شوق مردم در دل کوچه های شهر از آمدن مهدی موعود وصف ناشدنی است

حال و هوای شهر نه انگار که میلادی در راه است اما از پوسته ظاهری شهر که بگذریم، شور و شوق مردم برای گره زدن امشب به فردای میلاد، در دل کوچه ها، دیدنی و وصف ناشدنی است.

به گزارش خبرگزاری شبستان از فاروج، کوچه و خیابان های شهر را زیر پا می گذاریم تا ببینیم در شب میلاد  صاحب عصر چه می گذرد.

 

 

اندک پرچم و ریسه ای که در خیابان موفق، نصب شده کمی حال دل عابران را می آزارد که مگر از این عید زیباتر هم داریم؟ چرا شهر آذین بسته نشده است، به چند المان میدان اصلی بسنده کردن کمی دور از انصاف است، حال دل شهر اصلا از این شکل پوشش، بی رنگ و رو و ناخوش است.

 

 

باز هم مردم پای کار آمده اند  و خبر آمدن میهمان فردا را با آذین کوچه و خیابانشان به گوش فلک رسانده اند.

 

 

یادش بخیر سال های نه خیلی دور، گوشه گوشه شهر پر از ایستگاه های صلواتی با چاشنی مداحی های میلاد بود، مردم شاد از پذیرایی خادمان ایستگاه که همه از جوانان شهر بودند، استقبال می کردند.

 

 

شب میلاد هر محله در رقابت با محله دیگر در تلاش برای زیبا تر شدن در آئین استقبال از حضرت موعود بودند.

 

 

اهالی بعضی محله ها هم کوچه را محل برگزاری جشن شب میلاد کرده بودند و همه عابران بی کارت دعوت، میهمان می شدند.

 

 

اما کرونا که حالا بهانه بسیاری از کم کاری ها شده شاید تحرک جمعی مردم را کم کرده، اما کافی است در کوچه های شهر قدم بزنید تا ببینید مردم تک به تک در تدارک استقبال از همچون فردایی هستند.

 

 

به خیابان طالقانی که رسیدیم، زنی در کنار خیابان، شکلات خوری به دست، عید را با شیرین کردن کام مردم تبریک می گفت.

 

 

شکلات هایش همه دارای پوشش پلمب شده بود و عابران بی دغدغه شکلاتی از ظرف دل این بانو بر می داشتند و عید را شاد باش می گفتند.

 

 

در خیابان موفق، پراید سفیدی توجهمان را جلب کرد، به فاصله های کوتاهی متوقف می شد، شیشه پایین می آمد، دستی، نایلونی را به افراد در حال عبور می داد. جلوتر رفتیم تا ببینیم آنجا چه خبر است.

 

 

بانویی، راننده این خودرو بود و در پاسخ به سوال ما که در حال انجام چه کاری است، گفت: هرسال یکی از جوانان شهر به تناسب قرار داشتن نیمه شعبان در هر فصل، اقدام به توزیع شیرینی، شربت، خوراک لوبیا یا عدسی داغ و... می کرد، امسال با توجه به شرایط ناشی از کرونا و بضاعت مالیش اقدام به تهیه ساندویج سرد کرده و من هم مسئولیت توزیع آن را برعهده گرفته ام.

 

 

از او اجازه می خواهیم که دقایقی همراهش باشیم. روی صندلی عقب، کف اتومبیل و صندوق عقب پر از بسته های ساندویچ است، جایی برای خود باز می کنیم و با او کوچه پس کوچه های شهر را زیر پا می گذاریم.

 

 

ابتدا به در چند منزل رفت و به تعداد مشخصی به هر خانواده ساندویچ با چاشنی لبخند تحویل داد. بعد هم هر خیابان را چند بار بالا و پایین کرد و هر جا زباله گردی می دید می ایستاد و سهم آنان را از این عیدانه تحویل می داد.

 

 

یکبار هم به پاتوق زباله گردها رفت و یک بسته با تعداد بالا را به یکی از آنان سپرد تا امشب هر کسی که به آنجا سر می زد سهمی از این شام سبک و بی ریا داشته باشد.

 

 

چند کارگر سر گذر هم که انگار امروز دشتی نداشتند و تا پاسی از شب در چهارراه رضوی در کنار آتشی که علم کرده بودند شرمشان را از دست های خالی که باید به خانه می بردند گم می کردند، ساندویچ های نذری که به تعداد اعضای خانواده شان به دستشان داده شد، برق شادی در چشم های خسته شان نشست و دیگر گرمای آتش سر گذر قدرتی برای نگاه داشتن آنها در آن نقطه را نداشت.

 

 

ساعت ها این رفت و آمد در خیابان ها طول کشید، متصدیان پمپ بنزین، رانندگان آژانس هم از این نذری سهم بردند.

 

 

سه ساندویچ بیشتر نمانده بود، چند مسیر بارها بالا و پایین شد تا اینکه در آیلند مجاور بلوار کشاورز، گزینه مورد نظر مشاهده شد.

 

 

پیر زنی کمر خمیده در کنار آیلند مردد ایستاده بود، سرعت حرکت ماشین ها، او را برای عبور از مسیر جاده مردد کرده بود، پیاده شدیم و او را عبور دادیم و سهمش را از نذری امشب تحویل دادیم.

 

 

دو ساندویچ باقی مانده هم روزی بانویی شد که در زباله های یک میوه فروشی در تلاش برای یافتن چیزی بود، وقتی ساندویج ها را دریافت کرد به آنطرف خیابان اشاره کرد و گفت، او را هم فراموش نکنید، به او اطمینان دادیم که نذری به دوستش رسیده. بانوی توزیع کننده نذری ساعت 23 شامگاه کارش تمام شد و از او خداحافظی کردیم.

 

 

صدای شادی و خنده از در و دیوار کوچه و خیابان ها بیرون می زد، شیرینی فروشی ها حسابی سرشان شلوغ بود،  ما که کار گزارش را به پایان رسانده بودیم اما آنان همچنان در تقلا برای پاسخگویی به همه مشتریان بودند تا صبح میلاد همه با کامی شیرین از آمدن امامشان استقبال کنند.

 

 

 

کد خبر 1041154

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha