به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، «یادستان دوران» خاطرات آقا سید هادی خامنهای و یادآور برخی از روزهای گذشته بر اوست. این خاطرات خاصه از دوره محکومیتش در زندان قصر همراه با جزئیات است. روایتش در بیان حالات و سرگذشت افراد خواندنی است و بیانش از تعامل با گروهها، احزاب و دستههای درون زندان قصر، بین سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ اهمیتی دارد که نمیتوان به سادگی از کنارش گذشت؛ آن چنان که نمیتوان روایت بیواسطهاش از تحصن روحانیان در دانشگاه تهران و نیز سخنرانی امام در بهشت زهرا را نادیده گرفت و این همه نشان از اهمیت خاطراتی دارد که باید ثبت و تدوین میشد و انتشار مییافت.
مقدمه نویسنده کتاب:
گاهی پیشنهادها آن قدر دل چسب و جذاباند که نمیشود در آنها تأمل نکرد و تصمیم به اجرای آنها نگرفت. پیشنهاد تدوین خاطرات آقا سید هادی خامنهای برای من بیتردید از همانها است. من او را به سبب نمایندگیاش در مجلس شورای اسلامی، سالها کار مطبوعاتی و ریاستش بر پژوهشکده تاریخ اسلام میشناختم و البته به نسبت برادریاش با آیتالله سید علی خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، که او را آقای اخوی خطاب میکند.
کار سخت، جدی و از یک منظر حساسیت برانگیز بود و من ملزم بودم تا همه تعهد و تجربهام را در تحقیق و نگارش به میدان بیاورم آوردم و حاصل، متنی است که پیش رویتان دارید. سعی کردم با هماهنگی سید از برخی و بلکه بسیاری از تحلیلها چشمپوشی کنم، اما خاطرات روایت شده را بی کم و کاست آوردم و برای درک بهتر و رابطه بیشتر خواننده با متن پینوشتهایی افزودم و به منابع مورد استفاده نیز ارجاع دادم.
خاطرات آقا سید هادی خامنهای اگرچه نام مرا با خود همراه کرده است اما کم نبودند دوستان و همکارانی که مرا در این مهم یاری رساندند.
قسمتی از متن کتاب «یادستان دوران»:
نامم سید هادی و نام خانوادگیام حسینی خامنهای مشهور به خامنهای است. متولد پنجم بهمن ۱۳۲۶ و اهل مشهدم. پدرم آیتالله سید جواد حسینی خامنهای و مادرم خدیجه خانم میردامادی دختر آیتالله سید هاشم نجفآبادی میردامادی، از علمای معروف و سرشناس خراسان و منسوب به عالم و فیلسوف دوره صفوی، میرداماد است.
من چهارمین فرزند پدرم از همسر دومشان و به تعبیر دیگر فرزند هفتم پدرمان هستم، البته به غیر از آن دو طفلی که مادرم به دنیا آورد و هر دو فوت کردند…
نظر شما