خبرگزاری شبستان – البرز: یکی از فرصت های موثر برای بیان ارزش های الهی و ایمانی، زبان شعر است، بیانی که در ابعاد گسترده و گوناگون خود در قالب موسیقی معینی به سرفصل هایی از باورهای دینی می پردازد. دهه بصیرت فرصت خوبی است تا به شخصیت و ویژگی ممتاز حضرت زهرا سلام الله علیها از نگاه شعرای معاصر آئینی بپردازیم.
به همین منظور « مهدی زارعی» در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری شبستان به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها نشست و این مهم فرصتی شد تا یک بازنگری به جایگاه « شعر» در تبیین باورهای دینی داشته باشیم.
به عنوان یکی از شعرای آئینی استان البرز، جایگاه هنر و ادبیات را در بیان باورهای ایمانی و اعتقادی چطور ارزیابی می کنید؟
با توجه به غیر مستقیم گویی و غیر شعاری بودن زبان هنر و ادبیات، مخاطب خود را در کشف لایه های پنهان اثر هنری دخیل می داند. همین لذت حاصل از کشف و مشارکت باعث می شود تا مخاطب ضمن همزاد پنداری با صاحب اثر، در برابر پیام های پنهانی و نهفته در اثر او که در موضوع مورد بحث ما آموزه های دینی و مذهبی است، نه تنها مقاومتی نشان ندهد بلکه به استقبال آن برود و در ادامه خود مروج آن پیام شود.
ویژگی خاصی که سایر روش های تبلیغی از جمله خطابه کم تر از آن بهره مند هستند. چرا که معمولا افراد در برابر تبلیغ مستقیم هر تفکری به ویژه تفکرات دینی حالت تدافعی به خود می گیرند.
بفرمایید، نخستین مرتبه ای که برای حضرت زهرا سلام الله علیها شعر گفتید چه احساسی و باوری داشتید؟
این موضوع مربوط می شود به سن هفده سالگی بنده که هنوز با خیلی از قواعد و تکنیک های ادبی آشنا نبودم و در قالب یک نوشته ی به ظاهر غزل که اصلا قوانین عروض و قافیه در آن رعایت نشده بود، برای سالروز شهادت ایشان مرثیه گونه ای نوشته بودم.
به نظر شما، برای گفتن شعر آیینی و ارزشی تا چه اندازه نیاز به سلکوک قلبی و ایمانی هست؟ آیا ضرورتی به این مطلب می بینید؟
قطعا داشتن چنین سلوکی لازم است؛ اما کافی نیست. در واقع به صرف داشتن اخلاص و ایمان نمی توان شاعر خوبی هم بود؛ البته این یک روی سکه است و عکس آن هم می تواند صادق باشد؛ یعنی به صرف آشنایی با قواعد و تکنیک های ادبی نمی توان شعر خوبی برای اهل بیت علیهم السلام سرود؛ به عبارتی هریک از این دو ویژگی، مثل دو بال یک پرنده لازم و ملزوم و مکمل یکدیگر هستند.
البته نکته ظریفی در این بین وجود دارد که حضرت حافظ به خوبی از آن پرده بر می دارد:
تکیه بر « تقوی» و « دانش» در طریقت کافری ست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش...
از آخرین دیداری که با رهبرمعظم انقلاب داشتید بفرمایین؟ از حسّ و حال و شعری که قرائت فرمودید بفرمایید؟
همه ساله در نیمه ماه مبارک رمضان شعرای کشور با انتخاب و مدیریت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در محضر مقام معظم رهبری شعر خوانی می کنند که تا کنون این فرصت به بنده نرسیده است؛ اما شعر خوانی بنده در محضر ایشان مربوط می شود به دیدار شاعران آیینی کشور با ایشان که به همت مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام برگزار شده بود و در آن دیدار بنده هم توفیق شعرخوانی با موضوع حضرت زهرا سلام الله علیها را داشتم که بیشتر از این نمی توان به جزئیات آن پرداخت.
اینکه شعر زبانی است برای ارتباط نسل ها با یکدیگر به نظر شما جایگاه ادبیات و شعر در تبیین باورهای ایمانی در میان نسل امروز چگونه است و تا چه اندازه شعرای جوان آیینی موفق به ارتباط خود با ارزش ها و انتقال آن با بهره گیری از زبان هنر بودند؟
روزگاری شعر از اصلی ترین و معدود رسانه های موجود در جوامع بشری محسوب می شد اما امروزه با ظهور و بروز انواع رسانه های دیداری، شنیداری، مکتوب، مجازی و ... جنگ نابرابری میان شعر و رقبای نوظهورش درگرفته که گذر زمان نتیجه این کشاکش را بیشتر نمایان خواهد کرد.
متاسفانه در حال حاضر مخاطب اکثر کتاب های شعر خود شاعران هستند و مردم عادی بیشتر ترجیح می دهند در فضای مجازی دنبال گم شده های خود باشند که ...
غزلی که « مهدی زارعی» شاعر آئینی سرای استان البرز در محضر رهبرمعظم انقلاب در وصف حضرت زهرا سلام الله علیها قرائت کرد:
چرا این خطوط ، این حروف الفبا شکسته؟
چرا " ز "
چرا " ه "
چرا " ر "
چرا " آ "
شکسته؟
چرا حرف در حرف هر واژه می پیچد از درد؟
مگر ضربه ای سخت پهلویشان را شکسته؟
در این شعر، آیینه ای بوده قبل از سرودن
که افتاده و زیر پاهای دنیا شکسته
بگو ناخدایان بر این موج کشتی نرانند
که صد کشتی نوح هر شب در اینجا شکسته
به لیلای عاشق کش قصه ها هم بگویید
که در راه مجنون ، در این کوچه لیلا شکسته
نماز مسافر شکسته ست و در خانه ی خود
کسی بسته قامت به محراب، اما شکسته
در آیینه ی خانه ، مادر مهیای پرواز
در آیینه ، آیینه ی عمر بابا شکسته
نه تنها در این سوگ محراب مسجد خمیده
ستون های معبد ، کنیسه ، کلیسا شکسته
تو را دست شوم جهالت شکست و ندانست
که زیبا اگر هم شکسته ست زیبا شکسته
زمین لرزه، توفان و آتشفشان ، این سه یعنی :
پس از تو دل کوه و خشکی و دریا شکسته
اگر بارگاهی بسازند روزی برایت
ببینی که از حجم غم پشت بنا شکسته
کشیده ست استاد نقاش تصویری از تو
ولی روی بومش تمامی خط ها شکسته
به نامت رسیده ست خطاط و حیران نشسته ست
که نام تو در ثلث و نسخ و معلا شکسته
به جای سرودن ، تو را خواند و نالید شاعر :
چرا واژه ای نیست در شعرم الا شکسته ؟!
چرا این نقوش ،این خطوط ، این حروف الفبا
چرا " ز "
چرا " ه "
چرا " ر "
چرا " آ "
شکسته؟
نظر شما