«سلیمانی، حبیب امام»

حاج قاسم! روز جمعه پر کشیدی وآسمانی شدی، روزی که متعلق است به روز زیارتی امام حسین علیه‌السلام، آغازکننده حرکت جاوید عاشورا، روز وعده داده شده ظهور. سردار! حبیب شدی و ندای امام را پاسخ گفتی، گرچه سپید موی بودی ولی قلب امام را روشن کردی با مبارزه ات.

به گزارش خبرگزاری شبستان، خانم فاطمه غفاری، طلبه سطح سه جامعه الزهرا علیهاالسلام به مناسبت اولین سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی، سردار پرافتخار اسلام دلنوشته ای با عنوان«سلیمانی، حبیب امام» نگاشته است که در ادامه می‌خوانید:

 

«یکسال است که دیگر نیستی نه اینکه نباشی، ما زمینی‌ها نمی‌بینیمت. نه هستی، مگر نه اینکه خداوند فرموده است: «ولا تحسَبَنّ الذین قُتِلوا فی سبیلِ اللهِ مواتاً بَل احیاءٌ »، پس هستی و هنوز هم مشغول دفاعی و بر قلب دشمن می‌تازی.

 

سردار! مدت‌ها فکرم درگیر بود که چگونه می‌توانم این داغ سنگین را حلاجی کنم، چگونه حضرت آقا این داغ عظیم را تاب آورده است؛ و ناگهان نوری به قلبم تابید و چیزی در ذهنم جرقه زد، مگر جز این است که «کُل یومٍ عاشورا وکلُ ارضٍ کربلا»، پس همچنان کربلا جریان مداوم دارد. حبیب، مسلم و زهیر به میدان رفته اند. هر آینه شهادت آنان دل امام را خون کرد؛ نمی‌دانم ولی این گواهی دلم است که هر شهیدی در روزی شهید می‌شود که امام صاحب آن روز، برات شهادتش را امضاء کرده است.

 

حاج قاسم! روز جمعه پر کشیدی وآسمانی شدی، روزی که متعلق است به روز زیارتی امام حسین علیه‌السلام، آغازکننده حرکت جاوید عاشورا، روز وعده داده شده ظهور، روز چشم انتظاری حضرت ولی عصر عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف همان که فرماندهی میدان نبرد عاشورا را در دست دارد.

 

سردار! حبیب شدی و ندای امام را پاسخ گفتی، گرچه سپید موی بودی ولی قلب امام را روشن کردی با مبارزه ات،  و ما ان‌شاءالله از نامه‌داده‌های بی‌وفای کوفی نباشیم.

 

سپهبد شهید! همه تو را مالک اشتر علی خواندند برای مولایم مقام معظم رهبری، اما اگر میدان مبارزه را کربلا بدانیم و امام زمان را صاحب میدان مبارزه، پس شما موسپیدان  انقلاب را باید حبیب و زهیر و مسلم دانست کسانی که سن وسال را بهانه نکردید تا دل مشغول دنیا شوید و سلاح بر زمین نگذاشتید تا زمینی نشوید، اگرچه حبیب بودن مقام والایی است، اما این میدان موسپیدانی چون همدانی‌ها وسیاح طاهری‌ها دارد که گوش به فرمان رهبرشان در خط مقدم مبارزه مردانه جان فداکردند، باز هرچه بگوییم حبیب جای خود دارد اوست که قلب بی‌تاب زینب را آرام می‌کند تا بداند امام تنها نیست.

 

و اما علمدار این قافله عاشق و دلسوخته، او که در تمام دوران مبارزه دلگرم به حضور حبیب‌ها و زهیرهاست در همه این لحظات آماده است برای شهادت. با شهادت هریک از یاران قلبش فشرده می‌شود ولی خم به ابرو نمی‌آورد. نماز بر پیکر سردارش می‌خواند صدای گریه‌هایش قلب عالم را می‌خراشد، بی‌تاب است از این داغ ولی امیدوار است به اینکه آنکه پیروز این نبرد همیشگی حسین علیه‌السلام است و یارانش؛ یعنی حق که «اِنّ الباطلَ کانَ زهوقاً».

 

سردار! اگر چه رفتی ولی عاشورا همچنان ادامه دارد، هر روز و هر ساعت ندای «هل من ناصر» امام هم در سرتاسر عالم شنیده می‌شود، هزاران سردار آماده‌اند و پا به رکاب و گوش به فرمان.

 

دشمن به خیال خامش ضربه‌ای جانانه زده، ولی غافل است و سرانجام این غفلت او را به کام نابودی می‌کشد وآن غفلت، غفلت از رویش جوانه‌هاست.

.................

فاطمه غفاری، طلبه سطح سه رشته تاریخ اسلام در جامعه الزهرا علیهاالسلام».

کد خبر 1009517

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha