خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: "خداى متعال در آسمان هفتم فرشته اى را قرار داده است که "داعى" گفته مى شود. هنگامى که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح مى گوید : خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا بحال فرمانبرداران خدا . خداى متعال مى فرماید : همنشین کسى هستم که با من همنشینى کند، فرمانبردار کسى هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم . ماه، ماه من، بنده بنده من و رحمت، رحمت من است . هر کسى در این ماه من را بخواند او را اجابت مى کنم و هرکس از من بخواهد به او مى دهم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت مى کنم . این ماه را رشته اى بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد به من مى رسد.
آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در ابتدای گفتار خود درباره ماه رجب با اشاره به این که ما توان فهم تمام فضایل این ماه را نداریم ماه رجب را ماه بسیار شریفی می دانند و شش دلیل برای شرافت ماه رجب اقامه می کنند اول این که رجب از ماههاى حرام است، دوم این که از اوقات دعا است و حتى در زمان جاهلیت به این مطلب مشهور بوده و مردم آن زمان منتظر این ماه بوده تا در آن دعا کنند. سوم این که این ماه ، ماه امیرالمؤمنین علیه السلام است؛ همانطور که در بعضى از روایات آمده شعبان ، ماه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و رمضان ماه خداى تعالى است. چهارم این که شب اول آن یکى از چهار شبى است که تأکید به زنده نگهداشتن آن به عبادت شده است.
پنجم درباره روز نیمه آن آمده است که محبوبترین روزها نزد خداوند بوده و زمان انجام عمل "استفتاح " است. شش این که روز بیست و هفتم این ماه ، مبعث پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم است، روزى که زمان ظهور رحمت خد اوند است . چیزى که از اول خلقت تا کنون مانند آن دیده نشده است.
وقتی خدا فرمانبردار می شود
این عالم و عارف بزرگ در ادامه به مراقبت های مهم این ماه اشاره می کنند که می تواند سالکان راه حق را یاری کند و دریچه های معنا و حکمت را در قلب آن ها باز کند: یکى از مراقبتهاى مهم در این ماه به یاد داشتن حدیث "ملک داعى" است که از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم روایت شده است . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: "خداى متعال در آسمان هفتم فرشته اى را قرار داده است که "داعى" گفته مى شود. هنگامى که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح مى گوید : خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا بحال فرمانبرداران خدا . خداى متعال مى فرماید : همنشین کسى هستم که با من همنشینى کند، فرمانبردار کسى هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم . ماه، ماه من، بنده بنده من و رحمت، رحمت من است . هر کسى در این ماه من را بخواند او را اجابت مى کنم و هرکس از من بخواهد به او مى دهم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت مى کنم . این ماه را رشته اى بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد به من مى رسد.
آیا کسی از عهده شکر این نعمت برمی آید؟
اما خواندن این عبارت های شوق انگیز می تواند توفان شوق ها و حسرت ها را در دل عارفان به خدا برپا کند. چه توفانی از این سهمگین تر که رسول گرامی اسلام این نوید الهی را به گوش بندگان خدا می رساند که اگر کسی با من همسایگی کند، من با او همسایگی خواهم کرد. چه بشارتی از این بالاتر که خداوند می گوید من بخشنده کسی خواهم بود که از من خواستار بخشش شده است و از کسی فرمان خواهم برد که از من فرمان ببرد. این عبارت ها مثل اخگری آتشین که لهیبش، لهیبی رحمانی است نظیر آتشی که بر حضرت ابراهیم علیه السلام گلستان می شود سوز درونی عارفان را افزون تر می کند و آتش فراق را تیزتر، همچنان که عارف بالله حاج میرزا جواد آقا تبریزی بعد از این که این سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را نقل می کند سوز درون خود را این گونه بر قالب کلمات می ریزد: افسوس از کوتاهى ما در طاعت خدا ! کجایند شکرگزاران ! کجایند تلاشگران ! آیا عاقلان توان فهم حق این نداى آسمانى را دارند؟ چرا جوابى نمى شنوم ؟ کجایند عارفانى که مى دانند کسى توان شکر این نعمت را ندارد؟ کجایند کسانى که اقرار به کوتاهى و عجز دارند که در جواب این منادى آسمانى بگویند: اجابت کرده و یاری ات مى کنیم درود و سلام بر تو اى منادى خداى زیبا و جلیل ، فرماندار فرمانداران، مهربانترین مهربانان ، خداى بردبار و کریم ، رفیق دلسوز، صاحب عفو بزرگ ، تبدیل کننده بدیهاى انسان به خوبیها، اینان بندگانى گناهکار و طغیانگر، پست و اسیرشهوتها و غفلتها مى باشند.
مگر با صدای تو عقل ها بازگردند
اما خطاب قرار دادن مشفقانه رسول الله (ص) از سوی این عالم بزرگ شنیدنی است: اى فرستاده بزرگ خدا مردگان به ظاهر زنده را صدا مى کنى کسانى که قلبهایشان مرده و عقلهایشان جدا و روحهایشان فاسده شده ! چرا مردگان را صدا مى زنى؟ کسانى که صداى تو سودى به آنان نمى رساند مگر اینکه با نداى تو قلبها زنده شده ، عقلها بازگشته و روحها بیدار شود و درباره ارزش و بهاى گران این نداى آسمانى و بزرگى پروردگار و پستى نفس و سختى آزمایش و بدى حال خود بیندیشند . آنان شایسته راندن و دور نمودن و لعنت و عذاب هستند ولى وسعت رحمت پروردگار باعث این دعوت بزرگ شده است آن هم با این زبان و بیان لطیفى که بالاتر از تصور انسان و خواسته و آرزوى او است . اکنون با واسطه قرار دا دن این نداى آسمانى و لطف بزرگ از خدا مى خواهیم ما را موفق به اجابت این دعوت و کرامت بزرگ بدارد.
اى وعده دهنده سعادت ! با خوش آمدگویى و کمال میل و جانفشانى نداى تو را اجابت مى کنیم زیرا ما را به تسبیح کردن مالک کریم خود توجه دادى و ما را ترغیب به اطاعت از مولاى مهربان خود کردى و ما را به کرامت پروردگار رساندى . اى منادى ! زبان حال افراد فرومایه پاسخت مى دهند که ما را بهره مند ساخته و بزرگ داشتى و دعوت به بزرگترین سعادتها نمودى. پستى و فساد و کوچکى ما کجا و تسبیح و تمجید خدایمان کجا ! خاك کجا و خداى خدایان کجا ! آلوده به پلیدیها کجا و مجلس پاکان کجا ! و اسیر در زنجیر کجا و منزل آزادگان کجا؟ ولى لطف پروردگار باعث شده تا به ما اجازه تسبیح خود را بدهد و حکمت او ما را مشرف به این تکلیف کرده است . چه رسوایى بزرگى اگر بعد از این بخشش بزرگ در تسبیح او کوتاهى و در فرمانبردارى او سستى کنیم. چه آقاى کریمى و چه بنده هاى پستى ، چه خداى بردبار و چه بندگان کم عقلى!
وقتی می توانیم همسایه خدا باشیم اما غفلت می کنیم
با گوش دل شنیدیم آنچه را از پروردگار به ما رساندى که "من همنشین کسى هستم که با من همنشینى کند" در حالى که بزرگى این ابلاغ هر زبانى را در عالم امکان و در تکلیف جواب آن ، لال کرده و عاقلان از زیبایى این کرامت متحیر شدند . اگر هر کدام از مشرف شدگان به این خطاب داراى بدن تمام جهانیان و روحهاى تمام صاحبان روح بودند و تمام آن را در جواب و براى بزرگداشت این خطاب فدا مى کردند، چیزى از حقوق آن را ادا نکرده و شکر حتى جزیى از آن را نمى توانستند به جا آورند . پس چرا انسان بیکاره فرومایه از اجابت این دعوت غفلت مى کند و در استفاده از این منزلت و مقام بزرگ کوتاهى مى کند و به این هم بسنده ننموده و به جاى تمجید و تسبیح خدا، کسى را تمجید مى کند که تمجیدش مستوجب آتش بوده ، و به جاى همراهى با فرشته هاى نزدیک خدا و پیامبران ، در مجلسى که پروردگار جهانیان حضور دارد، به قرین شدن با جن ها و شیطان ها در میان طبقات جهنم راضى مى شود.
عجیب نیست خالق می خواند مخلوق اجابت نمی کند؟
عجیب تر از این دیده اى؟ دیده اى که خالق، مخلوق را براى همنشین خود بخواند ولى مخلوق اجابت نکند و در حالى که آقا مناجات بنده و انس او را دوست دارد، بنده از قبول عنایت او خوددارى کند ! پس با تأسف و اعتراف به غفلتهاى خود و با ناچارى جواب مى گوییم : بله ، اى پروردگار و آقا و اى مالک و مولا ! اگر توفیق تو نصیب ما شده و در این دعوت عنایت تو شامل حال ما شود و با این دعوت ما را به کرامت برسانى - چنانچه از کرم تو جز این انتظار نمى رود و از کمال و بخشش تو جز این انتظارى نیست - چه سعادت بزرگى که در این صورت به بالاتر از آرزوى خود مى رسیم . ولى واى بر ما اگر جز این باشد! در این حالت چه کنیم با این تیره روزى و مجازات دورى از رحمت حق ! پس مى گوییم : و هیچ خدایى جز تو نیست . تو را تسبیح و تمجید مى کنیم . ماییم ستمگران . خدایا به خود ستم کردیم و اگر ما را نبخشى و به ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود . بلکه به ناچارى بیشتر جسارت کرده ، ذلت و پستى خود را آشکار نموده ، با قسمهاى بزرگى نیز آن را تأکید کرده و عرض مى کنیم : قسم به عزت و جلالت اى پروردگار ما ! اگر از دستورات تو سرپیچى کنیم خود را هلاك کرده و بر تو مى شوریم و فاسد مى شویم ، اگر با توفیق خود ما را نگهدارى نکنى و با عنایت خود بر ما خوبى نکنى زیرا توان و نیرویى نیست مگر با یارى تو.
نظر شما