آغاز وحى همراه با آغاز يك حركت علمى

در روايات آمده است كه پيغمبر اكرم ص به كوه" حرا" رفته بود جبرئيل آمد و گفت: اى محمد بخوان! پيامبر ص فرمود: من قرائت كننده نيستم.جبرئيل او را در آغوش گرفت و فشرد.

به گزارش خبرنگار اندیشه  خبرگزاری شبستان، خداوند در قرآن کریم می فرمایند:  قْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ(1)  خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ(2)  اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ(3) الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ(4)

عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ(5).به اعتقاد اكثر مفسران اين سوره نخستين سوره‏اى است كه بر پيغمبر اكرم ص نازل شده است، بلكه به گفته بعضى پنج آيه فوق به اتفاق همه مفسران در آغاز وحى بر رسول اكرم ص نازل شده، مضمون آن نيز مؤيد اين معنى است.

در روايات آمده است كه پيغمبر اكرم ص به كوه" حرا" رفته بود جبرئيل آمد و گفت: اى محمد بخوان! پيامبر ص فرمود: من قرائت كننده نيستم.جبرئيل او را در آغوش گرفت و فشرد، و بار ديگر گفت: بخوان! پيامبر ص همان جواب را تكرار كرد، بار دوم نيز جبرئيل اين كار را كرد، و همان جواب را شنيد، و در سومين بار گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ‏ ... (تا آخر آيات پنجگانه). اين سخن را گفت و از ديده پيامبر ص پنهان شد.

 

آغاز وحى همراه با آغاز يك حركت علمى بود

اين آيات به اعتقاد غالب مفسران يا تمام آنها نخستين آياتى است كه بر قلب پاك پيامبر ص نازل شده است و با تابش نخستين اشعه وحى فصل‏ تازه‏اى در تاريخ بشريت آغاز شد، و نوع بشر مشمول يكى از بزرگترين الطاف الهى گشت، كاملترين آئين‏هاى الهى كه نقطه پايان و ختم اديان بود، نازل گرديد، و پس از نزول تمام احكام و تعليمات اسلامى به مصداق‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً (مائده- 3) دين الهى تكميل و نعمتش به حد تمام و كمال رسيد و اسلام دين مرضى الهى گشت.

موضوع بسيار جالب اينجا است در عين اينكه پيامبر ص" امى" و درس نخوانده بود، و محيط حجاز را يكپارچه محيط جهل و نادانى فرا گرفته بود، در نخستين آيات وحى تكيه بر مساله" علم" و" قلم" است كه بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرينش در اين آيات ذكر شده است! در حقيقت اين آيات نخست از تكامل" جسم" انسان، از يك موجود بى‏ارزش مانند" علقه"، خبر مى‏دهد، و از سوى ديگر از تكامل" روح" به وسيله تعليم و تعلم مخصوصا از طريق قلم سخن مى‏گويد.

آن روز كه اين آيات نازل مى‏شد نه تنها در محيط حجاز كه محيط جهل بود كسى ارزشى براى قلم قائل نبود در دنياى متمدن آن زمان نيز قلم از اهميت كمى برخوردار بود.

اما امروز مى‏دانيم كه تمام تمدنها و علوم و دانشها و پيشرفتهايى كه در هر زمينه نصيب بشر شده بر محور قلم دور مى‏زند، و به راستى" مداد علماء" بر" دماء شهداء" پيشى گرفته، چرا كه هم زيربناى خون شهيد، و هم پشتوانه آن مركبهاى قلمهاى دانشمندان است، و اصولا سرنوشت اجتماعات انسانى در درجه اول به نيش قلمها بسته است.

اصلاحات جوامع انسانى از قلمهاى مؤمن و متعهد شروع مى‏شود، و فساد و تباهى اجتماعات نيز از قلمهاى مسموم و فاسد مايه مى‏گيرد. بى جهت نيست كه قرآن مجيد سوگند به قلم و آنچه با قلم مى‏نويسند ياد كرده، يعنى هم به" ابزار" و هم به" محصول" آن ابزار، آنجا كه مى‏فرمايد: ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ‏ (قلم- 1).

بنا بر اين پايه اسلام از همان آغاز بر علم و قلم گذارده شده، و بى جهت نيست كه قومى چنان عقب مانده بقدرى در علوم و دانشها پيش رفتند كه علم و دانش را- به اعتراف دوست و دشمن- به همه جهان صادر كردند، و به اعتراف مورخان معروف اروپا اين نور علم و دانش مسلمين بود كه بر صفحه اروپاى تاريك قرون وسطى تابيد، و آنها را وارد عصر تمدن ساخت.در اين زمينه كتابهاى فراوانى از سوى خود آنها تحت عنوان" تاريخ تمدن اسلام" يا" ميراث اسلام" نوشته شده‏اند.چقدر نازيباست ملتى اين چنين، و آئينى آن چنان، در ميدان علم و دانش عقب بمانند و نيازمند ديگران و حتى وابسته به آنها شوند. تفسير نمونه:ج‏27 ص153

کد خبر 1036718

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha