خبرگزاری شبستان – مازندران؛ چندی است که خبر برگزاری همایش آیت الله شیخ «محمد کوهستانی» (رحمت الله علیه) عالم و حکیم فرزانه مازندرانی به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران مطرح شده که مراسم اختتامیه همایش علمی علامه آیتالله کوهستانی(ره) و تجلیل از نفرات برتر به میزبانی شهرستان بهشهر زادگاه این عالم جلیلالقدر ۲۵ فروردینماه سال ۱۴۰۰ برگزار خواهد شد. از این رو برآن شدیم تا با شاگردان و نزدیکان این عالم فقیه گفتگوهایی داشته باشیم تا به سهم خود گوشه ای از فضایل اخلاقی و سیره عملی این استاد برجسته اخلاق و دین را به جامعه امروز به ویژه نسل جوان معرفی کنیم.
آیت الله کوهستانی متولد سال ۱۲۶۷ هجری شمسی در روستای کوهستان از توابع شهرستان بهشهر بود. تحصیلات مقدماتی را در بهشهر آغاز کرد، سپس مدتی کوتاه در حوزه علمیه ساری درس خواند و چند ماهی نیز در حوزه علیمه بابل در مدارس «کاظم بیک» و «سقا» به تحصیل پرداخت. ایشان پس از اتمام علوم پایه و آموختن ادبیات عرب و مقداری از فقه و اصول جهت ادامه تحصیل عازم حوزه مشهد شدند و پس از اقامت طولانی در جوار حضرت رضا علیه السلام جهت تحکیم مبانی اجتهاد و رسیدن به مدارج عالیه علمی، حدود سال ۱۳۴۰ قمری رهسپار نجف اشرف شدند. ورود ایشان به حوزه نجف زمانی بود که این حوزه در اوج شکوفایی علمی و معنوی به سر می برد و استوانه های بزرگ فقاهت و عدالت بر کرسی تدریس تکیه زده بودند.
سرانجام آیت الله کوهستانی پس از تقریبا ۸ سال اقامت در نجف اشرف و بهره گیری از محضر اکابر علم و عمل و دست یابی به مراتب والای علمی و عرفانی و رسیدن به مرتبه عالی اجتهاد، در سال ۱۳۴۸ قمری به زادگاه خویش بازگشتند.و کار تدریس علوم حوزوی را آغاز کرد و توفیقات زیادی بهدست آورد.
آیت الله کوهستانی، روحانی متواضع، خدوم و باسخاوت بودند و اندرون و برون زندگی ایشان هیچ تفاوتی با یکدیگر نداشت و هیچ خبری از فرش، میز، صندلی و زندگی تجملاتی نبود. ایشان از پنبه ای که در مزرعه شان تولید می شود لباس، عما، عمامه و حتی لحاف درست می کرد.
آیت الله کوهستانی سرانجام اردیهشت ماه ۱۳۵۱ رحلت فرمودند و پس از تشییع جنازه با شکوه در شهرستان بهشهر و شهرهای دیگر و همچنین تشییع باشکوه در مشهد، در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه السلام و در رواق دار السیاده برای همیشه آرام گرفت.
آیت الله «حسن کمالی» دکترای الهیات، استاد حوزه و دانشگاه نویسنده و پژوهشگر اهل روستای چورت بخش چهاردانگه شهرستان ساری که فردی موفق است و توانسته کتاب اجتهاد مقام معظم رهبری(مدظله العالی) را به زبان عربی برگرداند، یکی از شاگردان آیت الله کوهستانی است که در جوانی اش پای مکتب این شخصیت برجسته نشسته و درس اخلاق آموخته است.
وی با اشاره به اینکه در دوران جوانی از مریدان و شاگردان آیت الله مصطفی صدوقی بودم، میگوید؛ من در شهر ساری زندگی می کردم، در دوران طلبگی از شاگردان آیت الله کوهستانی بودم و برای کسب علم به حوزه علمیه ایشان در روستای کوهستان میرفتم، آیت الله کوهستانی نمونه بارزی از اخلاق و فضیلت بود و شاگردانی چون شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد تربیت کرد، که نویسنده کتاب مناظره دکتر و پیر است که یکی از کتب ارزشمند و بینظیر تاریخ اسلام است.
کمالی ادامه میدهد؛ سید عبدالکریم هاشمی نژاد بمبی بود که از هزارها بمب اتمی تبلیغاتی بین المللی بیشتر برد داشت این سید در منبر و کتاب و رمان دستی بر آتش داشت، وی در پنجم مرداد ۱۳۱۱ در بهشهر متولد شد، دوره مقدماتی را حوزه علمیه روستای کوهستان نزد آیت الله محمد کوهستانی گذراند و سپس برای ادامهٔ تحصیل به قم رفت، وی که از روحانیون مبارز بود که سرانجام در سال ۱۳۶۰ در مشهد طی یک عملیات انتحاری توسط منافقان کوردل به شهادت رسید.
این روحانی موفق با بیان اینکه تحصیلات مقدماتی را در محضر استادی کسب فیض نمودم که از نظر تقوا و معنویت علاوه بر مقام علمی، سرآمد بود. تمام حرکات و سکنات و زندگی زاهدانه اش، الگویی برای طلاب بود و در شخصیت سازی معنوی ام نقش به سزایی داشت، افزود: آیت الله کوهستانی از بزرگان و مراجعی بود که اگر در نجف میماند مجتهد بزرگی بود وی از مراجع درجه اول بود که پس از سالها اقامت در نجف با همسرش صحبت کرد به کوهستان برویم و به انذار مردم بپردازیم در بخش دین مردم مازندران نیاز به حضور ما دارند، از این رو در کوهستان حوزه علمیه تشکیل داد و مشغول خدمت شد.
وی ادامه میدهد؛ با شروع کار حوزه علمیه کوهستان، ایشان طلاب زیادی تربیت کرد، حوزه علمیه آیت الله کوهستانی خیرات و برکات زیادی داشت، یکی از خصیصههای بارز این عالم سادهزیستی بود و طلاب وی را «آقاجان» می خواندند؛ در هنگام تدریس روی حصیر می نشست که من خجالت میکشیدم! روزهای جمعه چند دیگ آش درست میکرد؛ با نان و آش ساده با نیت ساده شمالی از طلاب و خانوادهها که از جاهای دور و نزدیک آمده بودند پذیرایی میکرد، وی مرجعی برای همه طلاب بود و برای مردم پدری میکرد!
کمالی بیان میکند؛ آیت الله کوهستانی به همسرش میگفت شما برای مردم مادری کنید تا جایی که همسرش حتی لباس طلاب را میشست، در مکتب وی درس اخلاق نهفته بود، میگفت؛ طلبه نباید دنیاطلب و وابسته باشد و باید بهفکر آبروی مردم و آبروی خودش باشد و به این نکته تاکید داشت.
این دکترای الهیات اضافه میکند؛ آیت الله کوهستانی میگفت چقدر بد است که انسان نفس خودش را کوچک کند چقدر ننگ و زشت است برای مؤمن که شأن خود را تحلیل کند اگر از گرسنگی در حال مرگ باشد نباید دست حاجت به سوی مردم دراز کند، می گفت؛ دادن قرض الحسنه ثواب دارد اما قرض گرفتن کراهت دارد، روی ساده زیستی تاکید داشت و میگفت طلاب باید مبلغ باشند.
وی با اشاره به اینکه برخلاف حوزه علمیه آیت الله کوهستانی، در حوزههای علمیه امروز خبری از سادهزیستی نیست، میگوید؛ با تأسف الان حوزه علمیه تجملاتی شده و برکات و خیرات و کمک مردمی کم دیده میشود، جوانان امروز باید اصول اولیه زندگی را بدانند، همانطور که سردارحاج قاسم سلیمانی این سردار جهانی در قلوب بسیاری جوانان جای گرفت روحانیون باید در این راه قدم بردارند.
آیت الله کمالی تاکید میکند؛ اداره اوقاف دومین سرمایه دار ایران بعد از شرکت نفت است و از این اداره عریض و طویل انتظار میرود که یک کتاب نماز باید چاپ کرده و بین جوانان توزیع کند باید به جوانان یاد بدهیم وظیفه ما خدمت به مردم است تا بدانند اصول و فروع دین چه میگوید، جوانی که داخل یک ساندویچ فروشی نشسته و دوران سربازیاش تمام شده ذهنش آماده یادگیری است باید همچون آیت الله کوهستانیها برایشان مکتب علم بسازیم!
این روحانی اعلام میکند؛ هر کسی که با مردم باشد بزرگ میشود، امام با امت بود بزرگ شد، آیت الله کوهستانی هم با مردم بود و روستای کوهستان را به جهان معرفی کرد، برگزاری همایش نکوداشت این شخصیت کار بسیار خوبی است، نباید از هنر حوزهداری، جذب طلاب و سادهزیستی وی غافل شویم.
وی با اشاره به شعری در خصوص آیت الله کوهستانی به گفتههای خود پایان داد...
آنان که روی دنیا با چشم عقل دیدند
چون صید تیر خورده از دام او رمیدند
مرغان باغ جنت در مرغزار دنیا
دیدند دام پنهان از دانه دل بریدند
از جور اهل دنیا در سجن غم غنودند
جام بلا پیاپی از دشمنان چشیدند
از غافلان جاهل صد تیر طعنه خوردند
از طالبان دنیا دشنامها شنیدند
آن طائران لاهوت ناسوتشان مکان شد
آخر قفس شکستند سوی وطن پریدند
جهال بی بصیرت نشناختند ایشان
آن سالکان ره را در خاک و خون کشیدند...
نظر شما