خبرگزاری شبستان_ گروه قرآن و معارف_ رضا قصری زاده: قاعده ای وجود دارد درباره ارزش شناسی یک چیز و آن اینکه انسان قدر منزلت یک چیز را به هنگام فقدان آن بیشتر درک می کند. به تعبیر دیگر ارزش یک چیز زمانی دانسته می شود که اگر از بین برود در زندگی ما تغییر شگرف و بی بدیل ایجاد کند وگرنه معلوم می شود که در زمان حضور آن چیز هم ارزش و اثرگذاری مهمی نداشت. این قاعده درباره همه چیز و همه کس مصداق دارد.
در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری پیامبر(ص) از میان مردم رخت برچید و به سوی محبوب ازلی رفت؛ در حالی این جهان فانی را ترک کرد که سر در دامن علی(ع) داشت و امیرمومنان غزل خداحافظی را خواند. پس از ساعاتی خود را برای غسل پیامبر(ص) آماده کرد و او را برای دفن مهیا ساخت. او به آنجایی که بایسته اش بود، رفت و به مقامی که می خواست، دست یافت، اما این رحلت برای بازماندگان در رده های مختلف اثرگذار شد. به طبع کسانی که بیشترین بهره را از آن حضرت می بردند و بیشتر به آن حضرت وابسته بودند و ارادت بیشتری به او می ورزیدند فقدانش را بیشتر احساس می کردند.
آشنایی با جزییات احوال رحلت پیامبر(ص) و تأثیرات آن بر جهان اسلام موضوعی است که ما را برآن داشت تا گفت وگویی با حجتالاسلام الله اکبری، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیه و پژوهشگر برجسته حوزه و دانشگاه ترتیب دهیم که بخش دوم آن از نظرتان می گذرد:
*مسلمانان به ویژه شیعیان، انتظار دارند که رحلت تمامی اولیاء الله را در شهادت ببینند. البته همین طور هم است، چرا که شهادت بالاترین نوع و درجهی مرگ است.شما به عنوان یک پژوهشگر برجسته علت رحلت پیامبر(ص) چه می دانید؟
هرچند در منابع و اخبار های صدر اسلام پیرامون موضوع شهادت پیامبر عظیم الشأن اسلام مطالبی وجود دارد اما به اتفاق اغلب عالمان سنی و شیعه بر این اخبار صحنه گذاشتند و مشهور است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مرگ طبیعی از این جهان رخت بستند. بر همین اساس در برخی از منابع منقول است که زن یهودی در هفتمین سال اجرت در یکی از جنگهای صدر اسلام به پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم سم مهلکی خوراند اما برایشان اتفاقی نیفتاد و پس از سه سال آخرین پیامبر خداوند متعال از دنیا رفت بر همین اساس است که برخی از علما فوت پیامبر را در اثر سم آن زن یهودی میدانند.
پس از ماجرای خیبر، توطئه یهود در همدستی با کفار و شکستشان، این زن یهودی، بزغالهای را ذبح نمود و آن را بریان کرد. سپس آن را مسموم نموده و به عنوان هدیه به نزد رسول خدا آورد. و چون شنیده بود که آن حضرت پاچه بزغاله را بیش از جاهای دیگر آن دوست دارد؛ زهر بیشتری در قسمت پاچه آن ریخت. بدین وسیله خواست؛ آن حضرت را مسموم سازد .
*از لحاظ سند تارخی و روایی کدام قول در مورد وفات پیامبر عظیم الشأن اسلام صحیح تر است؟
ما علل و اسباب برخی از کشته شدنها را به حسب ظاهر میبینیم و نام «مقتول یا شهید» را بر آن میگذاریم، اما علل و اسباب برخی دیگر را نمیبینیم و میگوییم: «به مرگ طبیعی از دنیا رفت»! اما کدام مرگ طبیعی؟ و اساساً مرگ طبیعی یعنی چه؟ بالاخره علل و اسبابی سبب آن فرسودگی و مرگ شده است و یا به تعبیری سبب "قتل" شده است.
در طول ۱۴۰۰ سال پس از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام اغلب مورخین پژوهشگران و عالمان دینی توجهی به شهادت پیامبر نداشتند و در کتابشان از رحلت پیامبر سخن گفتند در طی چند سال اخیر در میان برخی از مداحان کشور بحث شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بسیار داغ شده است اما به نظر این حقیر نظر مشهور یعنی وفات ایشان به مرگ طبیعی متقن تر خواهد بود.
*حضرت علی(ع) به عنوان یکی از مریدان خاص بلکه مرید ویژه آن حضرت در سوگ آخرین پیامبر(ص) ناله هایی کرده که میزان اثرگذاری شخصیت پیامبر در او حکایت دارد. از منظر امیر مؤمنان رحلت رسول اکرم را چه می توان توصیف کرد؟
در این میان توجه به سخنان امیرالمومنین علی علیه السلام در مورد رحلت پیامبر و تاثیر این مصیبت جانگداز حائز اهمیت است اگر به فرمایشات حضرت علی علیه السلام مراجعه شود رحلت پیامبر در آن زمان مصیبتی بزرگ برای جامعه بشری محسوب میشود و بر همین اساس حضرت علی علیه السلام می فرماید خداوند پیامبر را برای هدایت انسانها برگزید
*چرا رحلت رسول اکرم بزرگترین مصیبت در این عالم است؟
خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سفارش آن بود که همه انسانها را به صورت عمومی و آن به دین اسلام دعوت کند از طرف دیگر میفرماید که حضرت رسول آخرین فرستاده خداوند بر روی زمین است این سخن بدین معناست که انسانها و بشریت با آخرین واسطه و ارتباط مستقیم با خدا از طریق رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در برهه زمانی خاص مواجه هستند. فرمود: پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا(ص). با مرگ تو چیزی قطع شد که با مرگ دیگری قطع نگشت و آن، نبوت و اخبار و آگاهی از آسمان بود.
امیرمؤمنان(ع) در خطبه ۲۲۶ نهج البلاغه درباره ارتحال پیامبر رحمت(ص) فرمود: اگر نبود که امر به صبر و شکیبایی فرموده ای و از بی تابی نهی نموده ای، آنقدر گریه می کردم که اشک هایم تمام شود و این درد جانکاه همیشه برای من باقی بود و حزن و اندوهم دائمی و تازه اینها در مصیبت تو کم بود؛ اما حیف نمی توان مرگ را بازگرداند و آن را دفع نمود. پدر و مادرم فدایت باد ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن و ما را هرگز فراموش منما.
*از فرمایشات امیر المؤمنین پیرامون رحلت پیامبر(ص) چه چیزی را می توان استنباط کرد؟
از سخنان امیرالمومنین علی علیه السلام چنین می توان استنباط کرد که مردم زمان پیامبر نمیتوانستند مصیبت از دست دادن رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را درک کنند. پس از گذر زمان ها میتوان به خوبی درک کرد که عمق این مصیبت چقدر بزرگ و جانکاه است.
نظر شما