سینمای کودک به رادیو کودک بدل شده است

بازیگر سینمای ایران می گوید از آن جا که سینمای کودک بازده مالی ندارد، زبان تصویر را کنار مي‌گذاريم و سینما به رادیو بدل می شود؛ حال آن که فیلم كودك بیشتر به تصویر نیاز دارد تا صدا و دیالوگ.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : پیش از این بخش نخست گفتگو با «اکبر عبدی» با عنوان «هنوز من را با مدرسه‌ا‌م دیر شد می‌شناسند» به بهانه هفته کودک منتشر شد. عبدی در این گفتگو با بیان خاطراتی از تولیدات کودکانه سینمایی و تلویزیونی دهه شصت، از حال و هوای این آثار سخن گفت. او همچنین با آسیب شناسی فعالیت نهادهای فرهنگی مرتبط با سینمای کودک کوشید از کاستی های این ژانر پرده گشایی کند. آن چه در پی می آید بخش دوم گفتگو با این بازیگر با سابقه سینمای ایران است که در آن به طور جزئی تر به سینمای کودک و چالش های تولید فیلم در بخش خصوصی پرداخته شده است:

 

 

معروف است که هرگروه از مردم دنیا به ژانری علاقمندند، مثلا آمریکایی‌ها به یک ژانر و مردم فرانسه و هند و روسیه به ژانرهای دیگر. اما فیلم کودک جزو علاقمندی مشترک همه آنهاست؛یعنی سینمای کودک یک زبان مشترک بین همه کشورها هست. چرا از این ظرفیت در ایران استفاده نمی‌شود؟

به خاطر این که خرج دارد، مثلا در فیلم مدرسه پیرمردها ما چهارتا ماشین را به هم می‌زنیم تا صحنه تصادف را به بچه‌ها نشان دهيم. البته تهیه کننده و سرمایه‌‌گذار هم تقصیری ندارند، چون وقتی فیلم اکران می‌شود، حداکثر 10،‌12 سینما در تهران و چهارتا سينما در مرکز استان، آن را نشان مي‌دهند. وقتی قرار باشد 3 هزارتا سینما یک روز مثلا دوشنبه ساعت 9 صبح در سراسر دنیا آن فیلم را نشان دهند، خب! معلوم است كه بايد هزينه شود. 

 

 

این که سینمای کودک بازده مالی ندارد،‌ چه ضربه‌ای به آن زده؟

چون برای ما بازده مالی ندارد، زبان سینما را که تصویر است کنار مي‌گذاريم و سینما را تبديل می‌كنيم به رادیو. مثلا باید صحنه تصادف ماشين‌ را به كودك نشان داد تا بداند تصادف شده. براي كودك بيشتر باید سینما بود، نه رادیو. مثلا در همین فیلم «کلاه‌قرمزی و پسرخاله»، کلاه‌قرمزی سوار یک پیکان قدیمی است که تصادف می‌کند. سازندگان فيلم دل‌شان نیامده ماشين را بکوبند به دیوار. فقط سپر و گلگیر و چراغ وکاپوت ماشین را باز كرده‌اند و بعد آن‌ها را به شكل كج و معوج به ماشين بسته‌اند که یعنی تصادف کرده.خب! اگر هم اين كار را نكنند بازده زيادي براي‌شان ندارد. به هر حال کسی كه بخواهد سينما بسازد،  نه رادیو، خرج دارد.

 

 

این‌طور که شما می‌گویید، انگار هزینه ساخت فیلم برای کودک و نوجوان بیشتر از ساخت فیلم برای بزرگسال است.

اگرفیلمی برای بزرگسالان بابودجه یک میلیارد تومان ساخته شود، هزینه ساخت همان فیلم برای کودکان ۲ میلیارد تومان است،چون فیلم‌های کودکان نیاز به فضای فانتزی دارد.همين مساله هزینه آن را چندبرابر می‌کند.

 

 

فیلم کودک ضرورتا باید طنز باشد؟

با زبان طنز با بچه حرف زدن اثر بیشتری دارد. كودك از هر فرهنگی و ملیتی که باشد،اگر بخواهید با عصبانیت، دعوا و فحش چیزی را به او یاد بدهید اثر بیشتری دارد یا با خنده و شیرینی و طنز؟ در روش اول با آدم بزرگ هم به نتیجه نمی‌رسید چه برسد به بچه! 

 

 

در سینمای کودک اوضاع فیلمنامه‌ چطور است؟

نه فقط در بخش کودک،‌ در فیلم بزرگسال هم مشکل فیلمنامه داریم. همه دوست دارند بازیگر شوند. کسی نمی‌گوید می‌خواهم فیلم‌بردار شوم، يا نویسنده. کسی هم یک فیلمنامه را مثلا 20 میلیون تومان نمي‌خرد،‌ در حالی که(فيلمنامه) هم هنر است هم تخصص. کسی که نویسنده است باید حداقل در زندگی‌اش 200 کتاب خوانده باشد، حداقل 200 فیلم دیده باشد، یا این که دستكم 40 سال زندگی كرده‌باشد و بالا و پايين آن را ديده و تجربه کرده باشد. یک فرد 18، 19 ساله می‌تواند شعر بگوید، ولی نمی‌تواند رماني بنویسد که براساس آن سریال بسازند، چون حداکثر سه تا از رنگ‌های زندگی]هزار رنگ[ را تجربه کرده‌است. یک نويسنده شصت ساله وقتی بخواهد دیالوگ بنویسد و يا وقتی بخواهد بافت دراماتیک قصه را بپروراند،مسلما بهتر از یک نويسنده 20 ساله می‌تواند اين كار را بكند. 

 

 

احتمال نمی‌دهید استثناهایی هم وجود داشته باشد؟

بله! همیشه استثنا هست، ولی تجربه خیلی مهم است. هرچقدر هم با استعداد باشد،باز یک فرد 20 ساله با یک نویسنده 60 ساله خیلی فرق دارند. باید هم فرق کند. مگر این که آن نويسنده 20 ساله به طور مشترك با ديگران بنويسد ويا از نويسندگان باتجربه مشاوره بگیرد.

 

 

با توجه به این که شما هر دوی این شرایط را دارید، یعنی هم دهه پنجم زندگی‌تان را ‌گذرانده اید و هم تجربه‌های زیادی دارید، چرا هنوز کاری را کارگردانی نکرده‌اید؛ یعنی قولش را بارها داده‌اید، اما هنوز خبری نشده‌؟

كاري در دست دارم كه هم هنری است و هم تجاری. اگر بشود آن را می‌سازیم. همیشه آرزو داشتم كه وقتی فیلم می‌سازم،حداقل ریش سفیدی داشته باشم که اگر مثلا به بازیگری که 30 سال تجربه دارد، گفتم یک بار دیگر بگیریم،‌ چهار نفر که آن جا ایستاده‌اند نخندند.

 

کد خبر 981373

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha