آثار خوب تئاتر امروز، نتیجه عملکرد کارگاه نمایش در زمان گذشته است

شهرو خردمند در سلسله نشست‌های «بندباز» آثار خوب تئاتر امروز را نتیجه عملکرد کارگاه نمایش در زمان گذشته دانست.

 

به گزارش خبرگزاری شبستان، در ادامه سلسله نشست‌های بندباز، تاملاتى درباره تئاتر ايران، که به همت معاونت هنری خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود، احسان زیورعالم پژوهشگر تئاتر با «شهرو خردمند» كارگردان و از بنيانگذاران كارگاه نمايش، تحت عنوان «رم- تهران: یک‌ تجربه دو نفره» به گفت‌وگو نشست. 

«شهرو خردمند»  در ابتدای این گفت‌وگو درباره پدرش حسن خردمند که از کارگردانان پیشکسوت سینما و تئاتر ایران است، گفت:  پدرم پیش از آنکه کارگردان تئاتر باشد یک نقاش بود و مجسمه‌های مردم شناسی ایران از جمله آثار اوست. او در همان دوران به همراهی برادرش یک گاراژ اجاره کردند و نخستین سالن کوچک تئاتر ایران را آنجا شکل دادند که تنها 20 نفر ظرفیت داشت. در دهه 20 او نخستین فیلم رنگی سینمای ایران را ساخت. 

او ادامه داد: من زمانی که دوره راهنمایی را تمام کردم، منتظر بودم که مانند همه خانواده‌های بورژوای آن موقع برایم جشن بگیرند اما مادرم برای من در آن زمان یک کتابخانه گرفت و برای گرفتن مهمانی شرط گذاشت تا من هر هفته یک کتاب بخوانم. از همان دوران عاشق داستایوفسکی، چخوف و سایر نویسندگان شدم و در نمایش‌هایم از آثار آنها استفاده کردم.  بعد از این که به رم آمدم همزمان در آكادمي ملي هنر رم و کالج پورودئو رفتم و در مدرسه الساندرو فرسن یکی از بهترین استادان لهستانی  تئاتر خواندم و حتی وقتی به ایران آمدم و شروع به تدریس کردم نیز از شیوه او استفاده کردم. 

این بانوی هنرمند افزود: پس از تحصیل در 26 سالگی به ایران آمدم و با همراهی ایرج انور قدم به قدم و با کمک‌های مالی که از مادرم می‌گرفتم شروع به ساختن کارگاه نمایش کردیم. در آن زمان می‌خواستند غیر از اداره تئاتر یک فضای دیگری هم شکل بگیرد تا جوانان  بیایند و  در آنجا شروع به یادگیری کنند. بنابراین فرخ غفاری پس از  شروع به کار ما، بودجه‌ای گرفت و آنجا شروع به کار کردیم. 

خردمند در ادامه بیان کرد: در آن زمان  قرار بود بودجه‌ای به من بدهند تا در خیابان فلسطین فعلی (کاخ سابق) سالنی تاسیس کنم، در همان زمان بورس تحصیلی به من داده شد تا به اروپا بروم و در آنجا کسب تجربه کنم و سالن را مطابق با سالن‌های بین المللی شکل دهم. در همان سال‌ها من روی نمایش«مکبث» شکسپیر با همراهی یک هنرمند ایتالیایی مشغول به کار بودم تا آن را درماتورژی ایرانی کرده و در این سالن به روی صحنه ببریم که انقلاب  شکوهمند اسلامی شکل گرفت و من هم در رم ایتالیا ماندگار شدم. 

این هنرمند همچنین درباره نوگرایی و نبود پذیرش جامعه منتقد آن زمان با کارهای او توضیح داد: در آن زمان با شیوه کار نداشتند، بلکه با شخص کار داشتند و نمی‌خواستند که من کار کنم. عباس نعلبندیان تقریبا تنها کسی بود که در این سال‌ها من را همراهی کرد، اما یک جبهه‌ای در مقابل من قرار گرفته بودند و خیال می‌کردند کار من برخلاف جریان آنهاست، در حالی که اینطور نبود. زمانی که بودجه کارگاه نمایش فراهم  شد،آربی آوانسیان چهار هزار تومان حقوق می‌گرفت و من پانصد تومان، در حالی که من کارگاه نمایش را تاسیس کرده بودم و این حتی روی دستمزد عوامل  هم رقم خورده بود و باعث شد که من از آن جا بیرون بیایم. پس از آن هم دوستان بسیاری بودند که از رفتن من خوشحال شدند. چرا که در آن زمان کارگاه نمایش در تصرف بیژن صفاری و آربی آوانسیان بود و بعد از اینکه ما کارگاه نمایش را راه اندازی کردیم وسختی‌هایش را به جان خریدیم، آمدند و بهره‌برداری کردند و من را کنار گذاشتند. 

این بانوی نقاش در ادامه درباره هدف از تاسیس کارگاه نمایش اظهار کرد:  در آن زمان کارگاه  نمایش با نوآوری‌هایی که داشت بسیار به تئاتر ایران کمک کرد و آثار خوب امروز، نتیجه عملکرد  کارگاه نمایش در آن زمان است. به نظرم دولت باید یک جای  بزرگتری برای  کارهای تجربی ایجاد کند تا یک نوع کار تئاتر تجربی جدید در ایران بوجود آید. تا تعزیه و نقالی  که از قدیمی‌ترین انوع اجرا و متعلق به ایران هستند، به روزرسانی شوند و ادامه یابند. 

خردمند همچنین درباره همکاری با پیتر بروک توضیح داد: در آن زمان بروک، نمایش  «پرومته» من را دیده  و پسندیده بود. پس از آن بروک، در  آخرین شب تمرین نمایشش «اورگاست» در جشن هنر، از من خواست که بیایم و اثرش را ببینم. صحنه ابتدایی  اثر او مشابه اولین صحنه کار «پرومته» من بود و آنجا از من اجازه گرفت که آیا می‌تواند این کار را با استفاده از میزانسن من روی صحنه ببرد یا نه. یک هفته پس از اجرای  نمایش بروک با من صحبت کردند و از من خواستند که بار دیگر «پرومته» را روی صحنه ببرم و من پذیرفتم. اما جالب است بدانید که در آن زمان منتقدان در مطبوعات نوشتند، یک کار ضعیف و لغزان که از کار بروک کپی شده و به روی صحنه رفته است.

او در پاسخ به این سوال که چرا همواره کارگردان بوده است  نه نویسنده، گفت: من ادبیات ایران را بسیار دوست دارم و به آن معتقد هستم. از نظر من کارگردانی یک شغل است و نویسندگی یک شغل دیگر که هرکدام دیدگاه متفاوتی دارند. من هرگز نخواستم نویسندگی کنم، بنابراین از آثار نویسندگان دیگر بهره گرفتم. 

خردمند همچنین درباره این که چرا در آثارش از متون کهن ایرانی استفاده می‌کند، بیان کرد: برادر من محمدرضا روی متون کهن فارسی کار می‌کرد و برنامه‌ای داشت به نام داستان‌های کوتاه ایرانی که هر سال داستان‌هایش را تغییر می‌داد. ما روی آثار ایرانی و پخش آن در ایتالیا بسیار کار کردیم. مدتی هم روی روایت‌های قرآنی این کار را انجام دادیم مانند «برصیصای عابد» که در ایران نیز  اجرا شد. در اینجا نیز به غیر از متون یونانی، روی متون فارسی کار کردیم و با استقبال خوبی مواجه شد. در  تمام این سال ها من  حدود 217 نمایش به روی صحنه بردم که برخی از آن‌ها از متون کهن بودند و با استقبال بسیار خوبی مواجه شدند.

او در ادامه درباره روحیه جنگنده خود گفت: من در محیطی بزرگ شدم که اطرافم پر از آدم‌های با سواد بود. تربیت، ثبات، سواد و تفکر هسته اولیه خانواده را شکل می‌دهد و این جنگجو بودن ارثیه‌ای خانوادگی است.

خردمند در خاتمه با بیان این که  در صورت مساعد بودن شرایط  کرونا و باز شدن پروازها، مرداد ماه برای برگزاری یک نمایشگاه تازه از آثار نقاشی خود به ایران سفر می‌کند از تنها آرزویش سخن گفت و آن هم زندگی در ایران است.

کد خبر 1057025

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha