خبرگزاری شبستان- گیلان، نوشین کریمی؛ تا وقتی چهره اش را ندیده بودم اسمش را که می شنیدم، دلم قرص میشد از صلابتش، از اینکه سردار جبهه مقاومت پیروزی های پی در پی اش لرزه بر پیکر دشمنان انداخته و خواب را از آنان گرفته است. از اینکه بهخاطر حفظ امنیت مردانی دور از وطن به نبرد با دشمن رفتهاند تا خواب آرام کودکان این سرزمین آشفته نشود، آسوده از اتفاقهایی که در منطقه رخ میداد، حرف می زدیم.
گویا همین دیروز بود که در میانه شب، قلب میلیون ها عاشق به درد آمد و اشک در پهنای صورت بارید، وقتی خبر آوردند سردار دلهایی که دست یاری به ما داده بود دستش را گذاشت و به دیدار یار رفت...
فردای آنروز عکسها، فیلمها و کلیپهایی از سردار قاسم سلیمانی در فضای مجازی منتشر شد و نجواهای عاشقانه سردار با یاران و دوستان شهیدش فهم اینگونه به شهادت رسیدن را برایم آسانتر کرد. این همه دوستی و ارادت به شهدا و خاندان شهدا؟! مگر می شود این همه استغاثه برای رسیدن به محبوب و بی تابی برای رهایی از بند دنیا!
بخش اعظم چیزی که از ایشان بیادم میآید توجه و ارادت خاصش به شهداست، همان روزی که توفیق دیدار سردار در پیاده راه فرهنگی شهر رشت نصیب هر گیلانی شده بود تا به بهانه اولین کنگره هشت هزار شهید استان میزبان مالک اشتر و ابوذر زمان خود باشیم.
یادم میآید که در کنگره هشت هزار شهید گیلان گفت: «من معذورم از بیان بخشی از حرفها. من معذورم از اینکه بگویم نتایج خون شهدای ما امروز در عالم اسلامی چه شده است. من خوف دارم از سوءاستفادهها وگرنه تصاویر زیبایی وجود دارد که جا داشت برای التیام قلب مادرها و این زهراها، این تصاویر به نمایش و به تصویر گذاشته بشود».
و یا در همان ابتدای سخنانش که بیان کرد:«جلسه کمنظیری است. من کنگرههای زیادی دیدهام. اما از این کنگره یک بوی دیگری استشمام میشود. انگار شهدا حضور دارند و بوی عطرشان استشمام میشود. اداره یک جلسه توسط یادگاران شهید فضای جلسه را عطرآگین کرد».
و یا آن جا که با اشاره به تعداد شهدا و جانبازان و آزادگان استان گیلان افزود: «گیلان به تنهایی به اندازه چند استان کشور ادای حق کرده است.... و شما با برگزاری اين کنگره کار بسیار شایسته و بالنده و پر افتخاری در شأن شهیدانتان انجام دادید».
حتی وقتی که گنج جنگ را گنج بیهمتایی توصیف کرد که درهای ذی قیمتی در درون آن وجود دارد که باید کاوش شده و به جامعه معرفی شود بیان کرد: «جای شهیدان ما پر است و مملوء است از شهیدان زنده و آماده شهادت که نمونهاش همین شهیدان عزیز مدافع حرم است».
یادم میآید حاج قاسم در آن سخنرانی به سه نکته اشاره کرد و گفت: «نکته اول که ما از درک آن عاجز هستیم. در بحث شهید این باب معرفتی شهید و شهادت است. نکته دوم در باب هدف و اهداف شهدای ما در طول این مسیر از دیروز تا به امروز است و نکته سوم حالات و رفتار و سلوک اخلاقیات شهدایمان است».
سردار سلیمانی با تاکید بر اینکه ما در مسئله درک مقام شهدا نباید تردید کنیم نیز در این کنگره اظهار کرد: «شهدا مثل اولیای ما دارای اعجازند. اینکه ما به قبور آنها توسل میکنیم، از آنها استمداد بطلبیم، این یک حقیقت است. چون آنها مثل قطرهای هستند که به دریا وصل شدهاند».
به سراغ«عباس بایرامی» رفتم که در کنگره هشت هزار شهید گیلان مسئول اجرایی ستاد بود. وی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان سالروز شهادت سردار دلها سپهبد حاج قاسم سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و شهید جعفری و همه شهدای جبهه مقاومت را تبریک و تسلیت گفت و بیان داشت: تسلیت از آن جهت که در فقدان بزرگانی این چنین قرار داریم و تبریک به خودشان که خداوند تبارک و تعالی مزد مجاهدت این رزمندگان و سربازان اسلام را شهادت در راه خود قرار داد.
رییس سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس کشور با بیان اینکه استارت برگزاری کنگره هشت هزار شهید استان گیلان چند سال قبل از سال ۹۴ زده شد و از مهرماه ۹۴، فاز تشکیل کمیته های اجرایی و برنامهریزی آن را با برگزاری جلسات ستادی آغاز کردیم، گفت: آن زمان معاون هماهنگ کننده سپاه گیلان بودم که مسئولیت اجرایی ستاد را در این کنگره برعهده داشتم.
وی با اشاره به اینکه سردار «محمد عبدالله پور» فرمانده سپاه گیلان و «محمدعلی نجفی» استاندار وقت گیلان بود افزود: در این جلسات زمینه های بسیار خوبی در خصوص سخنرانان مراسم فراهم شد و در جمع خانواده های معظم شهدا و پیشکسوتان دفاع مقدس خصوصا فرزندان شهدا و فرزندان شهدای مدافع حرم که آن زمان اوج شهادت این مدافعان بود دیدیم که خواسته های آنان این است که برادر حاج قاسم سلیمانی به این مراسم دعوت شود البته بین روحانیت معظم هم به تدبیر آیت الله «قربانی» نماینده ولی فقیه وقت استان، آیت الله «نوری همدانی» دعوت شدند.
بایرامی اضافه کرد: بنابر تدبیری که اندیشیده شده بود و با عنایت خود شهدای بزرگوار برنامه را با همه مشقات و سختی ها، در وسط میدان اصلی شهر یعنی میدان شهدای ذهاب (میدان شهرداری) برگزار کردیم.
وی اظهار کرد: داستان دعوت از سردار حاج قاسم برای این کنگره خاص بود چون همه در جاهای مختلف عنوان می کردند که معمولاً حاج قاسم به همین سادگی برای سخنرانی به جایی نمیرود و طبیعتاً بهخاطر مسئولیتها و چهره جهانی که داشت کم در مجامع عمومی حاضر میشد.
بایرامی با بیان اینکه خاطرهای که بیان میکنم در واقع جایگاه سردار سلیمانی را از باب انسان بزرگوار و عاطفی بودن میرساند، ادامه داد: یک بزرگواری به سردار عبدالله پور پیشنهادی داد که حاج قاسم را از طرف خانوادههای شهدا دعوت کنیم چون اگر خانواده شهیدی از ایشان درخواستی داشته باشد بنا بر ارادتی که به خانواده شهدا دارد به درخواست آنها جواب رد نمیدهد. از این رو نامهای تنظیم شد و با دست خط و امضای چند مادر دو و سه شهید همراه با اسم و شماره خودشان (نامه به عنوان یک سند ارزشمند در کنگره ملی شهدا موجود است) به دفتر سردار سلیمانی فکس شد.
بایرامی بیان کرد: آنگونه که سردار عبدالله پور تعریف میکند بعد از یکی دو روز، وقتی نامه به دست سردار سلیمانی رسید ایشان تماس گرفت و با ابراز ناراحتی گفت:«چرا این کار را با من کردید، من نمیدانم چه باید بگویم، نمیتوانم به این درخواست خانواده شهدا نه بگویم در حالی که آمدن نیز برایم خیلی سخت است».
وی یادآور می شود: آن ایام بخشی از فرماندهان گروههای جهادی از کشورهای مختلف مثل فلسطین و حماس و... مهمان سردار سلیمانی بودند و دورههای متعددی را در تهران داشتند و ایشان میبایست در تهران باشند ولی جالب است که نمیدانیم در خلوت ایشان چه گذشت ولی مطمئن هستم که ایشان با شهدا پیمان بست چون بعد از ۲۴ ساعت از طرف دفتر ایشان پیغام دادند که سردار به کنگره شهدای گیلان میآید.
بایرامی اظهار کرد: آمدن ایشان هم خیلی جالب بود،ما فکر میکردیم چون کنگره در ۱۴ اردیبهشت برگزار میشود ایشان اول صبح با هواپیما میآیر و ظهر هم برمیگردد اما ایشان یک روز قبل به استان گیلان آمد و یک شب نیز این جا ماند و سردار عبدالله پور برنامه را با تمام جزئیات به ایشان گزارش داد.
وی با بیان اينکه بدون شک سردار با شهدا ارتباط داشت و برای این حرف استدلال دارم گفت: ایشان در آن سخنرانی معروف در میدان شهدای ذهاب (شهرداری رشت) در ۱۴ اردیبهشت سال ۹۵ دو جمله حیاتی دارد هرچند تمامی سخنان ایشان خدایی و شهدایی بود اما اینکه فرمودند: «تا کسی شهید زندگی نکند شهید از دنیا نمیرود» یعنی ما باید مثل شهدا زندگی کنیم، اگر اجر و مزد شهادت را خواسته و میخواهیم خداوند شهادت را نصیب ما کند باید مثل شهدا زندگی کنیم، حرف هرکسی نیست.
بایرامی در ادامه به صحبت دیگر ایشان که همراه با بغض بود، اشاره کرد و افزود: گرچه سردار بغضش را نشکست و تحمل کرد(فیلم ها و عکسهای مراسم موجود است) اما وقتی پشت تریبون آمد گفت: «من حضور شهدا را در اینجا حس میکنم» که این سخن خیلی جای حرف دارد.
وی بیان کرد: به طور قطع میتوانم بگویم که واقعاً حاج قاسم شهدای ما را میدید که آن طور حرف زد و آن صحبتهای بینظیر تاریخی را در آن کنگره انجام داد.
حالا وقتی از او بیشتر میبینم و میشنوم راحت تر اخلاص در رفتارش را درک میکنم، همانطور که حاج قاسم خودش اذعان کرده بود:«تا کسی شهید نبود شهید نمیشود. شرط شهید شدن شهید بودن است. اگر امروز کسی را دیدید که بوی شهید از کلام او از رفتار او از اخلاق او استشمام شد بدانید او شهید خواهد شد».
براستی که خودش نیز همانگونه زیست و همینگونه شهید شد. یادش گرامی
نظر شما