خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی، مریم داوری: «حجت الاسلام غلامرضا حیدری ابهری» از نویسندگان و شاعرانی است که برای سه گروه سنی خردسال کودک و نوجوان کتاب می نویسد. وی تاکنون کتابهای زیادی با محوریت دین و اخلاق نوشته است که از آن میان می توان به خداشناسی قرآنی کودکان،خدا و قصه هایش، زیارت عاشورا در نگاهی دیگر،فرهنگ نامه سوره های قرآن، دایره المعارف شیعه، کودکان می پرسند و نقاشی های خدا اشاره کرد. وی برگزیده شانزدهمین و هفدهمین دوره جایزه کتب فصل، برگزیده دهمین جشنواره کتابهای آموزشی رشد و برگزیده نخستین جشنواره کتاب سال رضوی شده است.گفتگویی با این نویسنده و شاعر پیرامون کتابهایی که با محوریت مفاهیم دینی و اخلاقی برای کودکان و نوجوانان نوشته می شود، ترتیب دادیم که بدین شرح است:
لازمه تبیین مسایل اخلاقی و دینی در قالب شعر و داستان برای کودکان و نوجوانان چیست؟
در درجه اول یک نویسنده باید با بچه ها در ارتباط باشد، نوع زبان و نیازهای آنها را بشناسد. در این صورت می تواند با شعر و داستانی که می نویسد با بچه ها ارتباط برقرار کند. نویسنده ای که می خواهد مفاهیم دینی را برای بچه ها تبیین کند باید در حوزه دین مطالعه داشته باشد و به طور غیر مستقیم و ظریف مسایل اخلاقی و مفاهیم دینی را برای آنها تبیین کند. نویسندگان باید هم با بچه ها و هم با مربیان در ارتباط باشند. کتابی با عنوان 70 پیامک از پیامبر نوشتم که در آن فضاها قدیمی نیست زیرا به مدرسه ای رفته بودم و بچه ها می گفتند مسایل شخصی پیامبران به ما مربوط نیست چون زندگی آنها با ما فرق دارد و ربطی به ما ندارد. من سعی کردم که ضمن اینکه مسایل بچه ها را در این کتاب بیان کردم، احادیثی از پیامبراکرم(ص) بیاورم؛ مثلا در داستانی کسی به خاطر عجله و سرعت دوچرخه اش خراب شده است و حدیثی در مورد پیامدهای عجله از پیامبر(ص) آورده ام تا مسایل برای بچه ها به روز و کاربردی باشد.
ارتباط نویسنده با کودکان تا چه اندازه می تواند به تولید آثار کیفی منتهی شود؟
نویسنده ای که با کودکان در گفت و گو باشد به نتایج خوبی می رسد و از همان دریافت ها می تواند برای نوشته هایش استفاده کند. وقتی برای بچه مطلبی را بیان می کنیم یا داستانی می خوانیم، متوجه می شویم که بچه ارتباط برقرار کرده یا نه و اینکه چه سوالاتی در ذهن اوست. بدین ترتیب کتابی که نوشته می شود مفید و موثر خواهد بود زیرا مخاطب با آن ارتباط برقرار می کند. نویسنده ای که با مخاطب خود در ارتباط نباشد بدون توجه به نیازهای مخاطب اثر تولید می کند و چنین اثری کاربردی نخواهد بود.
نویسنده ای که در حوزه دین برای بچه ها قلم می زند چه نکاتی را باید مد نظر داشته باشد؟
در واقع پخت و پز برای بچه ها بسیار سخت است. نویسنده ای هم که بخواهد در حوزه دین برای بچه ها قلم بزند، کارش سخت تر است. در درجه اول باید ارتباط با مخاطب برقرار شود. صحبت با بچه ها باعث می شود که ببینیم چه مسایلی را می پذیرند و چه مسایلی را نمی پذیرند. بعد از آن باید دوباره با بچه ها ارتباط برقرار کرد و دید که چه مسایلی را می پذیرند و هنوز چه سئوال هایی در ذهن آنها باقی است؛ ضمن اینکه نویسنده باید در معارف دینی و در حوزه های روان شناسی شنا کند و سفری با بچه ها داشته باشد و یافته های خود را با بچه ها در میان بگذارد و واکنش آنها را ببیند.
برای نوشتن کتاب چقدر با بچه ها در ارتباط هستید و در جریان سئوالات و نیازهای آنها قرار دارید؟
خوشبختانه من با بچه ها زیاد سر و کار دارم و این مساله به من در نوشتن آثارم کمک زیادی می کند. سال گذشته به 25 مدرسه در روستاهای اطراف قم رفتم. به مسئولان آموزش و پرورش گفتم فقط هماهنگی لازم را صورت دهید و من هیچ توقعی از شما ندارم. با بچه ها صحبت کردم، جلسات پرسش و پاسخ و کتابخوانی داشتم و متوجه بسیاری از نیازها، سوالات و درگیری های ذهنی بچه ها شدم. معتقدم نویسنده ای که ارتباط اش را با بچه ها قطع می کند، مرده است.
آیا ارتباط با کودکان باعث شده است که کتابی در پاسخ به سئوالات آنها بنویسد؟
بله روال کار بنده همین است. به مخاطب و نیازهایش توجه می کنم و بر اساس آن کتاب می نویسم تا کتاب کاربری و مفید باشد. به عنوان مثال در مجموعه 14 جلدی «کودکان می پرسند» به سئوالات دینی بچه ها پاسخ دادم. سئوالاتی پیرامون مبدا، معاد، مسجد، بهشت و جهنم ، نماز، قرآن و امامان . پیامبران در این مجموعه با زبانی ساده پاسخ داده شده است.
اخیرا کتابی از شما با عنوان «خدا جون دلخورم از تو» به چاپ رسیده است. این کتاب هم با رویکرد دینی و اخلاقی نوشته شده است؟
بله. این کتاب به نوعی عدالت خداوند متعال را برای بچه ها تبیین می کند. در این کتاب توجه بچه ها به داشته ها جلب می شود.
کتاب «خدا جون دلخورم از تو» در پاسخ به سئوالات دینی بچه ها نوشته شده است؟
بله. همینطور است. در تعاملات خود با کودکان متوجه شدم که آنها نیز مانند ما بزرگترها خود را با یکدیگر مقایسه می کنند و البته این طبیعی است. آنها بر روی نداشته های خود تمرکز می کنند. بر این اساس کتابی با عنوان «خدا جون دلخورم از تو» را نوشتم که به تازگی از سوی انتشارات کتابک منتشر شد.در کتاب«خدا جون دلخورم از تو» به بعضی از سئوالات کودکان جواب دادم. یکی از سوالات بچه ها این بود که چرا خداوند سیل را درست کرده است، در جواب پاسخ دادم که خدا باران را می فرستد اما ما جنگل ها را نابود کردیم و به خاطر همین آب رودخانه ها شدت می گیرد و سیل ایجاد می شود؛ در واقع مسیر طبیعی آب با باران را ما مسدود می کنیم و به همین دلیل سیل ایجاد می شود؛ مثل این است که بنایی آجرها را از بالا به پایین می اندازد و شما با اینکه می بینید زیر ساختمان می ایستی و اعتراض می کنی که چرا بنا آجر را بر سر من انداخت.
و حرف آخر؟
یکی از مشکلاتی که ما با ناشران داریم این است که می گویند چرا چنین مبلغی باید به چنین حجم اندکی از کار بدهیم؛ در واقع آنها حجم کار را می بینند اما آن پژوهش و تحقیقی که برای نوشتن همان اندک صفحات صورت گرفته است را نمی بینند. برای نوشتن کتابهای خوب و کاربردی به خصوص با رویکرد دین و اخلاق نیاز به تحقیق و پژوهش و صرف وقت است. کیفیت کتاب را نباید با تعداد صفحات آن سنجید.
نظر شما