۲۸ صفر، شهادت رسول خدا(ص)، آغاز امامت امام علی(ع) و شهادت امام حسن(ع)

امروز ۲۸ صفر مصادف با شهادت جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء رسول خدا(ص)، آغاز امامت امام علی(ع) و شهادت امام حسن(ع) با زهر توسط جعده دختر اشعث بن قیس است.



به گزارش خبرگزاری شبستان، بیست و پنجم مهر ماه سال ۹۹ و 28 صفر سال ۱۴۴۲ هجری در تقویم های شیعی مصادف است با شهادت پیامبر خدا(ص). شهادت جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء محمد بن عبد الله (صلى الله علیه و آله) در سال 11 ه‍ در سن 63 سالگى به وسیله سم (1) بوده است ؛ و طبق روایاتى عایشه و حفصه آن حضرت را مسموم کرده اند! (2)

در 24 صفر بیماری پیامبر (صلى الله علیه و آله) شدت یافت(3). پیامبر (صلى الله علیه و آله) هنگام بیمارى فرمودند: حبیبم را نزد من حاضر کنید. عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند. پیامبر (صلى الله علیه و آله) روى مبارک خویش را از آنان برگردانید و فرمود: “حبیبم را نزد نم حاضر کنید”. سپس دنبال على بن ابى طالب (علیه السلام) فرستادند. چون نظر مبارک به آن حضرت افتاد او را نزد خود خواند و کلماتى به حضرت فرمود. هنگامى که على بن ابى طالب (علیه السلام) از نزد آن حضرت خارج شد، عمر و ابوبکر به او گفتند: “خلیلت به تو چه گفت “؟ فرمود: “هزار باب علم به من حدیث کرد که از هر باب هزار باب دیگر باز مى شود”.(4)

وصایاى پیامبر (صلى الله علیه و آله)
پیامبر (صلى الله علیه و آله) در لحظات آخر عمر خود وصیتهایى به امیر المؤ منین (علیه السلام) فرمودند و جبرئیل و میکائیل و ملائکه مقربین را بر آن وصیت شاهد گرفتند. از جمله آن کلمات که جبرئیل به پیامبر (صلى الله علیه و آله) مى فرمود و امیر المؤ منین (علیه السلام) مى شنید این بود “خمست را غصب مى کنند و پرده احترامت (حرمتت) را مى درند و محاسنت به خون سرت رنگین مى شود”.

امیرالمؤ منین (علیه السلام) مى فرمایند: هه هنگامى که آن کلام را فهمیدم، فریاد زدم و بر روى زمین افتادم “. بعد فرمایشاتى به حضرت زهرا (علیه السلام) و حسنین (علیهما السلام) فرمودند. سپس آن وصیت با چند مهر از طلا که آتش به آن نرسیده بود (و ساخته دست بشر نبود) مهر شد و به امیر المؤ منین (علیه السلام) تحویل داده شد.(5)

غسل و نماز بر بدن پیامبر (صلى الله علیه و آله)

امیر المؤمنین (علیه السلام) پس از غسل دادن آن حضر به تنهایى بر ایشان نماز خواندند.(6)

مردم به جز اصحاب سقیفه در مسجد جمع شده بودند و در فکر نماز بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) و دفن حضرت بودند. امیر المؤ منین (علیه السلام) آمدند و فرمودند: “رسول خدا (صلى الله علیه و آله) امام ما است در زمان حیات و پس از وفاتش “، کنایه از اینکه براى نماز بر بدن آن بزرگوار نماز به صورت جماعت نمى خوانیم. در این هنگام مردم دسته دسته داخل مى شدند و بدون امام آیه ان الله و ملائکته یصلون على النبى، یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما را سه بار مى گفتند و بیرون مى آمدند.(7)

دفن بدن مبارک پیامبر (صلى الله علیه و آله)
بعد حضرت مولى الموحدین (علیه السلام) فرمودند: خداوند در هر مکانى که روح پیامبرش را قبض مى کند راضى است که در همان مکان دفن شود، و من آن حضرت را در حجره اى که از دنیا رفته دفن مى کنم.

امیر المؤ منین (علیه السلام) با کمک دیگران قبرى حفر کردند و بدن حضرت را داخل قبر قرار دادند. سپس آن حضرت داخل قبر رفت و صورت پیامبر (صلى الله علیه و آله) را باز کرد و گونه راست را بر زمین گذاشته در لحد را بستند و خاک روى آن ریختند.(8)

خلاصه ای از زندگی پیامبر (ص)
آن حضرت دو ماهه - و بنابر نقلى در حمل بودند - که پدر بزرگوارشان جناب عبدالله بن عبد المطلب (علیه السلام) از دنیا رحلت فرمود. 4 یا 7 و یا 8 ساله بودند که مادرشان آمنه بنت وهب در ابواء رحلت فرمود. 8 سال و دو ماه و ده روز از سن شریفش گذشته بود که جد بزرگوارش جناب عبد المطلب (علیه السلام) از دنیا رحلت فرمود.

25 ساله بودند که با جناب خدیجه کبرى (علیها السلام) ازدواج کردند و حضرت خدیجه (علیها السلام) 40 ساله بودند.

30 سال از سن مبارک آن حضرت گذشته بود که حضرت امیر المؤ منین (علیه السلام) متولد شدند. در 40 سالگى خداوند آن حضرت را به نبوت مبعوث فرمود. در 45 سالگى به معراج تشریف بردند و در سال پنجم از بعثت ، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) متولد شدند.

50 سال از عمر مبارکشان گذشته بود که جناب ابوطالب و خدیجه کبرى (علیهما السلام) از دنیا رحلت نمودند.

در 45 سالگى به معراج تشریف بردند. 52 سال و یازده ماه و سیزده روز از سن مبارکشان گذشته بود که به مدینه منوره هجرت فرمودند. بعد از هجرت تقریبا ده سال در مدینه شرف حضور داشتند، تا آنکه در 28 سفر سال 11 ه‍ مسموما از دنیا رحلت فرمودند(9).

هنگام رحلت پیامبر (صلى الله علیه و آله)، حضرت زهرا (علیها السلام) بسیار مى گریست . حضرت او را نزد خود فراخواند و مطلبى فرمود که حزن و اندوه فاطمه (علیها السلام) فرو نشست . وقتى علت را سؤ ال کردند آن حضرت فرمود: «پدرم به من خبر داد که اولین نفر از اهل بیتش که به او ملحق مى شود منم و مدت این فراق طولانى نیست.» (10)

 

2. آغاز امامت امیر المؤ منین (علیه السلام)
اولین روز امامت حضرت امیر المؤمنین على بن ابى طالب (علیه السلام) است، و زیارت آن حضرت در این روز مستحب است.(11)

3. آغاز غصب خلافت
اولین روز غصب ظالمانه خلافت و خانه نشین کردند امیر المؤ منین (علیه السلام) و شکستن بیعت روز غدیر توسط اهل سقیفه بنى ساعده است.(12)

4. شهادت امام حسن مجتبى (علیه السلام)
در این روز در سال 50 ه‍ امام حسن مجتبى (علیه السلام) به شهادت رسید.15 بنابر قولى شهادت آن حضرت در 7 صفر و بنابر قولى در 5 ربیع الاول واقع شده است.(13)

جعده دختر اشعث بن قیس با زهرى که معاویه براى او فرستاده بود آن حضرت را مسموم کرد. معاویه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده کرد که او را به عقد یزید در آورد: ولى به وعده خود وفا نکرد.(14)

مسمومیت حضرت
مسمومیت امام حسن (علیه السلام) چهل روز طول کشید.(15) پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارک و فرا رسیدن وقت شهادت به سید الشهدا (علیه السلام) فرمودند: “مرا مسموم کرده اند و پاره هاى جگرم داخل طشت است. من از شما جدا مى شوم و به خداوند ملحق مى گردم، و مى دانم چه کسى مرا مسموم کرده است ؛ ولى به حقى که بر شما دارم در این باره حرفى نزنید. وقتى من از دنیا رفتم چشمانم را ببند و غسلم بده و کفنم نما و مرا کنار قبر جدم پیامبر (صلى الله علیه و آله) ببر تا با او تجدید عهد کنم. سپس مرا در بقیع کنار جده ام فاطمه بنت اسد (صلى الله علیه و آله) دفن کنید. مى دانم مخالفین و معاندین گمان مى کنند شما مى خواهید مرا کنار پیامبر (صلى الله علیه و آله) دفن کنید و مانع شما مى شوند. شما را به خدا قسم مى دهم که مبادا به خاطر من حتى به اندازه خون حجامت ریخته شود”. سپس آن حضرت مثل آنچه امیر المؤ منین (علیه السلام) وصیت فرموده بود به اولاد و اهل خود وصیت نمود و از دنیا رفت.

تشییع جنازه حضرت
امام حسین (علیه السلام) بعد از غسل و کفن و نماز، آن حضرت را به طرف مرقد شریف پیامبر (صلى الله علیه و آله) حمل کردند. با دیدن این منظره براى مروان و بقیه بنى امیه که با سلاح و به همراهى عایشه آمده بودند شکى باقى نماند که مى خواهند آن حضرت را در کنار پیامبر (صلى الله علیه و آله) دفن نمایند.

لذا آمدند و مانع شدند، و عایشه در حالى که سوار درازگوشى بود گفت : “مرا با شما چه کار است که مى خواهید کسى را که من او را دوست ندارم در خانه من دفن کنید”. مروان ملعون هم نظیر این مطالب را گفت، و ابن عباس به او و عایشه جواب داد. فرزندان عثمان هم مانع شدند و گفتند: “هرگز نمى شود که عثمان در بدترین مکانها دفن شود و حسن با رسول خدا به خاک سپرده شود”.

امام حسین (علیه السلام) فرمود: به خداوندى که مکه و حرم را محترم گردانیده، حسن (علیه السلام) فرزند على و فاطمه (علیهما السلام) سزاوارتر است بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) از کسانى که بدون اجازه داخل خانه او شده اند. بخدا قسم او سزاوارتر است از حمال خطاها عثمان، که ابوذر را از مدینه بیرون کرد و...

عایشه جلو قبر پیامبر (صلى الله علیه و آله) رفت و گفت: “تا یک مو در سر من هست نخواهم گذاشت او را در این جا دفن کنید”! در اینجا بنى مروان جنازه آن حضرت را تیر باران کردند. بنى هاشم دست به شمشیر بردند. ولى امام حسین (علیه السلام) مانع شده فرمودند: “وصیت برادرم نباید ضایع شود” و سپس 7(تیر از جنازه آن حضرت بیرون کشیدند!(16) و این در حالى بود که امام مجتبى (علیه السلام) به امام حسین (علیه السلام) خبر داده بودن که عایشه بعد از شهادت ایشان چه جنایتى را مرتکب مى شود.(17)

پس از آن حضرت سید الشهداء (علیه السلام) کلماتى فرمودند که اگر وصیت برادرم نبود مى دانستید که شمشیرهاى الى در کجا و چگونه بر شما فرود مى آمد. سپس بدن مطهر آن حضرت را به بقیع آوردند و در کنار جده اش فاطمه بنت اسد (علیها السلام) دفن نمودند.(18)

آقا حضرت مجتبى (علیه السلام) داراى 15 فرزند دختر و پسر بودند، ولى از جعده هیچ فرزندى نداشتند.(19)

پی نوشتها
1- اعلام الوری: ج1ص80. بحارالانوار: ج17 ص 406. اثبات الهداة: ج1 ص 604. الخرائج و الجرائج: ج1 ص 27. بصائر الدرجات: ص 503. محاسن برقی: ج2 ص 262. جامع الاصول: ج 1 ص 38. مستدرک سفینة البحار: ج6 ص 295. الطبقات الکبری: ج2 ص 154. سنن ابی داود: ج 4 ص 174.
2- تفسیر صافی: ج ش ص 389.
3- مستدرک السفینة البحار:ج6 ص 295.
4- کافی: ج 2 ص61. بحارالانوار: ج 22 ص 473.
5- کافی: ج 2 ص 32-33.
6- ارشاد: ج1 ص 188 – 189.
7- سوره احزاب: آیه 56.
8- ارشاد: ج 1 ص 188-189.
9- منتخب التواریخ: ص 36 تا 46.
10- ارشاد: ج1 ص 187
11- ارشاد: ج 1 ص 187.
12- بحارالانوار: ج 97 ص 384.
13- تتمة المنتهی : ص 9.
14- اعلام الوری: ج1 ص 403. بحارالانوار: ج 95 ص 200. مسار الشیعة: ص 27. فیض العلام: ص 199 کافی: ج1 ص 461. منتهی الامال: ج1 ص 231. مستدرک سفینة البحار: ج 6 ص 295. العدد القویة: ص 350.
15- بحارالانوار: ج 44 س 161.
16- ارشاد: ج 2 ص 16. کافی: ج 2 ص 481. بحارالانوار: ج 44 ص 149. تاریخ الخلفاء: ص 192.
17- تتمة المنتهی: ص 41.
18- منتهی الآمال: ج1 ص 235.
19- مجمع البحرین: ج1 ص 454.
 

 

کد خبر 982401

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha