ه گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، نماز در تمام ادیان الهی به عنوان برترین آیین عبادی و رکن معنویت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است، درخواست حضرت ابراهیم (ع) چنین بوده است که «رب اجعلنی مقیم الصلوة و من» پروردگارا، من و ذریه ام را برپا دارنده نماز قرار ده، به حضرت موسی (ع) در کوه طور خطاب شد: «اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکری» همانا من الله هستم، معبودی جز من نیست مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من برپا دار. در آیین مقدس اسلام «نماز» جایگاه ویژه ای دارد و در قرآن کریم بر آن تاکید فراوان شده است، لذادر این خصوص با حجت الاسلام «محمد صادق کفیل»، مدیر مرکز تخصصی صحیفه سجادیه گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
فلسفه و حکمت نماز در دین مبین اسلام چیست؟
با توجه به اینکه نماز نیاز واقعی و ضروری انسان است لذا خداوند متعال این فریضه مهم دینی را بر انسان واجب کرده است. به تعبیری همه این آثار و ثواب ناشی از نماز، مقدمه ای برای انس گرفتن انسان با پروردگاراست، مانند مادری که وقتی متوجه نیاز فرزند خود به غذا می شود، همه زمینه ها را برای تغذیه فرزندش فراهم می کند. خداوند هم برهمین اساس نماز را بر ما واجب کرده است تا این انرژی (غذا) به بدن ما برسد، چون وقتی ما متوجه نیاز جسم می شویم به سمت غذا حرکت می کنیم در حالی که باید زمینه نیاز روح به غذا را هم فراهم کنیم. نماز نیاز جدی روح است در صورتی که متوجه این نیاز باشیم به هیچ عنوان و به هیچ قیمتی آن را ترک نمی کنیم؛این یک بعد فلسفه و حکمت نماز است.
هدف خلقت، قرب الی الله است. آمدن ما به این دنیا برای معنا و مفهوم پیدا کردن قرب الی الله بوده می باشد، در واقع تفاوت انسان و حیوان همین نگاه توحیدی ما به مسئله قرب الی الله است که در وجود انسان قرار داده شده است، نماز ریلی است که انسان را به مقصد می رساند، به هر میزانی که نمازانسان، با وضو، آداب، اسرار و به وقت بر پا نشود، سرعت حرکتش کندتر می شود؛ بنابراین نماز با نماز فرق می کند. ما در این دنیا بیشترین تلاش وهزینه را برای کسب مادیات می کنیم در صورتی که اگرمی دانستیم نماز چه آثار و فوایدی دارد و چگونه جایگاه انسان را در بهشت تغییر می دهد، قطعا برنامه ریزی جدی تر و محکم تری در این زمینه اتخاذ می کردیم.
چرا خداوند با وجود اینکه بی نیاز مطلق است از ما خواسته که نماز بخوانیم؟ آیا این نوعی تناقض با صفات پروردگار نیست؟
خداوند هیچ نیازی به نماز ما ندارد. نمازما خداوند را خداتر نمی کند، ترک آن هم از قدرت الهی او نمی کاهد، پروردگار نماز را به خاطر خود قرار نداده، اگرچه فرموده «اقیموا الصلوه لذکری»، نماز به پا دارید تا به یاد من باشید، نه اینکه نمازانسان خیری برای خداوند متعال دارد بلکه چون «الی بالذکرالله تطمئن القلوب» است، خداوند می فرماید: من آرامش و نشاط تو را می خواهم، چون اگر به یاد من نباشی زندگیت معنا و مفهوم واقعی پیدا نمی کند و به تعبیری من می خواهم به اهداف زندگی شما معنا ببخشم؛ بنابراین باید نماز واجب را بخوانید.
علل نمازگریزی جوانان و نوجوانان و کمرنگ شدن این فریضه مهم الهی در جامعه چیست؟
مهمترین دلیل نمازگریزی جوانان و نوجوانان لغویات است. خداوند می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ1الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ2وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» یعنی به راستى که مؤمنان به سعادت دست یافتند،آنان که در نمازشان فروتن هستند و آنان که از کار بیهوده رویگردانند. لغو اجازه حضور قلب در نماز است. لغویات و لهویات اجازه اقامه نماز به انسان را نمی دهند به همان مقداری که انسان مشغول گناه باشد به همان میزان هم از نماز دور می شود. بسیاری از افراد با وجود اینکه تمایل به نماز خواندن دارند، اما نمی توانند، واقعیت این است که هیچ تاریک الصلاتی علاقه مند به ترک صلاه نیست ،اما وقتی از آنها سوال می شود آیا دوست دارید نماز بخوانید، می گویند بله، یعنی از ترک صلاة ناراحت و نگران هستند؛ بنابراین گناه یکی از دلایل ترک نماز در جامعه است. بنابراین اگر ما بخواهیم جامعه ای نمازخوان داشته باشیم که این فریضه مهم در آن نهادینه شود ابتدا باید گناهکاران را از مدرسه شیطان خارج کنیم، هرچند خود نماز هم نجات بخش انسان از این تنگنا است ولی فردی که تا نیمه های شب ماهواره تماشا می کند، چطور می تواند برای نماز صبح بیدار شود؟
دلیل دیگر نمازگریزی جوانان و کمرنگ شدن این فریضه در جامعه اختلاط ها و ارتباط ها است. اثر وضعی گناه تنبل کردن انسان است در مجموع هدف شیطان تنبل و بی خاصیت کردن انسان ها و عدم رشد آنها می باشد، چون شیطان دشمن ماست، بنابراین نمی خواهد ما رشد کنیم لذا برای داشتن جامعه ای نمازخوان باید ابتدا مقدمات لازم را برای دور کردن افراد از گناه فراهم کنیم. محور دیگر نداشتن اهلیت است. اگر ما می دانستیم نماز چیست تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن به کار می گرفتیم، حتی نمازخوان ها هم نمی دانند نماز چه موهبت و نعمت بزرگی است، اگرقدر نمازرا می دانستند، زندگی خود را براساس آن تنظیم می کردید، چون نمازخوان های ما هم برای رفع تکلیف نماز می خوانند، حالا هر زمانی که باشد، فرقی نمی کند (چه نماز اول وقت چه آخر وقت) دلیل این مسئله هم عدم آگاهی افراد از آثار و فواید نماز است.
بنابراین برای ترویج و توسعه فرهنگ نماز در جامعه باید گناه را کمرنگ کنیم. هر چقدر ما اهمیت و جایگاه نماز در جامعه را افزایش دهیم دراین زمینه موفق تر خواهیم بود چون آگاهی از اهمیت یک موضوع باعث گرایش انسان به آن مسئله می شود. اصلا طبیعت انسان این گونه است، وقتی اهمیت یک موضوع را بشناسیم به سمتش حرکت می کنیم لذا چون اهمیت نماز را نمی شناسیم گامی هم به سمتش برنمی داریم لذا نیاز است که در نظام آموزش و پرورش و مراکز علمی و دانشگاهی ما توجه و اهتمام بیشتری به اهمیت و جایگاه نماز داشته باشند.
چگونه می توانیم با دعا و استغاثه به درگاه الهی با کرونا مقابله کنیم؟ آیا اصلا دعا تاثیری در از بین بردن این ویروس دارد یا خیر؟
بله دعا تاثیر دارد، ضمن اینکه باید بدانیم یکی ازعلل بلا و گرفتاری ها تضرع است. خداوند فرموده: چرا وقتی گرفتار هستی و به ستوه آمدی تضرع نمی کنی؟ بنابراین دلیل بلاها دعا است نه اینکه ما به دنبال نتیجه باشیم که اثر دعا چه می شود؛ بنابراین ما نباید در دعا به دنبال اثرش باشیم، مهم این است که چقدر تضرع و ارتباط با خداوند برقرار شده است، یعنی این اتفاقات باید در عالم هستی رخ دهد تا جامعه آن بلا و گرفتاری را درک کند. متاسفانه مراکز دینی ما در بحران کرونا این گونه عنوان کردند که شاید اگر یک حرکت دعایی برای از بین رفتن ویروس کرونا در جامعه ایجاد کنیم و آمار این ویروس کاهش نیابد، مورد مضحکه و تمسخر قرار بگیریم در صورتی که ما اصلا نمی خواهیم برای کاهش کرونا دعا کنیم بلکه هدف ما نزدیک شدن و ارتباط برقرار کردن با پروردگار متعال است. متاسفانه در بحران کرونا عملکرد مناسبی نداشتیم و ستاد ملی مقابله با کرونا طبق نظام بهداشت جهانی عمل کرد و بر اساس حرکت دنیا پیش رفت که این مسئله مشکلات زیادی به دنبال داشت.
بی توجهی و سستی به نماز چه آثاری به دنبال دارد؟
ما یک راکت و یک مرکب داریم که جسم مرکب و روح راکب ماست، یعنی روح سوار بر جسم است لذا جدایی از نماز جای راکب و مرکب را عوض می کند؛ به عنوان مثال اگر فردی ماشین بنزی را که برای سوار شدن بر آن خریده بر روی دستش بگیرد و در خیابان حرکت کند، همه عقلا وی را مذمت می کنند، چون اینجا جای جسم و روح جا به جا شده است، حکایت روح و جسم هم همین است. ما همیشه برای جسم هزینه می کنیم و روح گرسنه می ماند، یعنی جسم نیز سوار بر روح می شود که این کار باعث آزار و اذیت انسان می شود و افراد برای اینکه کارخود را توجیه کنند خود را در گرداب گناه گرفتار می کنند؛ در واقع تاریک النماز جای راکب و مرکب را عوض کرده است.
نظر شما