آینده پژوهی پیشگویی نیست / آینده پژوهی کمک می کند با بینش و بصیرت حرکت کنیم

آینده پژوهی به ما کمک می کند در مسیرمان در سازمان ها مبتنی بر بینش و بصیرت نسبت به آینده حرکت کنیم؛ پس آینده پژوهی به دنبال پیشگویی نیست بلکه در پی آمادگی ما برای رویارویی با آینده است.

خبرگزاری شبستان؛ گروه اندیشه: آینده‌پژوهی، حوزه پژوهشی جدید و میان‌رشته‌ای است که با شیوه‌هایی کاملاً علمی و منطقی درباره آینده مطالعه می‌کند. آینده‌پژوهی نه مدعی است که می‌تواند آینده را به طور قطعی پیش‌بینی کند و نه در صدد رویابافی برای آینده است. آینده‌پژوهی علم و هنری است که با مطالعه گذشته، حال و آینده، می‌کوشد آینده بهتری را برای تک تک افراد، سازمان‌ها، جامعه و بشریت رقم بزند. برای بررسی دانش آینده پژوهی با دکتر جلال ریزانه؛ دکترای تخصصی مدیریت آینده پژوهی و عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی در خصوص اینکه آیا آینده‌پژوهی مدرن می‌تواند در جامعه اسلامی موفق باشد یا خیر به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه می خوانید:

با توجه به اینکه آینده یکی از حوزه های مجهول برای بشر در همیشه تاریخ بوده است لطفا بحث را با تعریف آینده شروع بفرمایید؟

انسان ذاتا کنجکاو است و به دنبال شناخت است و یکی از حوزه های مجهولی که برای انسان وجود دارد، بحث آینده است. اینکه آینده چیست، بحث بسیار مفصلی است ولی ما اگر بخواهیم در یک تعریف نسبی به آینده بپردازیم می توان گفت در حقیقت آینده نتیجه گذشته، اقدامات حال و شکل گیری رویدادهای پیش رو است.

آینده این نیست که در فضای پیش روی ما شروع شود، آینده از گذشته شروع شده است و الان هم در حال انجام است و به سمت جلو حرکت می کند البته این تعریف مورد قبول همه نیست ولی تعریفی که بنده مبنا قرار می دهم این است که رویکرد ما نسبت به آینده رویکردهای متفاوتی بوده است. در بسیاری از موارد رویکردهای ما نسبت به آینده مبتنی بر نگرانی و اضطراب های ما بوده است و در بسیاری از موارد یک سری افراد بوده اند هوشمندانه به جای اضطراب و نگرانی به سمت بهره برداری از آینده حرکت کرده اند و آینده را آن طور که می خواسته اند رقم زده اند.

 

با توجه به رویکردهای متفاوتی که افراد نسبت به آینده دارد آیا می توان آینده را دسته بندی کرد؟ 

ما در یک دسته بندی کلی چهار نوع آینده را مشخص می کنیم. یکی آینده های ممکن است یعنی هر نوع اتفاقی که امکان وقوع داشته باشد به آن آینده ممکن اطلاق می شود در بین آینده های ممکن یک سری آینده های احتمال وقوع بیشتر می دادند که به آنها آینده های محتمل گفته می شود یعنی احتمال وقوع بالاتری دارند در بین آینده های محتمل یک سری آینده هایی هستند که ما انتخاب می کنیم که به اینها آینده های مرجع گفته می شود و یک نوع آینده هایی وجود دارند که از اختیار بشر خارج است که به آنها آینده های محتوم یا حتمی اطلاق می شود.

 

به طور کلی نگاه به آینده مبتنی بر چه اصولی می تواند باشد؟ 

آینده در حقیقت و نگاه ما به آینده مبتنی بر یک سری اصول است و یک سری از اصولی که ما به اتفاقات آینده به آن پایبند هستیم، بحث عدم اطمینان است یعنی هیچ چیزی در آینده قطعیت ندارد و احتمال هر نوع اتفاقی وجود دارد. بیشتر تصمیماتی که در بشر وجود دارد در خصوص آینده به دلیل عدم اطمینان است که ببینیم اینها چه هستند و به کجا می روند. زمانی بشر حرکت کرد و به سمت جهانگردی رفت زمانی که قاره استرالیا را کشف کردند یک پرنده ای دیدند که بسیار شبیه به قو بود ولی رنگ آن سفید نبود و سیاه رنگ بود و تا به حال کسی قو سیاه رنگ ندیده بود.

 

آدم ها برای پردازش این موضوع سه رویکرد پیدا کردند. یک رویکرد این بود که آمدند و گفتند اصلا این قو نیست و این جانور دیگری است و رویکرد دیگر این بود که می گفتند این پرنده که وجود دارد به عنوان قوی سیاه در حقیقت برای ما ناشناخته بوده و الان شناخته می شود و یک حوزه سومی هم وجود داشت که می گفت علت اینکه وجود قوی سیاه برای ما تعجب آور است و قابل قبول نیست به دلیل این است که ما مبتنی بر تجربیات گذشته خود حوادث پیش رو را بررسی می کنیم در صورتی که آینده کاملا غیر قابل پیش بینی است و هر اتفاقی در آن ممکن است بیفتد در حقیقت قوی سیاه به ما نشان داد که چقدر دید انسان محدود است و چقدر تجربیات گذشته انسان ناقص است قوی سیاه به ما نشان داد که روال اندیشی آفت بزرگی برای زندگی بشر است.

 

شما یک نگاهی به دهه 70 بکنید در دهه 60 بحث استفاده از تلفن های سیمی و خطی خیلی رایج شد در دهه 70 بحث هایی مثل تلفن همراه مطرح شد در دهه 80 تکنولوژی های جدیدی به تلفن همراه اضافه شد مثلا گوشی های تلفن آمدند و دارای دوربین و بلوتوث شدند و قابلیت های مختلفی در گوشی های همراه گنجانده شد در دهه 90 پدیده ای به وجود آمد به نام شبکه های اجتماعی و تقریبا تمامی تلفن ها تبدیل به تلفن های هوشمند شدند. سوال من از شما این است در دهه 1400 چه اتفاقی خواهد افتاد و نوع ارتباطات و ابزارهای ارتباطی ما دچار چه نوع تحولاتی خواهد شد. شما اگر در گوشی موبایل دهه 70 را الان در دست بگیرید مورد تمسخر دیگران قرار می گیرید اگر از ابزارهای دهه 80 بخواهیم استفاده کنیم بسیاری از قابلیت های اجتماعی خود را از دست می دهیم و کانال های ارتباطی انسان قطع می شود. بسیاری از خدمات دولتی را نمی توان دریافت کرد.

آیا آینده پژوهی به دنبال پیشگویی است؟ مثلا اینکه در سال ۱۴۰۰ چه اتفاقی خواهد افتاد؟

در سال 1400 چه اتفاقی خواهد افتاد زمانی ما به پاسخ این سوالات می رسیم که ذهن خود را از روال اندیشی خارج کنیم و بتوانیم متفاوت فکر کنیم در حقیقت آینده پژوهی به ما کمک می کند که بتوانیم آینده ای پیش رو که احتمال وقوع دارند بشناسیم و خود را برای رویارویی آن آینده آماده کنیم. آینده پژوهی به دنبال پیشگویی نیست، قرار نیست ما پیشگویی کنیم که چه اتفاقی قرار است رخ دهد نتیجه کار آینده پژوهی این است که ما را برای رویارویی با آینده آماده می کند و ما را برای آینده دارای برنامه می سازد. یک سندرمی وجود دارد به نام عصای سفید. سندرم عصای سفید این است که شما یک فرد نابینا را نگاه می کنید می بینید چگونه نسبت به مسیر پیش حرکت می کند با یک عصایی به نام عصای سفید، نهایتا مسیری که می تواند تشخیص دهد بر اساس یک نقشه ذهنی است و ابزار آن یک عصای سفید است که گام بعدی که می خواهد بردارد در حقیقت نگاه کند که چاله ای نباشد که در آن نیفتد و حرکت می کند. بیشتر رویکردهایی که ما نسبت به آینده مبتنی بر عصای سفید است یعنی ما یک چشم اندازی با یک وضعیت مطلوبی تعریف کرده ایم و برای رسیدن به آن وضعیت مطلوب شروع به اقداماتی می کنیم اقداماتی که جنگ با مشکلات است، اقداماتی که جنگ رفع با موانع است و مبتنی بر حرکت ما برای جلو رفتن است.

 

در صورتی که آینده پژوهی به من و شما کمک می کند که علاوه بر داشتن چشم انداز، تصاویر مختلفی از آینده را در پیش رو ببینیم و به جای اینکه با عصای سفید حرکت کنیم مثل راننده ای که پشت ماشین می نشیند و فضای پیش رو را خیلی وسیع تر می بیند، حرکت کنیم. آینده پژوهی مثل داشبرد یک ماشین تمام علائم موجود را به شما نشان می دهد که وضعیت سیستمی شما به چه صورتی است و شما می توانید اتفاقات محتمل پیش رو را پیش بینی کنید و خود را آماده برخورد با آن کنیم؛ مثلا وقتی شما مسافت را بدانید چقدر است می توانید مدیریت سوخت انجام دهید و آمادگی لازم را کسب می کنید برای طی نمودن مسیر کوهستانی حتما تجهیزات لازم را برمی داریم چرا چون تصاویر مسیر شما برای شما روشن است و رصد هم کرده اید و اخبار و اطلاعات لازم را دریافت کرده اید و می دانید که چه اتفاقاتی ممکن است بیفتد. آینده پژوهی به ما کمک می کند در مسیرمان در سازمان ها مبتنی بر بینش و بصیرت نسبت به آینده حرکت کنیم؛ پس آینده پژوهی به دنبال پیشگویی نیست بلکه در پی آمادگی ما برای رویارویی با آینده است.

 

با توجه به اینکه پایه دانش آینده پژوهی مبتنی بر جوامع غربی است حال در جامعه اسلامی آینده پژوهی چه مولفه هایی باید داشته باشد؟

 

پایه دانش آینده پژوهی مبتنی بر جوامع غربی است یعنی آینده پژوهی در جوامع غربی که اینها بیشتر دارای ارزش های سکولار و انسان گرا بوده است در حقیقت به وجود آمده است و ما بیشتر به سمت بهره برداری از این ابزارها حرکت کرده ایم غربیان مبتنی با نیاز خود آمده اند و روش ها و متدهای مورد نیاز خود را طراحی کرده اند و اکتشاف کرده و پژوهش کرده اند و به وجود آورده اند؛ مثلا موسسه ای در آمریکا وقتی ورود پیدا کرد بیشتر نگاهش نگاهی مبتنی بر نگاه جنگی بود که برای ناتو کار می کرد یا موسسه های پژوهشی دیگر در حوزه های اختصاصی در حوزه آینده پژوهی ورود پیدا کردند؛ ارزش های جوامع غربی مبتنی بر ارزش های اومانیستی و انسان گرا است در صورتی که در جوامع اسلامی از جهت پایه و بنیان های اعتقادی ارزش های آسمانی ریشه در توحید دارد و ما اعتقاد به یگانگی خداوند داریم، اعتقاد به قدرت لایزال او داریم و اعتقاد به این داریم که عالم ما تحت فرمان او حرکت می کند. وقتی که ما نقش توحید را در زندگی خود و در حوادث پیش رو تعریف کنیم و ایمان ها با مبانی سکولار خیلی متفاوت می شود؛ مثلا در قرآن کریم یا در ادبیات آسمانی آمده و بحثی مطرح شده است به نام سبقه یا سنت های الهی که انجام این کارها چنین عواقبی را برای شما خواهد داشت که ما اینها را به عنوان آینده های محتوم می شناسیم یا اهل ایمان دارای چه خصوصیاتی باید باشد یا کفار دارای چه نیرنگ هایی هستند یا وقتی که در قرآن ورود پیدا می کنیم نسبت به برخی از آینده های محتوم به صورت تصاویر روشنی برای ما صحبت می کند؛ مثلا در وقوع روز قیامت در اذ الشمس کورت مثلا در خصوص بیان کردن بزرگی آسمان و شمس وضحی و یا در خصوص زندگی انسان ها در پسا دنیا که در دنیای دیگر انسان چه حالاتی دارد که بیان می کند وَ أَصْحَابُ‌ الْيَمِينِ‌ مَا أَصْحَابُ‌ الْيَمِينِ وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ یا یکی از اتفاقات پیش رو که به صورت قمی پیش رو رخ می دهد و مطرح می شود در کتاب موسی و کتاب صبور داود ذکر کرده ایم که زمین به بندگان صالح ما می رسد.

 

يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ اینها در حقیقت نشان دهنده این است نقش و قدرتی فراتر از نیروی انسان به انسان می تواند در این حوزه کمک کند که انسان با توکل به خداوند متعال می تواند از آن معنویت و قدرت بهره مند شود. وقتی نگاه ما در آینده و اتفاقات آینده این باشد که فقط انسان نیست که در آن دخیل است و به غیب و عالم غیب هم ایمان داشته باشیم. قطعا مبانی ما در آینده پژوهی باید متفاوت باشد لذا ما یک بحث جدید را مطرح کرده ایم با نام آینده پژوهی اسلامی در مقابل آینده پژوهی مدرن – آینده پژوهی مدرن با روش های شناخته شده و مدل های ارایه شده در جوامع اسلامی ما یک روش بسیار ناکارآمدی خواهد بود چون با پایه و اساس اعتقادی جوامع اسلامی سازگار نیست. ما باید این دانش را از نظر فلسفی و روش شناسی باید تعریف کنیم و بر مبنای اصول دینی و اسلامی آن را بازتعریف کنیم که ما به آن آینده پژوهی اسلامی از آن یاد می کنیم. نزدیک به حدود یک دهه هست که در حوزه آینده پژوهی اسلامی کار شده است ولی به صورت کلی و چند موسسه حوزوی به آن پرداخته اند ولی جای کار بسیار دارد و ما هنوز یک شناخت کاملی از این رشته نتوانسته ایم معرفی کنیم که آینده پژوهی اسلامی چه و چگونه است و آینده پژوهی اسلامی در حوزه روش شناسی هم هنوز هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است که نیازمند مطالعه و پژوهش در حوزه روش شناسی آینده پژوهی اسلامی هستیم.

 

 

کد خبر 1038724

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha