خبرگزاری شبستان:از روز عاشورا چهل روز می گذرد، چهل روز عشاق در عزای سید العشاق سوختند و این چهل روز موقعیتی مناسب بود تا دلمان این قابلیت را پیدا کند که مورد نظر سید الشهداء علیه السلام قرار گیرد.
آشنایان با مکتب اهل بیت می دانند که نظر صاحبان مقام ولایت به قلب آدمی با آن چه می کند، همه ما شنیده ایم که زهیر تا قبل از پیوستن به ابا عبدالله یک عثمانی بود و حتی در جنگ در مقابل امیر المومنین علی علیه السلام ایستاده بود، اما مورد نظر ابا عبدالله الحسین علیه السلام قرار گرفت و ...شد نظر کرده...
همانطور که لسان الغیب فرموده این نظر، قابلیت می خواهد؛ آنجا که می گوید:
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ورنه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
در میان اهل سلوک بحثیست با عنوان کشش و کوشش، این نظر کردن همون کششه، همون جذبه است، همون امریست که تا به آدمی تعلق نگیره کوشش او ره به جایی نبرد.
در ملحقه دعای عرفه سیدالشهداء آمده «الهی حققنی بحقایق اهل القرب و اسلک بی مسلک اهل الجذب»
اما سوال اینجاست که قابلیت مجذوب شدن چطور بدست می آید؟
به نظر می آید که قابلیت بر هم می تواند اکتسابی باشد و هم از روی عنایت به بنده داده شود.
قابلیت نوع دوم نصیب هر کسی نیست، برخی از نفوس دارای استعدادهای شگرفی هستند و در مدت کمی می توانند مراتب عالی کسب کنند و به اصطلاح خوش نفسند و گاها در مدت کودکی ایشان امور غیر متعارف از ایشان سر می زند.
اما قابلیت نوع اول اینگونه است که انسان از طریق ریاضت، جان خود را آماده دریافت انوار الهی کرده و مستعد نظر می شود؛
و این نظر است که او را به سر منزل مقصود می رساند نه صرف کوشش او، بلکه تنها کوشش او را آماده جذبه و کشش الهی می کند.
جناب باباطاهر (علیه الرحمة) در کلمات قصارش چه زیبا می فرماید:
من ظن انه یصل بالاجتهاد، فالاجتهاد حجابه و ظن انه یصل بغیر الاجتهاد فالتمنّی حجابه
یعنی آنکس که پندارد که با کوشش می توان به او واصل گشت، همین کوشش حجاب او می شود و آن کس که گمان کند که بدون کوشش می توان بدو رسید همین تمنی و آرزوی باطل حجابش می شود.
لذا نه باید به کوشش دلخوش شد و نباید از آن غافل گشت، یک بیان خیلی زیبایی هم شیخ عطار(قدس سره) در منطق الطیر آورده، که یک وقت یکس از پرنده ها از هدهد می پرسه که میان ما و تو فرقی نیست، چطور شده که تو به این مقام رسیدی که رهبریت ما بر عهده تو وانهاده شده؟
سائلی گفتش که ای برده سبق تو به چه از ما سبق بردی به حق؟
چون توچون مایی و ما همچون تو راست در میان ما تفاوت از چه خاست؟
هدهد هم در پاسخش می گوید:
گفت ای سائل سلیمان را همی چشم افتادست بر من یک دمی
نی به سیم این یافتم من نی به زر هست این دولت مرا از یک نظر
ور کسی گوید نباید طاعتی لعنتی بارد بر او هر ساعتی
تو مکن در یک نفس طاعت رها پس منه بر طاعت خود هم بها
تو بطاعت عمر خود می بر بسر تا سلیمان بر تو اندازد نظر
یکی از کوشش هایی که در دریافت جذبات رحمانی بسیار موثر است، اربعین گرفتن و به اصطلاح چله نشینی است، و در روایت هم داریم:
مَنْ أَخلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَباحًا ظَهَرَتْ یَنابیعُ الحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِه
سید بحرالعلوم در رساله ای که منسوب به ایشان است، می فرماید:
...بالجمله خاصیّت اربعین در ظهور فعلیّت و بروز استعداد و قوّه، و حصول ملکه، امریست مصرَّحٌ بهِ در آیات و اخبار، و مجرَّب اهل باطن و اسرار...
و در میان دو اربعین در میان برخی از اهل معرفت جایگاهی ویژه دارد، یکی اربعین کلیمی که مدت میان اول ذیقعده تا عید قربان است و دیگری اربعین حسینی که مدتش روز عاشورا تا اربعین سید الشهداء می باشد.
و بسیاری از اهل سلوک اشاره کرده اند که وجود نازنین سید الشهداء در فتح باب برای اهل سلوک جایگاهی ویژه دارد، که در میان آنها می توان اشاره کرد به گفته مرحوم سید علی آقای قاضی که می فرمود: من هر چه دارم از قرآن و حضرت سید الشهداء علیه السلام دارم.
یکی از شاگردان علامه طباطبایی هم میگوید: «شنیدم وقتی که علامه در عتبات عالیات بودند، به توسل و اشک بر امام حسین علیهالسلام و شرکت در مجالس عزاداری مراقبت داشتند و در دستورات اخلاقی خود به نقل از اساتیدشان میفرمودند: هیچ کس به هیچ مرتبهای از معنویت نرسید و گشایش و فتحبابی [از ابواب معارف] نکرد، مگر در حرم مطهر امام حسین علیهالسلام یا در توسل به آن حضرت.
عارف مجذوب حاج اسماعیل دولابی هم چه شیرین فرموده: همة عنایاتی که به من شد از برکات امام حسین(ع) بود. از راه سایر ائمه(ع) هم می توان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین(ع) خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند. چون کشتی امام حسین (ع) در آسمان های غیب خیلی سریع راه می رود، هر کسی که سیر معنوی خود را و حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد می رسد.
لذا باید با لسان الغیب همنوا شده و عرض کنیم:
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
تا بلکه مس وجودمان مبدل به زر گردد.
م.ه.توکلی
پایان پیام/
نظر شما