحی وجود نداشت که در اواسط دهه ۶۰ با مشورت عدهای از دوستان کلاس آموزش مداحی با عنوان مجمع الذاکرین النصار الحسین (ع) بنا کردیم.
این مداح ساروی اضافه میکند؛ این کلاسها که در ابتدا ۸ سال در منزل و سپس در حسینیه باقرآباد ساری واقع در خیابان شیخ طبرسی برگزار میشد و نزدیک به ۳۰ سال ادامه داشت سرانجام به علت مرمت حسینیه تعطیل شد، البته بعد از چند سال بنا بر درخواست برخی از مداحان مجدد در محل کانون مداحان شهرستان ساری فعال شد ولی به علت شیوع ویروس کرونا تعطیل شد.
*جزییاتی از تقسیمبندی مداحان
وی عنوان میکند؛ لازم است بگویم، ملاحسین واعظ کاشفی در فتوت نامه سلطانی (۱۰ ه - ق) مداحان به چهار دسته تقسیم کرد؛ اول (شعرا و سرایندگان اشعار معنوی)، دوم ( ساده خوان که سروده شاعران را با ریتم خاص سینهزنی میخوانند)، سوم (قرا خوان که دارای صوت رسا پرحجم و لحن جذاب بوده اقدام به مداحی میکند) همانند مرحوم «محمدرضا آقایی» یا «صابر خراسانی» که تن و صدایشان جذابیت خاصی داشت و در اجرا از نظم و نثر مسجع استفاده میکردند.
معلم کلایی میگوید؛ در ساری اگر بخواهیم مثالی بیاوریم میتوانیم از مرحوم «ابراهیم تسلیمیان» نام ببریم که بالای چهارپایه قرا خوانی جانانهای را اجرا میکرد و چهارم (مرصع خوانان که از مرتبه بالاتری در مداحی برخوردار هستند) البته این بحث فعلاً کاربرد ندارد و منسوخ است این گروه را اکنون میتوان «مداح» نامید یعنی کسی که اشکال مختلف مداحی از روضه، مولودیِ، مدیحه و ادعیه را اجرا کند.
*اینجا تنی ضعیف و دلی خسته میخرند
این مداح باتجربه یادآور میشود؛ باید بدانیم که صوت بیشتر یک موهبت الهی است، ما در قدیم معتقد بودیم که در مکتب حسین (ع) تنی ضعیف و دلی خسته میخرند. بزرگان، اصوات را به دو بخش جلالی و جمالی تقسیمبندی کردند، جمال صوتی است که لذت دارد جلالی صوتی است که یک عظمتی درونش نهفته است، کسی که برای امام حسین (ع) بگرید و بگریاند یا خودش را به گریه زدن بی اندازد، محبتش را به اهلبیت (ع) میرساند.
وی با اشاره به خاطراتش از وصال با ارباب، ادامه میدهد؛ سال ۷۷ بود که در پی زیارتی در مشهد زیارت کربلا را از امام رضا (ع) خواستم، فردای آن هیئت ما دسته روی داشت، پدر شهیدان عبوری که رئیس کاروان بود به من گفت حاج عباس دیشب دعا کردی؟ من هم حاجتی دارم از امام رضا (ع) بخواه اگر حاجتم روا شد کربلایت با من، بعد از چند روز از من دعوت کرد که راهی کربلا شوم بدون اینکه ریالی از من بگیرد بهعنوان مداح با کاروانش راهی کربلا شدیم.
*خاطرات دوران کربلا/ ماجرای نوحهسرایی پنهانی در تل زینبیه
معلم کلایی با بغض بیان میکند؛ به قصر شیرین که رسیدیم مرز را بسته بودند به عقب برگشتیم، به منزل آمدیم پس از یک هفته گفتند مرز بازشده و میتوانید دوباره سفر کنید، این بود که راهی کربلا شدیم، جالب است درست در شب میلاد امام حسین (ع) به کربلا رسیدیم، شرطهها ما را از محوطه حرم بیرون کردند گفتند صدام حسین میخواهد وارد شود.
مداح ساروی ابراز میکند؛ در تل زنیبه و گودی قتلگاه زیارت وارث را که خواندیم یک عده از خانواده شهدا خواهش کردند که بیرون حرم مداحی کنم، این در حالی بود که مداحی ممنوع بود، ناگزیر ما هشتنفری را جمع کردیم در یکگوشه شروع کردیم به خواندن، پدر شهید گفت از گودی قتلگاه بخوانید من هم یک شعر قدیمی را که همه بلد بودند (گلی گمکردهام میجویم او را...) را خواندم، کمکم جمعت زیاد شد...
وی خاطرنشان میکند؛ پس از چند لحظه سروصدا بلند شد؛ برای کاروانها از طرف دولت صدام یک محافظ انتخاب میکردند که مراقب ما باشند تا دست از پا خطا نکنیم آقا رضا محافظ کاروان ما که عراقی بود و برادرش در جنگ کشتهشده بود، شیعه بود و فارسی میدانست به من گفت فرار کن میخواهند تو را دستگیر کنند گفتم یا ابوالفضل (ع)، بهترین کار این است که جمعیت که بلند شد به سمت حرم حضرت ابوالفضل (ع) بروم، پابرهنه به سمت حرم رفتم یکساعتی ماندم تا اوضاع آرام شد.
*تحلیلی بر مداحیهای جدید
معلم کلایی با مرور خاطرات مجالس روضه و هیئتهای قدیم، اضافه میکند؛ در رابطه با مداحیهای جدید انتقاد هست ولی نباید محسناتشان نادیده گرفته شود، جوانان سبکهای جدیدی آوردند، البته باید اشعار محتوای محکم، قوی و ادبیاتی داشته باشد. ولی بیشتر بر روی بٌعد احساسی مانور میدهند، درگذشته مردم به مطلب توجه میکردند، به صدای قشنگ نگاه نمیکردند.
وی که خود سالها در مکتب استاد زانوی ادب زده و متخلص به اخلاق و اخلاص شده میگوید؛ باید در مداحی حرمتها را نگه داشت، دروغ نگفت، تکروی نکرد و برای گرفتن اشک از مردم از الفاظ موهن و غلوآمیز استفاده نکرد.
*حرف آخر
نازم حسین را که چو در خون خود تپید...
شیواترین حماسه عالم بیافرید...
رفتار حسین، افکار حسین، جان تو را در ره صدق و صفا...
آن لحظهای که امام حسین در گودی...
به گزارش شبستان؛ صدای مداحان و واعظان قدیمی همواره یادآور خاطرات زیادی برای افراد مختلف است ازاینجهت این قشر از سرمایههای مکتب حسین (ع) محسوب میشوند، سخنانشان حاصل یکعمر تجربه و دلدادگی است که شنیدنش خالی از لطف نخواهد بود...
نظر شما