خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی: کاظم معتمدنژاد در اردیبهشت ۱۳۱۳ خورشیدی در روستای مود از بخش مرکزی شهرستان بیرجند چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و قسمتی از تحصیلات متوسطه خود را در زادگاهش و بخش دیگری را در بیرجند و سال ششم ادبی را در دبیرستان مروی تهران گذرانید تا اینکه در خرداد ۱۳۳۶ خورشیدی مدرک لیسانس رشته قضایی را از دانشکده حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران اخذ کرد.
معتمدنژاد در زمان تحصیل در دوره کارشناسی با مصطفی مصباح زاده مدیر وقت روزنامه کیهان که استادش نیز بود، ارتباط دوستانه ای برقرار کرد. بنابراین وقتی مصباح زاده از دانشجویان دوره دکتری برای همکاری در کیهان دعوت کرد، معتمدنژاد فرصت را غنیمت شمرد و به محیط روزنامه وارد شد و دیری نپایید که از مترجمی زبان فرانسه به مسوولیت گروه خارجی و مقالات ارتقاء یافت.
در همین زمان روزنامه کیهان که به روزنامه نگاران تحصیلکرده نیاز داشت، بورسیه ای از دولت فرانسه دریافت کرد و معتمدنژاد به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن موفق به اخذ دکتری حقوق، علوم سیاسی و نیز دکتری تخصصی روزنامهنگاری از انستیتوی مطبوعات و علوم نظری دانشگاه پاریس شد.
وی از سال ۱۳۴۶ وکیل پایه یک دادگستری شده و از سال ۱۳۷۹ مشاور حقوقی اتحادیه بینالمللی ارتباطات دور بود. تلاشهای معتمدنژاد به همراه نعیم بدیعی در دوران بعد از انقلاب که دانشکده ارتباطات و رشتهٔ ارتباطات منحل و ارتباطات به یکی از گرایشهای رشته علوم اجتماعی تبدیل شده بود، باعث شد دوباره این رشته احیا شود.
او از زمرهٔ نخستین گروههای دانشجویانی است که با سفر به غرب و تحصیل در این رشته، پای مباحث این علم را که در دنیا هم جزو علوم جدید محسوب میشود، به کشور باز کردند. او البته جزو گروهی از دانشآموختگان قدیمی این رشته بوده که نه تنها به کشور خود بازگشته، بلکه به شکل فعالی، در این زمینه به دانشافزایی جامعهٔ علاقمندان پرداخته و خیلی از اولینهای این رشته -از جمله نخستین دانشکدهٔ علوم ارتباطات- را در کشورمان بنیاد مینهد.
اهمیت ارتباطات در توسعه
کاظم معتمدنژاد از دو جهت برای ارتباطات در برنامهریزیهای توسعه ملی نقش مهمی در نظر گرفته است. او از یک سو، وسایل و امکانات گوناگون ارتباطی را جزء عوامل آگاهیدهی، هماهنگسازی و سازماندهی مورد نظر در ارائه و اجرای طرحهای مختلف توسعه میداند که در جلب همکاریها و مشارکتهای عمومی برای تامین نتایج مطلوب نقش و اثری تعیین کننده دارد و از سویی دیگر، از ارتباطات همانند مواردی چون درآمد سرانه و سطح سواد به عنوان یک شاخص توسعه یاد میکند و آن را جزء زمینههای اصلی توسعه، همچون کشاورزی، صنعت، آموزش و بهداشت دانسته و مقام ممتازی در برنامههای توسعه ملی برای آنها در نظر گرفته است.
وی با تاکید بر نقش اجتماعی وسایل ارتباط جمعی در توسعه تاکید میکند که آگاهی صحیح به کارکردهای واقعی مطبوعات، رادیو و تلویزیون و سینما برای سیاستگذاران و برنامهریزان مملکتی بسیار سودمند است. زیرا در صورتی که مسئولان مختلف مملکتی به قدرتهای بالقوه و بالفعل وسایل ارتباط جمعی وقوف کامل داشته باشند، میتوانند در تصمیمگیریهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... خویش درمورد مسائل مملکتی و همچنین برنامهریزی برای توسعه و پیشرفت کشور، از آنها به طور شایسته بهره گیرند و از دست زدن به بهرهمندیهای نامناسب در این زمینه که معمولا باعث محدودیت فعالیت مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی و یا استفادهٔ تبلیغاتی افراطی از آنها میشود، خودداری کنند.
وی با اشاره به تکنولوژیهای نوین ارتباطی و بهویژه برنامههای تلویزیونی از طریق پخش مستقیم ماهوارهای و نظریه پردازیهای خوشبینانه در مورد کاربردهای مثبت و شگرف ارتباطات که در دهههای گذشته با سخن گفتن از «دهکدهٔ جهانی»، «انقلاب الکترونی» و « موج سوم» و در سالهای اخیر با تاکید بر فرارسیدن عصر «فرانوگرایی» و «جامعه اطلاعاتی» عرضه شدهاند، بر لزوم توجه واقعبینانه و مصلحتاندیشانه و آیندهنگری در این مورد تاکید میکند عدم اهمیت و نگاه نقادانه به این مباحث را باعث لطمه خوردن به کاربردهای مثبت ارتباطات برای توسعه ملی و برنامهریزی و سیاستگذاری ارتباطی میداند.
وی سالها پیش، پیشنهاد ایجاد مرکزی را با عنوان «مرکز هماهنگی فعالیتها و سازمانهای ارتباطات کشور» ارائه و عنوان کرد که این مرکز میتواند با استفاده از اختیارات قانونی خود، کوششهای پژوهشی، برنامهریزی و سیاستگذاری ارتباطی را با در نظر گرفتن چشم اندازهای آیندهٔ ارتباطات در صحنهٔ داخلی و عرصهٔ جهانی مورد حمایت قرار دهد و بر عملکردها و کاربردهای ارتباطات، نظارت و نقش هماهنگ کننده داشته باشد. وی ایجاد چنین مرکزی را برای از بین بردن دشواریها و ناهماهنگیهای کنونی و آماده ساختن سازمانها و موسسات اداره کنندهٔ امور ارتباطی جهت ایفای نقش واقعی آنها و کمک به توسعه و پیشرفت کشور سودمند میداند.
هر چند چنین مرکزی تاکنون در جمهوری اسلامی ایجاد نشده و رویکردی نیز در راستای تاسیس چنین مرکزی دیده نمیشود، ولی با تلاشهای کاظم معتمدنژاد، مرکزی با عنوان «مرکز پژوهشهای ارتباطات» با همکاری دانشگاه علامه طباطبایی و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در سال 1374 تاسیس شد.
دیدگاههای انتقادی به نظریات ارتباطی
ایشان به طور خاص در بین نظریههای خوشبینانه توسعه، نسبت به دو نظریهٔ «نوسازی» دانیل لرنر و «نشر نوآوریها»ی اورت راجرز دیدگاه انتقادیتری دارد.
معتمدنژاد با انتقاد از نظریه نوسازی دانیل لرنر، نویسندهٔ کتاب «گذر از جامعهٔ سنتی: نوسازی خاورمیانه» که با طرح نظریهٔ نوسازی معتقد است، وسایل ارتباط جمعی افزایش دهنده همدلی عمومی و ایجادکنندهٔ جاذبه برای نوسازی جامعه بوده و خود این وسایل هم معیار و شاخص دگرگونی و هم عاملی برای دگرگونی به شمار میروند، خاطرنشان میکند که ارتباطات فراگردی جدا نشدنی از سایر فراگردهای اجتماعی و سیاسی ضروری برای توسعه و استقلال ملی بوده و برای مؤثر واقع شدن باید به طور نهادی با فراگردهایی همچون «هشیارسازی»، «سازماندهی»، «سیاسیگری» و «تکنیکدهی» ترکیب شوند.
او همانند محققانی چون «پل لازارسفلد» معتقد است که اگر کاربرد وسایل ارتباط جمعی صحیح نباشد این نقشها جنبهٔ منفی و مخرب پیدا کرده و به جامعه آسیب میرسانند.
ایشان صراحتا از دو نظریهٔ «جریان آزاد اطلاعات» و «الگوی توسعهبخشی ارتباطات» به عنوان دو محور اصلی سلطهگری فرهنگی و ارتباطی ایالات متحدهٔ آمریکا در سطح گستردهٔ جهانی و در سطح داخلی کشورهای جهان سوم یاد میکند.
درگذشت
معتمدنژاد بعدازظهر چهاردهم آذر ۱۳۹۲ در بیمارستانی در تهران به دلیل بیماری درگذشت و در قطعهٔ نامآوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
نظر شما