خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ اگرچه در گذشته نامش «ماه نشین» بود، ولی اکنون که به این روستا بروید، در ابتدای ورودی تابلوی «اسطلخ جان» به شما خوشآمد میگوید. روستای اسطلخ جان از توابع بخش رحمتآباد واقع در شهرستان رودبار قرار دارد. وجه تسمیه نام روستا، وجود آبگیرهای متعددی در این روستاست که در زبان گیلکی «سل» یا «اسطلخ» نامیده میشود.
برای دیدن اسطلخ جان، به سمت شهر «رستم آباد» میروم. روستایی که سال ۱۳۹۵، عنوان روستای بدون بیکار را به آن اعطا کردند تا با ارایه تسهیلات بانکی، در منطقه ایجاد اشتغال شود. هرچند یک روستایی هیچگاه بیکار نیست. باغ و زمینش به اندازه چند نسل کارآفرین است، اگر حمایت شود و حاصل دسترنجش به دست واسطهها نیفتد.
در ۱۰ کیلومتری شهر رستمآباد و ۲۲ کیلومتری شهرستان رودبار، تابلوی روستای اسطلخ جان در مسیر اتوبان قزوین به رشت نصب شده است. همانطور که از ابتدای روستا به سمت بالای کوه میروید، بخشهای مختلف روستا را هم میبینید. جلگهای که شالیزارهای پلکانی دارد و باغهایی که در کوهپایه قرار گرفته است. از پیچ تند جادهای که به کوهپایه میرود، سفیدرود زیبا را میبینید که آرام و بیصدا جلگه شهرستان رودبار را پیش گرفته و آبش شالیزارهای مسیر را سیراب میکند.
نزدیک به مسجد روستا، آدرس استخرهای روستا را می پرسم و علت نامگذاری روستا. یکی از اهالی میگوید: قدیمها نام روستا «ماه نشین» بود. علتش را نمیدانم ولی از وقتی نیاکان ما برای ذخیره آب چشمه، گودالهای عمیق و وسیعی در روستا کندند، روستا «سَل جان» لقب گرفت و بعدها هم «اسطلخ جان» شد. سل و اسطلخ در زبان گیلکی به معنی استخر و آبگیر است. هم او از بقعه مورد احترام اهالی گفت که معماری بومی داشت و سال ۱۳۹۱ بقعه معروف به «امامزاده محشتم» توسط اداره اوقاف شهرستان رودبار تخریب و نوسازی شده است.
گشتی در این روستا نشان میدهد تا چه اندازه معماری بومی این منطقه دستخوش تغییر شده است. تنها برخی از خانههای قدیمی روستا با سنگ، چوب و کاه گل باقی مانده است. خانههای کوچکی در دل باغهای گردو و انار. ولی بیشتر خانهها و ویلاهای جدید به سبک معماری مدرن ساخته شده و کمتر بوی کاهگل باران خورده در حیاط خانهها به مشمام میرسد. در مسیر رسیدن به استخری که به نام آبشار نامگذاری شده، معماری اقامتگاه بومگردی «خان بابا » به دیگر خانههای روستا فخر میفروشد. خانهای با تلاری کشیده و ستونهای چوبی و نردههای مشبک.
دورتادور استخر اصلی روستا، انواع کافه و اقامتگاههای موقت برای پذیرایی از مسافران ساخته شده است. علی شکوری، یکی از این غرفه داران است و از گرمای بیسابقه هوا و کاهش بارندگی شکایت دارد و میگوید: امسال بارندگی خیلی کم بود و موجب کاهش سطح آب استخر شده است. بهخاطر کمی سطح آب از یک سو و رشد بیاندازه جلبکهای کف استخر نمیتوانیم از قایقهای پدالی استفاده کنیم. مسافران خواستار استفاده از قایقهای پدالی هستند ولی جلبکها به پدالها گیر کرده و خطرآفرین میشود.
هم او از قطعیهای مکرر و کاهش فشار برق و ضعف در خطوط تلفن همراه گلایه دارد. قطعی برق به او اجازه نمیدهد در این گرمای هوا در یخچالش بستنی نگهداری نکند. خوراکی خنکی که خیلی از مسافران به استخر طالب آن هستند.
«سجاد عبدی» چندماهی است دهیار اسطلخ جان شده است. او درباره روستا میگوید: اسطلخ جان از دو بخش بالامحله و پایین محله تشکیل شده و مجموعا ۳۰۰خانوار جمعیت دارد. او درباره سابقه استخرهای این روستا میگوید: سلها یا استخرهای روستا، دستساز بوده و حدود ۲۰۰سال قبل برای ذخیره آب کشاورزی ایجاد شده است. قبلا روستا هفت استخر آب داشت که ۲ استخر توسط مالکان خصوصی پر شده و اکنون پنج استخر باقی مانده است و از آب چشمههای روستا تغذیه میشود.
وی با اشاره به خشکسالی در سالهای اخیر عنوان میدارد: مهمترین مشکل روستا در حال حاضر آب آشامیدنی است. آب منطقه با چشمه تامین میشود و بهخاطر کاهش بارندگی در سالهای اخیر، بسیار کم شده است. سال ۱۳۹۶، دولت وعده داده بود از آب سد سفیدرود برای تامین آب شرب و کشاورزی روستای اسطلخ جان و پنج روستای همجوار اقدام کند. قرار بود یکساله این طرح افتتاح شود ولی هنوز اقدام اجرایی نشده است.
برق روستا هم مشکل دارد و برای مصرف منطقه کشش ندارد. شرکت برق منطقه وعدههایی داده ولی مستلزم نصب تیربرق فشار قوی است. دهیار اسطلخجان، درباره اشتغال و معیشت روستا اینگونه توضیح میدهد: اقتصاد روستای اسطلخ جان بر پایه کشاورزی و دامداری است. مهمترین محصول زراعی منطقه کشت برنج در بخش جلگه و نزدیک به سفیدرود است. در کنار آن گندم و جو هم کشت میشود. اسطلخ جان حدود ۵۰۰هکتار گندمزار دارد و در کنار آن بادام زمینی، کلزا و لوبیا هم در بخش کوهپایه کشت میشود. پرورش گاو و گوسفند نیز از دیگر فعالیتهای مردم روستاست.
از بلندای اسطلخ جان، شالیزارهای نشا شده برنج پیداست. جلگهای که نزدیک به اتوبان است. آیا مردم روستایی که ماهنشین نام داشت، چهرهای به زیبایی ماه داشتند و یا معیشت گذشته آنها یعنی دامداری، علت این نامگذاری بوده است چراکه در اسطورههای ایرانی، گلهداران برای ماه ارزش زیادی قایل بودند و کشاورزان برای خورشید. آیا یکجانشینی و روی آوردن به کشاورزی موجب تغییر نام روستا شده است! مردمی که زبانشان عمدتا گالشی است، ولی نام روستایشان به زبان گیلکی است. روستایی که اگر خشکسالیها ادامه یابد، استخرهایش نیز خشک میشود.
نظر شما