به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، «محمدابراهیم جعفری» نقاش نوگرا و شاعر معاصر، عضو رسمی هیئت علمی دانشگاه هنر تهران و انجمن هنرمندان نقاش ایران بود. این هنرمند متولد ۱۳۱۹ در شهر بروجرد استان لرستان بود و در ۱۸ فروردین ۱۳۹۷ بر اثر سکته مغزی در سن ۷۸ سالگی در بیمارستان مدائن تهران درگذشت .
محمدابراهیم جعفری در بروجرد تحت تأثیر نقاش قهوهخانهای به نام «فانی» رو به نقاشی آورد و اولین آثار خویش را کشید. معلم هنر دبیرستان او به نام «دعوتی» مشوق و راهنمای او بود تا نقاشی را جدیتر پی بگیرد. او تحصیلات تکمیلی خود را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران گذراند. جعفری شاگرد اساتیدی چون علیمحمد حیدریان (یکی از مؤسسین پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران و شاگرد کمالالملک) و محمود جوادیپور (از پیشگامان هنر نوگرای ایران) بود.
محمدابراهیم جعفری از نوجوانی به شعر گفتن روی آورد و با الهام از طبیعت پیرامون خود شعر میگفت. سال پنجم دبیرستان به مدرسه دارالفنون تهران رفت و آنجا با مفاهیم روز ادبیات و نقاشی آشنا شد. او ترانههای نخستین را با الهام از فضای طبیعت محلی مینوشته و اینگونه مناظر را تصویر میکردهاست. به همین دلیل، حس ترانههای محلی و فولکلور را به مخاطب القا میکردهاست. وی در همین باره میگوید: اینکه در خانهای روستایی بزرگ شده و در طبیعت زندگی کرده به او در خلق آثارش کمک کردهاست.عنوان مجموعه ترانه های محمدابراهیم جعفری «چون مرغ شب خواندی و رفتی» است.
محمد ابراهیم جعفری؛ نقاش نوگرا در نقاشیهای خود از آبرنگ، آبمرکب، استفاده از گِل و گواش، و استفاده از ماده زمینهای پلاستوفوم (یونولیت) استفاده میکرد. او در دوران هشت سال دفاع مقدس با بهکارگیری رنگهای تیره و سیاه در نقاشیهای آبرنگ خود، خرابهها را به تصویر میکشد.
آثار نقاشی محمد ابراهیم جعفری در بسیاری از نمایشگاه های داخلی وخارجی به نمایش در آمده است. این هنرمند در اولین نمایشگاه خیابانی تهران که در سال ۱۳۴۲ به همت محسن وزیری مقدم برپا شده بود حضور داشت و شش نمایشگاه انفرادی در گالری گلستان برگزار کرد؛ همچنین در تعداد بسیاری از نمایشگاههای گروهی در ایران، فرانسه، آلمان، روسیه، ایتالیا، مراكش و آمریكا شرکت داشت.
محمد ابراهیم جعفری دربارهٔ فضای فرهنگی انقلاب ۱۳۵۷ ایران و جنگ ایران و عراق میگوید: دهه شصت را / در مهتاب شمردم، / دوازده بهار کوتاه بود
در یک زمستان بلند/ در آفتاب شمردم، / سیزده زمستان کوتاه بود/ در یک بهار بلند
اگر ریشه در خاک داری/ میرویی/ چه باور کنی، چه انکار/ شاخهها را
سرما و گرما میسوزاند/ ریشهها را نه/ میپرسی/ دهه شصت چگونه گذشت؟
این ضربالمثل را هیچکجا نشنیدهام/ تفنگت را که گرفتند/ تیروکمان کودکیت/ خطا نمیکند.
«آیدین آغداشلو» پس از درگذشت «محمد ابراهیم جعفری» در یاداشتی درباره او می گوید: جعفری نقاش بنام و بسیار شناختهشدهای بود. در کنار همه کارهایی که میکرد، شاعر بود و این شاعرانگی وجه عمدهای داشت. پاکی نهادش همه را مفتون خود میکرد. رفتهرفته شعر را جدیتر گرفت و هرجا که بود حتما شعرهای خودش را برایمان میخواند یا ما از او میخواستیم که برایمان بخواند. شعرهای بسیار لطیف و فوقالعاده زیبایی میگفت. شاید بعدها این جنبه شاعرانگی، در نقاشیهایش هم نمود پیدا کرد تا جایی که گاهی حتی نقاش بودنش را فراموش میکردیم. نقاشیهایی هم که بعدا با رنگهای رقیق شده (مثل آبرنگ) کار کرد، شاعرانگی خاص خودشان را داشت.
نظر شما