به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) روایات مختلف و متضاد است. از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر (ص).میان علمای شیعه، دو تاریخ مشهور و مقبول است:یکی هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر (ص) و دیگری نود و پنج روز.با توجه به رحلت پیامبر اسلام (ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخة سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می خوانند. لذادر این خصوص با دکتر «محمد الله اکبری»، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیهگفت و گویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید.
چه روندی پس از رحلت پیامبر(ص) شکل گرفت که با ادامه آن در فاصلهای کوتاه از رحلت جانسوز رسول خدا(ص)، تنها یادگار ایشان یعنی حضرت زهرا(س) به شهادت رسید؟
پیامبر اکرم (ص) چهار دختر داشتند که آخرین و کوچک ترین آنها حضرت فاطمه (س) بود. فاطمه (س) در کودکی مادر خود را از دست می دهند. همین تنهایی پدر گرامی شان در خانه باعث افزایش رابطه عاطفی پدر فرزندی آنها می شود. وقتی پیامبر اکرم (ص) به مدینه می روند، فاطمه (س) نیز بلافاصله به مدینه رفته و در خانه پدر زندگی می کنند. رسول خدا (ص) بارها در مورد فاطمه (س) فرموده اند: فاطمه پاره تن من است. فاطمه بانوی برتر مسلمانان و همه جهانیان است لذا در باب فضایل و برتری های فاطمه (س) سخنان زیادی از رسول خدا شنیدیم که در مورد دختران دیگرش شنیده نشده است. پیامبر اکرم (ص) همیشه قبل از رفتن به منزل خود ابتدا به نزد فاطمه (س) می رفت و جویای احوالش می شد، همه اینها بیانگر رابطه عاطفی بین پیامبر اکرم (ص) و فاطمه (س) است.
بنابراین تا زمانی که رسول خدا (ص) در قید حیات بودند، همه مسلمانان به این بانوی بزرگوار اسلام احترام قایل بودند و وی را به عنوان یک بانوی نمونه و برتر می شناختند ولی بعد از رحلت پدر بزرگوارشان، همه اینها وارونه شد و با وجود اینکه رسول خدا (ص) در حدیث غدیر و حدیث منزلت در باب فضیلت امام بیاناتی داشتند و حتی علی (ع) را به عنوان جانشین و امیرالمومنین منصوب کرده بودند ولی بعد از رحلت وی عده ای از فرمان رسول خدا (ص) سرپیچی و ابوبکر را به عنوان خلیفه انتخاب نمودند لذا طبیعی است که وقتی فردی به زور به قدرت رسیده سعی می کند از رقبای خود به اجبار بیعت بگیرد تا مبادا بعدها برایش مشکلی ایجاد کند، به همین دلیل بارها برای بیعت گرفتن از حضرت علی (ع) پیغام می فرستاند ولی ایشان نمی رفتند تا اینکه آخرین بار به زور درب خانه علی (ع) را شکسته و وی را کشان کشان به مسجد می برند یعنی آنها ضمن بیعت گرفتن، هتک حرمت فرزند رسول خدا را هم می کنند، خانه ای که حتی پیامبر اکرم بدون اجازه وارد نمی شدند و جبرییل و فرشته در آنجا رفت و آمد می کردند.
اینجا این مسئله قابل بررسی است که پیامبری که خاتم انبیا بود و در میان مردم حرمت داشتند حتی مردم قطرات آب وضوی رسول خدا (ص)را به عنوان تبرک به سر و صورت خود می زدند حالا که از دنیا رفتند، فاطمه انتظار دارد که بزرگان صحابه برای عرض تسلیت و دلجویی نزد وی و علی (ع) بیایند ولی شرایط جامعه به گونه ای بود که انگار هیچ اتفاقی رخ نداده و طبق روایات شیعی حتی یک نفر هم به خانه فاطمه (س) نرفته و تسلیت نگفته است؛ این در حالی بود که پیامبر اکرم (ص) رسم کرده بودند که همسایگان تا سه روز غذای خانواده مصیبت دیده را بدهند در حالی که آن حکومت به گونه ای در اطراف خانه علی (ع) حصر ایجاد کرده بودند که هیچ کس جرات رفتن به خانه فاطمه (س) را نداشتند و در صورت رفتن به اتهام مخالفت با خلیفه دستگیر می شدند؛ در واقع اینجا غصب حکومت یک مسئله و هتک حرمت اهل بیت (ع) مسئله دیگر است.
لذا اگر فرض را بر این بگیریم که حتی فاطمه بخواهد صدمات جسمی و فیزیکی را تحمل کند اما از زیر بار صدمات روحی و روانی که مردم باعث و بانی آن بودند، نمی توانست جان سالم را به در ببرد، حتی اگر می گفتند فاطمه (س) یک هفته بعد از رحلت پدر گرامی شان از دنیا رفتند باز هم تعجب آور نبود، چون به قدری فشارها و منع رفت و آمدها زیاد بود که حتی ممکن است این بانوی بزرگوار دق مرگ شده باشند. در واقع هم صدمات جسمی و هم فشارهای روحی و روانی از عوامل اصلی شهادت حضرت فاطمه (س) بوده است،
لذا رویدادهای تلخ، شرایط سخت بیماری و فراق پدر بیش از پیش شرایط جسمی و وضعیت روحی حضرت زهرا (س) را دشوارتر می کرد، اما حضرت فاطمه (س)، با وجود تحمل این مصائب، هیچ گله و شکایتی از بیماری خود نداشتند.حضرت فاطمه (س) سرانجام پس از رحلت پدر بزرگوار (ص)، از حق خلافت همسرش که به تعیین الهی بود به شدت دفاع نمود و در جریان هجوم عمر بن خطاب (به هواداری از خلافت ابوبکر)، به خانه اش به گونه ای میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمه های سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانه های بیشماری بر جان و روح او نشست.
چرا در کتب تاریخ، اقوال و نیز ادبیات و شعر آیینی همیشه از حضرت زهرا(س) به عنوان نخستین مدافع حریم ولایت یاد میشود؟
به هر حال دستگاه ابوبکر حق خلافت حضرت علی (ع) را غصب کرده بود لذا علی (ع) هم از بستگان خونی خود انتظار کمک داشت و هم از انصار و مهاجرین که هیچ کدام چنین کمکی نکردند. آن افراد انگشت شمار هم در حدی نبودند که امام بتواند با آنها اقدامات نظامی بکند لذا در این میان فقط یک یار و یاور وجود داشت که آن هم کسی جز همسرشان حضرت فاطمه (س) نبود، نبود، حضرت فاطمه علیهاالسلام همچون سیاست مداری قهرمان، به تکلیف و رسالت الهی خویش عمل می کرد و برای روشن ساختن افکار عمومی از انحراف مسیر امامت، چهل شبانه روز دست حسن و حسین علیهماالسلام را می گرفت و سوار بر مرکبی می شد و همراه با حضرت علی علیه السلام به درِ خانه مهاجر و انصار می رفت تا آن ها را نسبت به غفلتی که دچار آن شده اند و انحراف موجود، بیدار سازد و غافلان و راحت طلبان را هوشیار سازد. فاطمه زهرا (س) در حقیقت، با رایزنی سیاسی خود، با یاران رسول الله (ص) اتمام حجت می کرد و با حضور خویش سعی مینمود مسیر انحراف امّت را روشن سازد. این بانوی بزرگوار حتی در مسجد سخنرانی می کنند و می فرمایند: مگر شما نبودید که به لطف پدرم مسلمان شدید و از جهالت نجات یافتید و از آن وضع نابسامان اجتماعی، فرهنگی و فکری خلاص شدید؛ حالا چه شده که هنوز آب کفن پدرم خشک نشده روی گرداندید؛
این در حالی است که ما این سخنرانی را از هیچ کدام از مردان و دیگر بستگان امام (ع) نمی بینیم. با وجود اینکه کسی جرات به میدان آمدن نداشت ولی فاطمه (س) با جسارت تمام به میدان آمد و این سخنرانی کوبنده را ایراد کرد، به همین دلیل است که گفته می شود حضرت فاطمه (س) اولین کسی است که در دفاع از حریم ولایت اقدام عملی می کنند ضمن اینکه خودش ولایت بود،درب تک تک خانه ها را می زنند و به مردم می گویند که برای دفاع از حق ولایت علی (ع) به میدان بیایید. در اینجا منظور از ولایت، دفاع از حق حضرت علی (ع) است که می خواهد حق از دست رفته وی را برگرداند. در واقع مهم ترین موضعگیری صدیقه کبری (س) علیه سقیفه چیان و خلیفه، در دفاع از ولایت و جانشینی انتصابی و انتخاب مردمی امیرمؤمنان علی (ع) انجام گرفت، این بیانات صریح، حماسی، پرشور و اعتراض آمیز، با انبوهی از معارف و بلاغتی بی نظیر، معروف به «خطبه فدکیه» بود که در مسجد رسول خدا (ص) در حضور مهاجرین، انصار و ارباب سقیفه ایراد شد.
علت اختلاف در روز شهادت حضرت فاطمه (س) چیست؟
در هیچ یک از کتب تاریخی شیعه و سنی، تاریخ شهادت حضرت فاطمه (س) نقل نشده است چون ثبت فوت زنان در آن دوره برای هیچ مورخی اهمیتی نداشته البته در تاریخ و روایات شیعیان روز شهادت حضرت فاطمه (س) به سالروز رحلت پیامبر (ص) گره خورده است. در میان روایتهای مختلف و تاریخهای ارائه شده در راستای تعیین دقیق روز شهادت حضرت زهرا(س) دو روایت معتبرتر است. در یکی از این دو روایت تاریخ دقیق شهادت را ۷۵ روز پس از رحلت پیامبر(ص) و در دیگری ۹۵ روز پس از رحلت ذکر شده است اما بهنظر من منشا این اختلاف ساختار خط کوفی قدیم است. این خط فاقد «نقطه» بود، بنابراین هیچ بعید نیست که در سدههای پس از شهادت «سبعین» و «تسعین» خوانده باشند از گذشته تاریخ شهادت حضرت در کشورهای شیعی یکی بوده اما در ایران به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این روز دو بار برگزار می شود.
اعتبار فاطمیه اول و دوم کدام بیشتر است؟
از نظر بنده فاطمیه اول اعتبار بیشتری دارد ولی نظر علمای حوزه و البته شهرها و کشورهای عربی (بحرین، عراق) هم قابل توجه است، چون این دوگانگی در تاریخ شهادت حضرت فاطمه (س) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمد و قبل از انقلاب فقط علما به اندازه یک یا دو ساعت در حوزه این روز را عزاداری می کردند لذا از نظر اخبار تاریخی روز شهادت فاطمه (س) 75 روز بعد از رحلت پدر گرامی شان بوده است و در مورد این روز اخبار مویدی در منابع سنی ها و شیعیان وجود دارد؛لذا ما هنوز نتوانستیم در مورد عزاداری و جشن مناسبت های دینی کنار بیاییم.
رحلت پیامبر اکرم (ص) 28 صفر و شهادت امام رضا (ع) و امام حسن (ع) بین 28 تا 29 صفر به وقوع پیوسته است که در نجف اشرف این سه روز را در 28 صفر عزاداری می کنند و از غروب شب 29 صفر به مناسبت گرامیداشت شب «لیله المبیت» که حضرت علی (ع) به جای پیامبر اکرم خوابیدند را جشن می گیرند؛ این در حالی است که در شب «لیله المبیت» در ایران هیچ خبر و برنامه ای حتی در صدا و سیمای ما نیست در حالی که این امر یک فداکاری بزرگی محسوب می شود.
نظر شما