به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً (45) وَ دَاعِيًا إِلىَ اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُّنِيرًا(46) سوره احزاب.در اين آيات روى سخن به پيامبر اسلام ص است ولى نتيجه آن براى مؤمنان است و به اين ترتيب آيات گذشته را كه پيرامون بخشى از وظايف مؤمنان بحث مى كرد تكميل مى كند.
در دو آيه اول از اين چهار آيه پنج توصيف براى پيامبر ص آمده و در دو آيه ديگر بيان پنج وظيفه است كه همه به يكديگر مربوط و مكمل يكديگر مىباشد.
نخست مىفرمايد:" اى پيامبر ما تو را به عنوان شاهد و گواه فرستاديم" (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً).
او از يك سو گواه اعمال امت است، چرا كه اعمال آنها را مىبيند چنان كه در جاى ديگر مىخوانيم: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ" بگو عمل كنيد خداوند و رسول او و مؤمنان (امامان معصوم) اعمال شما را مىبينند" (توبه- 105) و اين آگاهى از طريق مساله عرض اعمال امت بر پيامبر ص و امامان ع تحقق مىپذيرد كه شرح آن ذيل همان آيه (جلد هشتم صفحه 124) آمده است.
و از سوى ديگر شاهد و گواه بر انبياى پيشين است كه آنها خود گواه امت خويش بودند فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً: حال آنها چگونه است آن روز كه براى هر امتى گواهى بر اعمالشان مىطلبيم و تو را گواه بر اعمال اينها قرار خواهيم داد" (نساء- 41). و از سوى سوم وجود تو با اوصاف و اخلاقت با برنامههاى سازندهات با سوابق درخشانت و با عملكردت شاهد و گواه بر حقانيت مكتبت، و شاهد و گواه بر عظمت و قدرت پروردگار است.
سپس به توصيف دوم و سوم پرداخته مىفرمايد:" ما تو را بشارت دهنده و انذار كننده قرار داديم" (وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً). بشارت دهنده نيكوكاران به پاداش بى پايان پروردگار، به سلامت و سعادت جاودان، به پيروزى و موفقيت پر افتخار. و انذار كننده كافران و منافقان از عذاب دردناك الهى، از خسارت تمام سرمايههاى وجودى، و از سقوط در دامان بدبختى در دنيا و آخرت.
بشارت و انذار همه جا بايد توأم با هم و متعادل با يكديگر باشد چرا كه نيمى از وجود انسان را علاقه جلب منفعت و نيم ديگرى را دفع مضرت تشكيل مىدهد،" بشارت" انگيزه بخش اول است و" انذار" انگيزه بخش دوم، و آنها كه در برنامههاى خود تنها روى يك قسمت تكيه مىكنند انسان را به حقيقت نشناختهاند و انگيزههاى حركت او را مورد توجه قرار ندادهاند.*** آيه بعد به چهارمين و پنجمين وصف پيامبر اشاره كرده مىگويد:" ما تو را دعوت كننده به سوى اللَّه به فرمان او قرار داديم، و هم چراغ روشنى بخش" (وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً).
" سراج منير" بودن پيامبر ص با توجه به اينكه" سراج" به معنى" چراغ" و" منير" به معنى" نورافشان" است اشاره به معجزات و دلائل حقانيت و نشانههاى صدق دعوت پيامبر است، او چراغ روشنى است كه خودش گواه خويش است، تاريكي ها و ظلمات را مىزدايد، و چشمها و دلها را به سوى خود متوجه مىكند، و همانگونه كه آفتاب آمد دليل آفتاب وجود او نيز دليل حقانيت او است.
قابل توجه اينكه در قرآن مجيد چهار بار واژه" سراج" آمده كه در سه مورد به معنى" خورشيد" است، از جمله در سوره نوح آيه 16 مىفرمايد: وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً:" خداوند ماه را نور آسمانها و خورشيد چراغ فروزنده آن قرار داد".
" سراج" در اصل به معنى چراغ است . وجود پيامبر همچون خورشيد تابانى است كه ظلمتهاى جهل و شرك و كفر را از افق آسمان روح انسانها مىزدايد ولى همانگونه كه نابينايان از نور آفتاب استفاده نمىكنند و خفاشانى كه چشمشان توانايى ديدن اين نور را ندارد خود را از آن پنهان مىدارند، كوردلان لجوج نيز از اين نور هرگز استفاده نكرده و نمىكنند، و ابو جهلها دست در گوش مىكردند كه آهنگ قرآن او را نشنوند.
هميشه ظلمت و تاريكى مايه اضطراب و وحشت است و نور سبب آرامش، دزدان از تاريكى شب استفاده مىكنند، و حيوانات درنده بيابان غالبا در تاريكى شب از لانه خود بيرون مىآيند.
تاريكى مايه پراكندگى است، و نور سبب جمعيت و اجتماع است، به همين دليل اگر چراغى را در يك شب تاريك در ميان بيابانى روشن كنيم در مدت كوتاهى انواع حشرات دور آن جمع مىشوند.روشنايى و نور مايه نمو درختان، پرورش گلها، رسيدن ميوهها، و خلاصه تمام فعاليتهاى حياتى است، و تشبيه وجود پيامبر ص به يك منبع نور همه اين مفاهيم را در ذهن تداعى مىكند.وجود پيامبر ص مايه آرامش، و فرار دزدان دين و ايمان، و گرگان بيرحم ستمگر جامعهها، و موجب جمعيت خاطر، و پرورش و نمو روح ايمان و اخلاق، و خلاصه مايه حيات و جنبش و حركت است، و تاريخ زندگى او شاهد و گواه زنده اين موضوع است.
نظر شما