خبرگزاری شبستان- مشهد- مرضیه وحدت/ همه جهان از هر دین و مذهبی انتظار موعود را می کشند، اما آن موعودی که ما در ذهن خود پرورش دادیم و به آن باور داریم متفاوت تر از فرهنگ های دیگر است و مهدویت و موعودی که در تشیع باور شده فوق العاده است و کارکردهای بالایی دارد تا آن موعودی که یهود و مسیحیت دارد. به مناسبت ولادت امام زمان (عج) خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام «سید مهدی واعظ موسوی» مشاور خانواده و کارشناس دینی گفتگویی داشته که در ادامه می خوانید:
ویژگی ها یک منتظر واقعی از منظر مکتب شیعی چیست ؟
شخصی از من سوال کرد از کجا معلوم ما جزو منتظران واقعی باشیم چون اهل کوفه هم منتظر قدوم امام حسین (ع) بودند و 12 هزار نفر نامه برای ایشان نوشتند ولی مقابل حضرت ایستادند و صف آرایی کردند. در تفسیر سوره بقره داریم یهودی ها منتظر ظهور حضرت محمد (ص) بودند و آمدنش را بشارت و مژده می دادند و حتی حوالی مدینه – چون در اخبار به آنها رسیده بود که در این منطقه ظهور خواهند کرد- زمین خریده بودند اما وقتی که پیامبر ظهور کردند مقابلشان ایستادند. این نگرانی برای ما نیز هست که آیا از منتظران واقعی هستیم، اگر حضرت بیایند آیا در رکاب ایشان خواهیم بود یا در مقابل ایشان.
شاخصه های ظهور می تواند در سه مورد اول، عدالت، عدل محوری و قیام به عدل و قسط دوم حق محوری و حق مداری و سوم عقل ورزی و تعقل باشد، با در نظر گرفتن این سه شاخصه اگر من، انسان عادلی در زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی هستم اگر حق مدار هستم و اگر عقل ورزی دارم و جاهلانه عمل نمی کنم و بر اساس معیارهای عقلی عمل میکنم اگر این سه در من به ظهور رسید و بر اساس این سه شاخصه زندگی می کنم، از منتظران واقعی ظهور هستم.
اما اگر من عدالت بر نمی تابم و بر مدار حق حرکت نمی کنم و عادل نیستم باید نگران باشم که ممکن است در مقابل او بایستم چون کسی که عدالت را بر نمی تابد، این ملکه وجودیش است و این فرد گستره عدالت مهدوی را تحمل نخواهد کرد و با این مقابله خواهد کرد و اگر فردی حق محور، حق گو و حق گرا نیست و گرایشش به حق ضعیف است و بر اساس سود محوری به مسائل نگاه می کند این فرد حتما مقابل ولی عصر می ایستد و صف آرایی می کند چون مبنای عمل ولی عصر حق مداری و عقل مداری است و اگر من عاقلانه رفتار نمی کنم، اندیشه مدار نیستم و هیجان مدار هستم باید در خود شک کنم و نگران باشم.
در خصوص تبعات شبهات مهدویت توضیح بفرمایید و اگر ما ریشه ای به این موضوع نپردازیم چه تبعات منفی دارد؟
در این خصوص نباید نگران بود در طول تاریخ بشری همیشه شبهه بوده حتی در بدیهی ترین چیزها دشمنان شک و شبهه ایجاد می کردند، مثلا کسانی که حتی مقابل بدیهی ترین چیزها علامت سوال گذاشتند مثل سوفسطایان و سفسطه گران که در 25 قرن قبل از امروز ، شبهه ایجاد می کردند. در طول تاریخ شبهه، شک و تردید بوده و حتی تشکیک یعنی ایجاد شک و شبهه همیشه یوده لذا این جای تعجب ندارد اتفاقا هر جا که حق و حقیقت بیشتر حضور داشته باشد چون عده ای می خواهند حق را ازاعتبار بیندازند، همانجا شک و تردید و ایجاد شک کردن هم بیشتر است. قران نیز به این موضوع اشاره کرده که عده ای می خواهند نور خدا را خاموش کنند حتی با دهان خود، اما خداوند نور خود را به اتمام می رساند و دشمنان نمی توانند نور خدا را خاموش کنند.
وظیفه ما در پاسخ به این شبهات چیست؟
حوزه های علمیه و مراکز پژوهشی در قم، مشهد، تهران و .. باید حمیت و غیرت دینی داشته باشند تا به شبهات کلامی پاسخ دهند مثلا پیشنهاد می شود حوزه های علمیه سبقه خود را تغییر دهند، سبقه حوزه علمیه فقه و اصول است و رنگ غالب حوزه ها پیگیری فقه و اصول است در حالی که باید در کنار فقه و اصول و بر همان وزن کلام و مباحث کلامی در حوزه ها باشد اما میزان وزن کلام و مباحث کلامی در حوزه ها پایین است.
بزرگان و مصلحین حوزه مثل شهید مطهری بر این باور هستند که کرسی کلام و اعتقادات در حوزه های علمیه باید گستره بیشتری پیدا کند و هم وزن فقه و اصول باید کلام شیعی باشد تا بتواند شبهات را پاسخ دهد. امروز اگر چه فقه و اصول مهم است اما جهان محتاج پاسخگویی ما در عرصه های کلامی است و جهان بیشتر تشنه حقیقت در عرصه های کلامی از جمله توحید، نبوت، معاد، امامت و مهدویت است از این رو حوزه ها باید افرادی مثل هشام بن حکم ها و .. متکلمین بزرگ شیعی را تربیت کنند و حوزه ها باید کلام جدید و کلام قدبم را پرورش دهند.
با نگاهی به مناظرات امام رضا (ع) و ائمه دیگر می بینیم که در مناظرات کلامی یهودی ها، بی دین ها و لاییک ها را مجاب می کردند و اینها در حوزه های ما کم است و رایج نیست لذا دشمن هم فرصت پیدا می کند از این خلاء ها شبهات را ایجاد می کند و توسعه دهد و ما متاسفانه به اندازه ای که شبهه ساخته می شود به آن اندازه پاسخگو نیستیم البته پاسخگویی می کنیم ولی کوتاهی می کنیم و به چیزهای دیگری می پردازیم.
من معتقد هستم عمر یک طلبه نباید در فقه و اصول سپری شود. گاهی یک طلبه عمرش را در یادگیری فقه و اصول سپری می کند اما اصل اسلام توحید، نبوت و امامت است که بحثی کلامی است لذا باید در حوزه ها تغییر منش و روشی به ویژه در حال حاضر که عصر فضای مجازی است صورت گیرد.
این شبهه ها در گذشته در یک مجله ای منتشر می شد که در دسترس عده ای محدود قرار می گرفت اما امروز با گسترش فضای مجازی همه از این شبهات مطلع می شوند و شبهات فضای مجازی تمام دنیا را پر کرده است و ما باید از همین ابزار استفاده کنیم تا به شکل های زیبا پاسخگو باشیم که لازمه آن این است که نیروهای توانمند تربیت کنیم.
هدف دشمن از ایجاد شبهات در زمینه مهدویت چیست؟
کار دشمن دشمنی کردن است در عرصه های جنگ سخت دشمنی می کند و در عرصه های جنگ نرم هم شبهه سازی می کند. دشمن در عرصه جنگ سخت با خمپاره و موشک دشمنی می کند و یک جایی را از بین می برد و در عرصه های جنگ نرم با شبهه سازی باورهای انسان ها و به ویژه نسل جوان را بمباران می کند.این کار دشمن است هدف او دشمنی کردن است و باطل را می خواهد بر حق مسلط کند و راه آن شبهه سازی است و شبهه ساختن هم زحمتی ندارد و کم خرج ترین کار است.
دشمن مقابل بدیهی ترین چیزها علامت سوال می گذارد. مثلا طول عمر امام زمان (عج) موضوعی است که قرن ها مطرح است و شیعه هم پاسخ داده و در این خصوص مقالات و کتابها نوشته شده است، در خصوص طول عمر حضرت امری محال نیست ممکن است محال عادی باشد اما محال ذاتی نیست، خداوند قادر و حکیم می تواند به انسان طول عمر دهد مانند اصحاب کهف و .. که در قران آماده است.
وقتی امکان ذاتی دارد مسئله حل است حال باید دید امکان وقوعی هم داشته است یا نه ؟ اما دشمن دنبال حقیقت نیست. وقتی شبهه می افکند چون جوان مطالعه نکرده و اهل تحقیق نیست تشکیک می شود و در باور او شک وارد می شود. مثل اینکه یک عده کرونا را تشکیک می کنند و می گویند کرونا نیست. عده ای بدیهی ترین چیزها را می بینند ولی انکار می کنند و این برخواسته از کفر است و دشمن از این عرصه استفاده می کند. لذا ما با تربیت افراد از طریق حوزه ها، دانشگاهها و مراکز پژوهشی علمی باید نسبت به شبهاتی که دشمن ایجاد می کند، پاسخ گو باشیم.
چطور می شود در دنیایی که این همه شبهه وجود دارد، یاد امام زمان (عج) را زنده نگه داشت؟
من به جوانان توصیه می کنم، بسیار مطالعه داشته باشند، برای رفع این شبهه ها باید قران، تفسیر حدیث و مطالعات اسلامی خود را بالا ببرند تا مسلح و توانمند شوند. ما باید سطح علمی و آگاهی جامعه را بالا ببریم. امروز آگاهی حرف اول را می زند و در ادامه باید عمل کنیم. امروز اگر داعش یک دختر اروپایی را جذب می کند تا هم رزم او شود به دلیل عدم آگاهی است اما اگر سطح آگاهی بالا برود چنین اتفاقی نمی افتد. به طور کلی کره زمین سطح آگاهی شان پایین است و به اصطلاح هر چه بر سرمان می آید به دلیل ناآگاه بودنمان است.
تفاوت دیدگاه مکتب شیعه و اهل سنت درباره مهدویت توضیح بفرمایید؟
یکی از وچوه اختلافی اهل سنت و با شیعه این است که یک گروه از اهل سنت معتقدند که امام زمان شاید هنوز متولد نشده ولی در آخرالزمان خواهد آمد در حالی که شیعه معتقد است که امام زمان (عج) متولد شده، زنده است و طول عمر دارند، حجت موجه ما است و ما را می بیند و برفرش های ما قدم می گذارد او ما را می بیند و ما هم او را می بینیم او ما را می شناسد ولی ما او را نمی شناسیم، آن باوری که شیعه دارد یک باور کمال یافته است و کارکردهای بیشتری دارد. این باور اهل تسنن نسبت به امام زمان (عج) شاید به انسان انگیزه ندهد اما شیعه یکی از بالهای پروازش عاشورا و یکی دیگر از بالهای پروازش مهدویت و انتظار است.
یکی از تفاوت های اساسی شیعه با اهل سنت در باور مهدویت همین است و این فرهنگ شیعه را در باور به مهدویت کمال یافته تر می کند. لذا همه جهان از هر دین و مذهبی انتظار موعود را می کشند، اما آن موعودی که ما در ذهن خود پرورش دادیم و به آن باور داریم متفاوت تر از فرهنگ های دیگر است و مهدویت و موعودی که در تشیع باور شده فوق العاده است و کارکردهای بالایی دارد تا آن موعودی که یهود و مسیحیت دارد.
با توجه به شبهاتی که وجود دارد و تبلیغات ضددینی که در مود مهدویت می شود محکمترین استدلال عقلی در مورد وجود امام زمان (عج) چیست؟
این پاسخ دو بخش دارد بخش اول اینکه آیا این مسئله امکان ذاتی دارد که امام زمان زنده باشد؟ در پاسخ خواهیم گفت بله و محال ذاتی نیست چون خداوند قادر است مانند اصحاب کهف و داستان عزیل اینها شاهدی است که بر این که امکان ذاتی هست دوم آیا بحث وقوعی آن محال است یا نه؟ از نظر عقلی محال نیست و هیچ کس نمی تواند منکر شود که از نظر عقلی محال نیست و در این خصوص ما برای خود اسنادی داریم و در طول تاریخ مطالبی نوشته شده است.
در مورد لغزش های آخر الزمان توضیح بفرماییدو چطور می توانیم از این لغزش ها در امان بمانیم؟
انسان ناگزیر از لغزش است، خدا در قران حضرت آدم را با لغزشی که داشت به ما معرفی کرد و این یعنی ای انسان تو هم فرزند آدم هستی و لغزش خواهی کرد و ما همه اهل لغزش هستینم و فرشته نیستیم اما برای اینکه کمتر لغزش کنیم باید پیوسته به یاد امام خود باشیم چون یاد امام زمان یاد خدا است و یاد خوبان یاد خوبی ها است و یاد خوبی ها یاد خدا است چون خدا جمیل و کامل است.
یکی از راههایی که انسان می تواند کمتر لغزش کند این است که خود را با امام خود بسنجد که چقدر از امام فاصله دارد چون امام به عنوان یک انسان کامل مطرح است وقتی انسان الگو نداشته باشد امکان لغزش را برایش بیشتر می کند، تمسک به انسان کامل، یاد انسان کامل و سنجیدن خود با انسان کامل موجب می شود کمتر لغزش کنیم.
نظر شما