حبرگزاری شبستان، گروه اندیشه، كتاب فلسفه در دوره باستان به همت سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) براى دانشجويان رشته فلسفه و کلام در مقطع کارشناسی به عنوان درس اصلی «تاریخ فلسفه غرب ۱» به ارزش ۲ واحد تدوین شده است.
محتوای این اثر درباره جلوههای حقیقت در دوره باستان است. سیر اندیشههای فلسفی را از زمانی آغاز میکند که فیلسوفان پیشاسقراطی در دولتشهرهای یونانی در پی فهم طبیعت و برساختن فلسفههای طبیعی بودند. سپس به سقراط میرسد که فهم طبیعت را وانهاد و قدم در راه فهم انسان و جامعه انسانی گذاشت، از فضیلت و عشق و شجاعت سخن گفت و تلاش کرد انسانها را نه با حقیقت، بلکه با جهل خویش آشنا سازد، با این اندرز رازآمیز که بزرگترین حقیقت درباره انسانها نادانیشان است.
پس از آن نوبت به افلاطون و ارسطو میرسد که آنچه تا قرنها تحت عنوان فلسفه و در مقولاتی چون اخلاق و منطق و متافیزیک و سیاست خوانده و آموخته میشد را به راستی بنیان گذاشتند، چنان که به درستی باید بخش بزرگی از تاریخ فلسفه را صرفاً شرح و بسط ایدههای این دو فیلسوف بزرگ دانست. در انتها نیز گسترش و جرحوتعدیلهای اندیشههای افلاطون و ارسطو در مکاتب فلسفی بعدی دوره باستان، چون رواقیان و اپیکوریان و کلبیان، شرح داده میشود، و البته فلسفه افلوطین که به ویژه در جهان اسلام، هم در فلسفه و هم در عرفان، نقشی تعیینکننده بازی کرد.
تاریخ فلسفه غرب (ویژه دانشجویان فلسفه اسلامی) سه مجلد را در بر میگیرد، که کتاب پیش رو، بخش اول از مجلد نخست آن است. در بخش دوم این مجلد تاریخ فلسفه در دورۀ قرون وسطا بررسی خواهد شد. جلد دوم به تاریخ فلسفه در دورۀ مدرن اختصاص دارد، که بر دو جریان عمدۀ تجربهگرایی و عقلگرایی، از دکارت تا هیوم، تمرکز دارد. جلد سوم نیز به ایدئالیسم آلمانی میپردازد، که جریان فلسفی بدیلی در برابر تجربهگرایی و عقلگرایی پیش از خود بوده است.
کتاب از شش فثل با عناوین؛ فصل اول: فیلسوفان پیش از سقراط/ نوشته ملیحه صابری، فصل دوم: سقراط/نوشته ملیحه صابری، فصل سوم: افلاطون/ نوشته حمیده کوکب، فصل چهارم: ارسطو/نوشته حمیدرضا خادمی، فصل پنجم: فلسفة بعد از ارسطویی/نوشته حمیده کوکب و فصل ششم: افلوطین/نوشته حمیده کوکب تشکیل شده است.
در مقدمه این اثر به قلم نویسندگان آمده است: «فلسفه با حیرت آغاز میشود، حیرت از مواجهه با هستی و فلسفه تلاش فیلسوفان برای درک و بیان حقایق هستی به زبان عقل است. تاریخ فلسفه نیز تاریخ سیر اندیشه بشر طی قرون و اعصار برای بیان حقیقت است، حقیقتی که در بسترهای تاریخی و جغرافیایی مختلف جلوههای گوناگونی یافته است. سنتها و مکاتب فلسفی شرق حاصل جلوهگری حقیقت در ایران و مصر و هند و چین است و خاستگاه مکاتب فلسفی غرب یونان باستان است. آنگاه که فلسفههای یونان به سرزمینهای امپراتوری روم رسید و با مسیحیت درآمیخت، جلوه دیگری یافت.
پس از ظهور اسلام و گسترش جغرافیایی عظیم خلافت اسلامی، مسلمانان نیز همچون مسیحیان نخستین، ابتدا به دیده ظن و تردید به فلسفه نگریستند و سپس با جدیتی بیشتر، آن را به کار بستند و به سهم خود بسط دادند و قلمروهایی نو در آن گشودند. اما در قرون وسطای متأخر، فلسفه دوباره از سرزمینهای اسلامی به جهان مسیحیت رجعت کرد و این سبب شکوفایی دیگری در فلسفه و این بار در اروپا شد که نهایتاً به ظهور فلسفه مدرن در قرن هفدهم انجامید. همزمان با رنه دکارت (۱۵۹۶ـ۱۶۵۰م)، که در اروپا پرچمدار فلسفه مدرن به حساب میآمد، در جهان اسلام نیز فلسفه با ابداعات ملاصدرا (۱۵۷۱ـ۱۶۴۰م) در مسیری جدید گام برداشت. اما از این زمان به بعد، این دو مسیر فلسفهورزی، یعنی فلسفهورزی در سنت فلسفی غرب و سنت فلسفی اسلامی، تقریباً در هیچ نقطهای دوباره با هم تلاقی نکردند. هرچند اندیشمندان غربی در دوران معاصر شروع به مطالعه فلسفه جهان اسلام کردند و در جهان اسلام نیز فلسفه غرب با جدیت مطالعه شده است، هنوز این دو سنت، که در واقع ریشه مشترکی دارند و آن هم فلسفه یونان است، چونان دو پدیده کاملاً مجزا و متمایز نگریسته میشوند.
اما چرا تاریخ فلسفه میخوانیم؟ آیا میتوان گفت دستاوردهای فلسفه مانند دستاوردهای علم برای ما مهم هستند و وقتی دیگران از نردبان تاریخ فلسفه بالا رفتهاند و به حقیقت رسیدهاند، دیگر نیازی به این نردبان داریم و کافی است تاریخ فلسفه را دور بریزیم و فقط حقایق نهایی فلسفه را بیاموزیم. اینجا نقطهای است که پیشفرضی پنهان را درباره نگارش تاریخ فلسفه آشکار میکند و آن را از تاریخ علم متمایز میسازد. علم دارای تاریخ مصرف است و پس از ابطال یافتههای آن باید به دست فراموشی سپرده شود. اما فلسفه چیزی جز تاریخ فلسفه نیست. این طور نیست که حقیقت در انتهای مسیر ایستاده باشد و ما به آن برسیم، حقیقت در طول مسیر همواره خود را نمایان میکند و برای دیدن سیمای کاملش باید در کل مسیر چشم بر آن داشته باشیم. در این معنا فلسفه امری سیال و همواره در حرکت است که حقایق آن هرگز نهایی نیستند. بنابراین، تاریخ فلسفه نوشتن و تاریخ فلسفه خواندن در واقع نگاه ما به حقیقت فلسفی را نیز آشکار میسازد. اگر چنین نگاهی به حقیقت فلسفی داشته باشیم، آنگاه روشن است که برای فهم فلسفه اسلامی و اساساً برای فلسفهورزی در جهان امروز لازم است که با فلسفه در دوره باستان آشنا باشیم، چون فلسفه باستان ریشه مشترک فلسفه جهان اسلام و فلسفه مسیحیت و مکاتب مدرن و فلسفه معاصر است.»
یادآور میشود، كتاب تاریخ فلسفه غرب(۱)؛ فلسفه در دوره باستان تألیف حمیده کوکب، ملیحه صابری نجفآبادی و حمیدرضا خادمی به همت سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) به بهای ۱۹ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما