اگر ما کوردها امیدوار نبودیم خیلی زودتر از بین رفته بودیم

«قادر مولان پور» مردی که تمام خانواده خود را در بمباران شیمیایی سردشت از دست داد , در دادگاه لایهه گفت: اگر ما کردها امیدوار نبودیم خیلی زودتر از بین رفته بودیم.

به گزارش خبرگزاری شبستان از ارومیه «قادر مولان پور» که او را به درخت گردو تشبیه کرده اند، مردی که تمام اعضای خانواده خود را در بمباران شیمیایی سردشت از دست داد و بعد همه ی آنها را در زیر درخت گردویی به خاک سپرد.

 «محمد حسین مهدویان» در فیلم درخت گردو سرگذشت زندگی غمناک قادر مولان پور را به زیبایی به تصویر کشیده است.

قادر مولان پور در حمله شیمیایی به سردشت، همسر و سه فرزند خود را از دست داد و خودش در سن ۷۰ سالگی در دی ماه سال ۹۵ با حسرتی بر دل و آهی برلب دار فانی را وداع گفت.

 مولان پور در سردشت به «استاد قادر» معروف بود او در هفت تیر سال ۶۶ بر اثر بمباران شیمیایی رژیم بعث عراق و اصابت یک بمب به روستای «ره ش هه رمی» از توابع بخش مرکزی شهرستان سردشت سه فرزند به نام‌های شهین ناصر و مال مال و همچنین همسرش را باردار بود از دست داد.

 همسر وی پس از وضع حمل در یکی از بیمارستان های شهر تبریز شهید شد این مرد ۲۹ سال درد تنهایی را به جان خرید و در حسرت دیدار نوزادش پیر شد.

 بنابر خاطراتی که از او نقل می‌شود هیچگاه حسرت آخرین دیدار فرزندش را فراموش نکرد.

 قادر مولان پور در خاطرات خود گفته است در هفت تیر سال ۶۶ مشغول بنایی بودم که ناگهان هواپیماهای رژیم بعث عراق به وسیله بمب های شیمیایی روستایمان را بمباران کرد، در این اتفاق تلخ زن و فرزندانش به شدت مصدوم می شوند و خود به همراه آنان راهی شهرهای مهاباد تبریز و ارومیه می شود ولی متاسفانه تمام اعضای خانواده وی یکی پس از دیگری شهید می‌شوند.

یکی از سخت‌ترین خاطراتی که او نقل شده، این بود که می گفت بر بالین یکی از فرزندانش بوده که از وی طلب آب می‌کند تا میرود که آب برایش بیاورد، فرزنش برای همیشه چشمهایش را بر روی دردهای دنیا می بندد و داغ دیدار آن هم فرزند تا اخرین نفس بر دلش سنگینی  می کرده است.

 قادر مولان پور در خاطرات خود که برای اطرافیان نقل کرده می‌گوید که هر فرزندش را به تنهایی با آمبولانس از تبریز به سردشت می آورده است و هر بار با جنازه ای بر دوش وارد شهر می شد و  کنار همان درخت گردو رفته و فرزندانش را در آنجا دفن می‌کرد.

 همسر وی در آن روزهای سخت و تاریک حامله بود و در یکی از بیمارستان های تبریز در شرایط سخت فرزندش را بدنیا می آورد؛ وقتی استاد قادر برای دفن یکی از فرزندانش از تبریز راهی سردشت شده بود، همسرش نیز شهید می شود و او نمی تواند آخرین قطره اشک را نیز از چشمهای خسته شریک زندگیش پاک کند و فرزند تازه بدنیا آمده اش را ندیده گم می کند و با اینکه سالها دنبالش می گردد ولی هیچ وقت او را پیدا نمی کند.

 

قادر مولان پور همراه با تنی چند از اعضای انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت و جانبازان شیمیایی این شهر راهی لاهه هلند شد تا در دادگاه محاکمه یکی از دلال های سلاح های شیمیایی عراق شرکت می کند که با بیان سرگذشت خود همه حضار دادگاه را اندوهگین کرده و می گریاند.

 محمدحسین مهدویان در فیلم درخت گردو روایتی واقعی و تلخ را از این مرد بازگو میکند این فیلم به شدت تاثیرگذار است و منتقدان زیادی و فیلم را تحسین کردند، در این فیلم بخشی از دردهای قادر مولان پور و اهالی سردشت را به زیبایی بازگو کرده است.

 چند روز پیش خبر خوبی در فضای مجازی پیچید آن هم نصب و رونمایی از تندیس نماد رنج و مقاومت در سردشت بود که در این تندیس استاد قادر مولان پور به عنوان نماد ایثار و مقاومت معرفی و رونمایی شد.

 شهردار سردشت در این باره می‌گوید: بمباران شیمیایی این شهر توسط رژیم منفور بعثی عراق سند توحش غرب و نماد حقوق بشر آمریکایی و صحنه رسوایی حامیان دروغگو و دروغین حقوق بشر و انفعال نهادهای بین‌المللی مدعی این عرصه به شمار می‌رود و گویاترین سند مظلومیت جمهوری اسلامی و ملت سربلند ایران است.

«کامل رسولی» ادامه می دهد: علاوه بر این فاجعه انسانی و شهادت و جانبازی تعداد کثیری از شهروندان ناشی از آن حوادث و رویدادهای تلخ و دردناک پس از آن فاجعه نیز قابل تامل برانگیز است که هنوز که هنوز است تمام نشده است.

  این مسئول خاطرنشان می کند: یکی از نمادهای اصلی رنج و بردباری در مقابل این رویدادهای تلخ و غم انگیز پس از فاجعه استاد قادر مولان پور است که جهت تکریم و پاسداشت وی تندیس او را در یکی از میادین شهر نصب کردیم.

قادر مولان پور قهرمانی است که در بمباران شیمیایی سردشت سه فرزند و همسر خود را از دست داد و سال ها در پی یافتن نوزاد خود انتظار کشید و بلاخره در ۱۱ دی ۹۵ با حسرتی در دل دار فانی را وداع گفت.

 

تجسم این اتفاق نیز موی براندام آدمی سیخ می کند.

سه کودک در مقابل خانه مشغول بازی هستند که یک بمب در نزدیکی خانه فرود می آید و همسر بارداری که در خانه مشغول کار است، هیچ خبری از انفجار نیست و تنها دودی مرگبار نارنجی رنگ تمام فضا را می بلعد و دودی که چشم‌ها را به خود خیره می‌کرد و هرکسی که محو تماشای آن می شود، محکوم به مرگ است.

هیچ کس خبر ندارد که این یک تراژدی سیاه و یک واقعه ای غم انگیز است که هرکس جان سالم به در ببرد همیشه با بوی بادام تلخ تار های افکارش پاره خواهند شد و سفری عمیق در زمان را آغاز می کند.

«قادر مولان پور» کسی هیچ وقت کسی نتوانست عمق درد او را بفهمد، کسی که نمی داند چه بر سر نوزادش آمده است.

مردی خودش خانواده اش را تنهایی تشییع کرده و به خاک سپرده است و فقط به امید یافتن تنها فرزند خود سالهای سال دست و پا میزند.

در کتاب خاطرات و آمده است این درد کهنه ای است که با هیچ چیز خوب نمیشود این درد را فقط من می دانم و کسانی که آن طمع عطر بادام تلخ را به جان کشیدند.

قاضی دادگاه لاهه پس از شنیدن داستان پر از درد از او پرسید جالب است که هنوز این قدر امیدوارید؟ قادر پاسخ داد: اگر ما کوردها امیدوار نبودیم خیلی زودتر از این از بین رفته بودیم.

شهرستان سردشت دارای ۸۵۰ شهید که ۱۱۸ شهید شیمیایی هستند و همچنین حدود ۲۵۰۰ جانباز است که یک هزار و ۵۰۰ نفر از آنان به عنوان جانباز شیمیایی شناخته شده اند.

 این شهرستان در هفت تیر سال ۶۶ مورد اصابت چهار بمب شیمیایی رژیم بعث عراق به نقاط مختلف سطح شهر مسکونی سردشت و روستاهای این شهرستان قرار گرفت.

 شهرستان سردشت با ۱۲۰ هزار جمعیت در جنوب آذربایجان غربی و هم مرز با اقلیم کردستان عراق قرار دارد.

 

گزارش از زیبا کیومرثی

کد خبر 983671

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha