خبرگزاری شبستان : در این نوشتار بر انیم یکی از اضلاع فلسفه ایجاد شورای نگهبان را خدمت بازدیدکنندکان عزیز ارائه کنیم .
سیر تاریخ مشروطه و انقلاب اسلامی تا حدی فلسفه پیدایش شورای نگهبان را روشن میسازد. شورای نگهبان در حکومت اسلامی وظایفی را بر عهده دارد که اهم ان «نظارت بر قانون گذاری»، «تفسیر قانون اساسی» و «نظارت بر انتخابات» می باشد. فلسفه نظارت بر قوانین و مصوبات در دو مسئله پاسداری از «شریعت» و «قانون اساسی» نهفته است.یعنی مسئله که در نهضت مشروطه به فراموشی سپرده شد .
در قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح شده است ، کلیه قوانین و مقررات باید بر اساس موازین شریعت باشد برای حصول اطمینان از اینکه در جمهوری اسلامی قانونی مغایر با شرع وضع نمیشود، ضروری است که یک مرجع ذی صلاح بر این کار نظارت داشته باشد.
ذکر این نکته لازم است که: مشروعیت نظام، به شورای نگهبان نیست بلکه وظیفه شورای نگهبان نظارت بر قانو نگزاری است تا مغایر با موازین اسلامی نباشد .
اگر چه مشروطه مدعی حفاظت از شرع بود و اصل 2 متمم قانون اساسی مشروطه در راستای اطمینان از شرعی بودن کلیه مصوبات مجلس شورای ملی مقرر شده بود اما مشروطه غیر مشروعه در نهایت صدمات جبران ناپذیری را بر پیکره جامعه ایران وارد اورد .
در اصل 2 متمم قانون اساسی مشروطه (معروف به اصل طراز )آمده است : مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تأیید حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت اعلی حضرت شاهنشاه اسلام خلّدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و عامّه ملت ایران تأسیس شده است، باید در هیچ عصری از اعصار، مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسة اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلّیالله علیه وآله وسلّم نداشته باشد و معیّن است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهدة علمای اعلام ادامالله برکات وجودهم بوده و هست؛ لهذا رسماً مقرّر است در هر عصری از اعصار، هیئتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطّلع از مقتضیات زمان هم باشند، به این طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسلام، بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند؛ پنج نفر از آنها را یا بیشتر به مقتضای عصر، اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده، به سِمَت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلسین عنوان می¬شود به دقت مذاکره و غوررِسی نموده، هر یک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشته باشد طرح و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیئت علما در این باب، مُطاع و متّبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجت عصر عجلالله¬فرجه تغییرپذیر نخواهد بود.
انقلاب اسلامی با اسیب شناسی صدمات وارد آمده از انقلاب ناکام مشروطه تلاش کرد با ایجاد نهادی ، نظارت بر مشروعیت قوانین را تضمین کند . شورای نگهبان شکل تکامل یافته اصل طراز مشروطه است .
اگر به سابقه پیدایش این نهاد توجه داشته باشیم باید گفت ، شورای نگهبان یک نهاد ویژه در نظام اسلامی است که نباید با دیدی سطحی با دیگر نهادها مقایسه شود لذا رهبر فرزانه انقلاب اورده اند :
« شوراى نگهبان در مجموعهى تشکیلات نظام جمهورى اسلامى، مثل بقیهى دستگاهها نیست که بگوییم ارگانها و تشکیلات مختلفى هستند؛ بعضى مهمترند، بعضى کم اهمیتترند؛ این هم یکى از آنها؛ نه. شوراى نگهبان مثل بعضى از پدیدههاى یک نظام - مانند قانون اساسى - وضع ویژهاى دارد. شوراى نگهبان تشکیلاتى است که اگر خوب باشد و درست کار کند، این نظام دیگر خطر انحراف از دین نخواهد داشت. این چیز کمى نیست. این چیز قابل مقایسهاى با چیزهاى دیگر نیست. ببینید از مشروطه تا پیروزى انقلاب اسلامى بر اثر انحراف از موازین دینى چقدر ضرر کردیم! دهها سال این کشور خسارت دید؛ به خاطر اینکه از اصول دینى انحراف حاصل شد. با اینکه اساس مشروطیت بر پایهى دین بنا شده بود؛ اما رعایت نشد و آن قضیهى طراز اوّل مورد توجه قرار نگرفت. بعد هم با دین مخالفت شد و پدیدههاى دینىِ آن نظام از بین رفت؛ اما غیردینىهایش تقویت گردید و آن چیزى شد که شما دیدید یک کشور و یک ملت چه خسارتى را در طول این چند ده سالِ دوران مشروطه تا پیروزى انقلاب اسلامى متحمل شد. یکى از بزرگترین خسارتهایش حکومت خاندان پهلوى بود؛ تسلّط آن دیکتاتورىِ عجیب و حقیقتاً کمنظیر در تاریخ. شما این را بدانید که وقتى یک نظام، تضمین بقا بر روال دینى نداشته باشد، این چیزها در انتظارش است.
شوراى نگهبان مانع این است که نظام اسلامى از خطّ دین و اسلام و همچنین از خطّ قانون اساسى - که این در درجهى دوم اهمیت است؛ اما این هم خیلى اهمیت دارد - منحرف شود. قانون اساسى ستون فقرات نظام است؛ در حقیقت مرکز اصلى سلسله اعصاب نظام است؛ معیار و ضابطه است و شوراى نگهبان نمىگذارد که دستگاههاى کشور از قانون اساسى منحرف شوند؛ نمىگذارد که قوانینِ مخالف قانون اساسى، تصویب و اجرا شود. چنین دستگاهى که این همه اهمیت دارد، باید ابهّت و اقتدار و تکریم و حرمتش حفظ شود. هم خود آقایان محترمى که در این شورا و یا منتسب به این شورا هستند - مثل شما آقایان - بایستى این ابهّت و احترام و حرمت را حفظ کنند، هم دیگران که در بیرون شورا هستند. مبادا خداى نکرده کسى از هیأتهاى نظّار در گوشهاى از کشور کارى کند که دهان بدخواهى را باز کند و احترام شوراى نگهبان هتک شود؛ یا در بیان مطالب طورى حرف زده شود که احیاناً کسانى به عنوان اعتراض - نه از سر خیرخواهى - حرمت شوراى نگهبان را هتک کنند. کسانى هم که در بیرون این مجموعه هستند، همینطور باید رعایت کنند. آنهایى که قلمى به دستشان هست، تریبونى در اختیارشان هست، بفهمند که اعتراض کردن، بىاحترامى کردن و هتک حرمت شوراى نگهبان، خطاى کوچکى نیست. قابل قبول و قابل تحمّل نیست.
(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اعضاى هیأت نظارت بر انتخابات شوراى نگهبان 1374/11/14).
برای انکه فلسفه ایجاد شورای نگهبان روشن شود لازم است نگاهی اجمالی به نهضت مشروطه داشته باشیم :
در شکل گیری و پیروزی نهضت مشروطه زمینههای داخلی و خارجی نقش موثری داشتند.استبداد حکومت قاجار و ناکار امدی انها و نیز شکست پی دی پی از روس و شکست از انگلیس و واگذاری اراضی ملی به دشمن و سر افکندگی حاصل از شکستها و نیز خوشگزرانی شاهان و سران حکومتی و اعتراضات مردمی و ایدئولوژی مشروطیت و رهبری روحانیت و اوضاع بد اقتصادی و همه و همه دست در دست هم داد تا با وقوع چند جرقه اجتماعی زمینه لازم برای تحولی در نظام سیاسی ایران فراهم شود که میتوان انرا نهضت مشروطه یا انقلاب مشروطه نامید. مراجع نجف برای مقابله با استبداد وارد عمل شدند و از سوی دیگز ایدئولوژی مشروطه خواهی از سوی روشن فکران عرضه شد . تلاشهائی از سوی روحانیت صورت گرفت تا به این جنبش صبغه مذهبی داده شود اما این نگرش التقاطی غربی نه تنها استبداد را به پایین نکشید بلکه موجب استبدادی نوین شد. شروع انقلاب با اهانت به روحانیت اغاز شد. با انتشار عکسی از مسیو نوز بلژیکی – مسئول امورمالی ایران بود و کسی که تعرفههای گمرکی علیه بازرگانان را وضع می کرد – که در لباس روحانیت و در مجلس رقص در حال کشیدن قلیان، ظاهر شده بود سر انجام نهضت نیز با اهانت به علما و مراجع ختم شد و مرحوم شیخ فضل الله را به فجیع ترین نحو به شهادت رساندند :
در نحوه شهادت شیخ فضل الله اورده اند :
نگاهی به مردم انداخت و رو به اسمان کرد و این ایه را تلاوت کرد وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ [٤٠:٤٤] (من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!») و به طرف دار به راه افتاد ...زیر بغل اقا را گرفتند و از دست چپ رفت روی چهار پایه ....قریب به ده دقیقه برای مردم صحبت کرد .... خدایا ! تو شاهد باش که من انچه را که باید بگویم به این مردم گفتم ... خدایا ! تو خود شاهد باش که در این دم اخر باز به این مردم میگویم که موسسین این اساس لا مذهبین هستند که مردم را فریب دادند ... این اساس ، مخالف اسلام است ....
بعد از اینکه حرفهایش تمام شد عمامه اش را از سرش برداشت و تکان داد و گفت از سر من این عمامه را برداشتند از سر همه برخواهند برداشت . این را گفت و عمامه اش را به میان جمعیت پرتاب کرد ... در این وقت طناب را به گردنش انداختند و چهار پایه را از زیر پایش کنار کشیدند .... جنازه را توی حیاط نظمیه اوردند .... ان قدر با قنداقه و لگد بر نعش شیخ فضل الله زدند که خونابه از سر و صورت و بینی و دهانش بر گونه و محاسنش جاری شد .... ازدحام جمعیت بیشتر میشد و تف و لگد و اهانت و حملات مجاهدین و مردم به اقا بیشتر میشد . یک مرتبه یک نفر از سران مجاهدین که مرد تنومندی و چهار شانه بود وارد حیاط نظمیه شد ... همه برای او راه باز کردند ... جلو امد و بالای سر اقا ایستاد دکمه شلوار را باز کرد ..... ( از بازگو کردن مابقی حادثه شرم داریم ... لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ (این روایت را اقا مدیر نظام به روایت اقای دکتر تندرکیا ، پسر مرحوم میرزا هادی یکی از پسران حاج شیخ فضل الله نوری نقل کرده که در مجله شاهین نهیب انقلاب ادبی 1334 از ص 229-269 نقل شده و ر.ک تاریخ سیاسی تشیع ، روح الله حسینیان ص 319)
جلال ال احمد در کتاب غرب زدگی اوده است : من نعش ان بزرگوار را بر سردار هم چون بیرقی میدانم که به علامت استیلای غرب زدگی .... بر بام این مملکت افراشته است ....ص 78 ، چاپ 1356) .
یک سال بعد مرحوم بهبهانی موسس مشروطیت را به ضرب گلوله به شهادت رساندند .ملا کاظم خراسانی و ایت الله عبد الله مازندرانی قرابانیان دیگر این انحراف بودند . سید محمد طباطبائی تهدید و خانه نشین شد و تا پایان عمر از بر پایی مشروطیت اظهار پشیمانی کرد . اری مشروطه غیر مشروعه سرنوشتی این چنین داشت باشد از تاریخ درس گیریم .
از دیگر عواملی که به شروع نهضت یاری رساند احداث بانک استقراضی روس در یک زمین وقفی و در قبرستان مسلمانان بود که در اثنای ساخت بانک استخوانهای تازه مردگان کشف شد و روسها با بی اعتنایی اجساد و استخوانها را در چاهی ریختند؛ این اهانت باعث شد که مردم به ساختمان در حال احداث بانک روس حمله کنند و آن را ویران نمایند.
عامل دیگر، تنبیه تاجران توسط علاء الدوله حاکم تهران بود. در دوران قاجاریه بیشتر قند مصرفی ایران از روسیه تأمین میشد، روسیه نیز در این دوران تاریخی در حال جنگ با ژاپن – جنگ 1904 و 1905 م – بود به همین دلیل واردات قند از کشور روسیه کم و یا قطع شده و قند در ایران، به ویژه در تهران گران شده بود. علاء الدوله حاکم تهران ، تصمیم گرفت چند نفر از تاجران معروف قند را به دار الحکومه دعوت کرده علت گران شدن قند را از آنها سوال کند، اما هدف اصلی او این بود که تجار را که در جریان «مسیونوز بلژیکی» سرکشی کرده بودند، گوشمالی دهد تا برای دیگران درس عبرت شود.
اینگونه اقدامات موجب ناراحیت مردم شد . مردم خواستار جلوگیری از ظلم به مردم و تشکیل عدالتخانه شدند این اجتماع با تحریک امام جمعه تهران یعنی حاجی میرزا ابوالقاسم که داماد مظفرالدین شاه بود، و مخفیانه افرادی را در مسجد آماده کرده بود بااهانت به مردم و علما تجمع پراکنده شد و به دنبال آن هجرت صغری از تهران به حضرت عبدالعظیم شروع و مردم در عبدالعظیم تحصن کردند. پس از قبول درخواستهای متحصنین از سوی مظفرالدین شاه آنها به تهران برگشتند اما عین الدوله از اجرای کامل خواسته های آنان سرباز زد. پس از درگیری و کشته شدن یکی از طلبهها مردم دوباره در مسجد جمع شدند که به محاصره نیروهای حکومت درآمدند و پس از چندی با درخواست آنان مبنی بر خروج از تهران موافقت شد، بدین ترتیب هجرت کبری با حرکت آنان از تهران به قم و تحصن در حرم حضرت معصومه (س) آغاز گشت.
مظفرالدین شاه پس از اینکه متوجه شد هر روز بر تعداد مهاجرین در قم و متحصنین در سفارت انگلیس افزوده میشود با درخواستهای آنان موافقت کرد و فرمان مشروطیت را در چهاردهم جمادی الثانی 1324 ق / 14 مرداد 1285 ش صادر کرد.
تداوم نهضت مشروطه با مرگ مظفر الدین شاه و به قدرت رسیدن پسرش محمد علی میرزا که از مخالفان سرسخت مشروطه بود به مخاطره افتاد چرا که او بعد از رسیدن به قدرت به مخالفت با قانون اساسی پرداخت و در ذی قعده 1325 دستور انحلال مجلس تازه تأسیس را صادر کرد که با مقاومت مردمی روبرو شد و این دستور به اجرا درنیامد، او یک سال بعد زمانی که از یک ترور مشکوک جان سالم به در برد به کلنل لیاخوف روسی فرمانده بریگاد قزاق در تیرماه 1287 دستور داد تا مجلس را به توپ ببندد و به دنبال آن آزادیخواهان و مشروطه طلبان دستگیر ، زندانی، تبعید و یا اعدام شدند.
این اقدامات به مدت یک سال، ایران را به استبداد ننگینی فرو برد که از آن به استبداد صغیر یاد میکنند اما با هجوم همه جانبه آزادیخواهان که از آذربایجان، گیلان و اصفهان و از نقاط دیگر به طرف تهران حرکت کرده بودند با تصرف آن در 23 تیر 1288، محمدعلی شاه مجبور به پناهندگی نزد سفارت روسیه شد و استبداد صغیر تصرف به پایان رسید. فاتحان تهران اگر چه توانستند در پرتو تلاش مردم، استبداد محمد علی شاه را از بین ببرند ولی با محاکم و اعدام شیخ فضل الله به بیراهه رفتند که البته به بیراهه رفتن نهضت مشروطه و انحراف در نهضت مشروطه را باید در وجود زمینههای انحراف قبل از محکومیت شیخ فضل الله به اعدام جست که به بعضی از زمینهها و عوامل انحراف نهضت مشروطه به اختصار اشاره میشود.
در رابطه با علل انحراف مشروطیت چند نکته حائز اهمیت است :بی بصیرتی مردم .کنار نهادن اندیشه دینی، نفاق و چند دستگی میان خواص ، و نیز پیدایش اندیشه ای التقاطی که بدون پالایش وارد ادبیات سیاسی و اجتماعی شده بود .
روح الله دارائی
پایان پیام /
نظر شما