دوفصلنامه هستی و شناخت در ایستگاه ۱۳

سیزدهمین شماره از دوفصلنامه هستی و شناخت، به صاحب امتیای دانشگاه مفید به زیور طبع آراسته شد.

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه،در این شماره از دوفصلنامه هستی و شناخت، مقالاتی با عناوین «واقع‌گرایی علمی و تعین ناقص نظریه‌ها»، «چگونگی تعریف خداوند از دیدگاه ابن سینا»، «امکان باور به خدا در چهارچوب فلسفۀ کارنپ»، «تقریری از اصالت ماهیت و وجود»، «جریان شناسی «شبهۀ ابن کمّونه» و چگونگی انتساب آن به شیخ اشراق»، «دفاع از عقلانیت دینداری با تکیه بر زندگی معنادار»، «خوانش حداکثری از نظریة دینیِ قانون طبیعی: چالش‌های معرفت‌شناختی و راه‌حل‌های آنها»، «نتایج و پیامدهای اخلاقی اندیشة وجود عین الربطی معلول در فلسفه ملاصدرا بر زندگی انسان»، «جنس برتر از منظر ملاصدرا»، «بررسی شماری از پاسخ‏های ایجابی و سلبی به ناسازگاری علم پیشین خداوند و فعل اختیاری انسان» و «تبیین معناداری و محتوای گزاره ها بر اساس نظریه‌های فروکاهشی صدق» منتشر شده است.

 

در چکیده مقاله «واقع‌گرایی علمی و تعین ناقص نظریه‌ها» آمده است: یکی از براهین ضدواقع‌گرایان علیه واقع‌گرایی علمی، برهان تعین ناقص است. بر مبنای این برهان، می‌توان تعداد نامتناهی توصیف تئوریک ناسازگار با یک‌دیگر دربارۀ عالم داشت در حالی که همگی در نتایج تجربی با یک‌دیگر هم‌ عرض باشند. نتیجه این که نمی‌توان به هیچ توصیف علمیِ واحد، مرجح و صادق دربارۀ جهان باور داشت. برای نقد این دیدگاه، در این مقاله، ابتدا، واقع‌گرایی‌های معناشناسانه، معرفت‌شناسانه، و هستی‌شناسانه، تعریف، و پس از آن، پیش‌فرض‌ها و نکات کلی دربارۀ تز تعین ناقص، و صورت‌بندی‌های مختلف از براهین له و علیه آن ارائه می‌شود. آن‌گاه، با توضیح روابط محتمل بین این تز و انواع واقع‌گرایی علمی، نشان داده می‌شود که حتی در صورت درستی تز تعین ناقص، نوعی واقع‌گرایی علمی موسوم به «اصالت موجود» می‌تواند باقی بماند. بر مبنای اصالت موجود، می‌توان به وجود هویاتی تئوریک در عالَم باور داشت، بدون آن که باور کنیم توصیف نظریه‌های علمی از آن هویات، صادق‌اند. در پایان نیز به اختصار توضیح می‌دهیم هرچند اصالت موجود می‌تواند سنگری برای واقع‌گرایان در برابر حملات ضدواقع‌گرایان باشد، اما دیدگاهی سازگار نخواهد بود مگر آن که نوعی تفکیک هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه بین وجود هویات و باور به اصالت آن‌ها، از یک طرف، و ویژگی‌ها یا ماهیت آن‌ها، از طرف دیگر، برقرار سازد

 

چگونگی تعریف خداوند از دیدگاه ابن سینا

در طلیعه نوشتار «چگونگی تعریف خداوند از دیدگاه ابن سینا» می‌خوانیم: از آنجا که خداوند فاقد ذاتیات ماهوی است تعریف او به ذاتیات ماهوی ممکن نیست. پرسشی که در این مقاله به آن پاسخ داده‌ایم این است که آیا می‌توان خداوند را به جز ذاتیات، به گونه ای دیگر تعریف کرد؟ پاسخ ابن سینا به این پرسش این است که برای خداوند و موجودات بسیط که تعریفشان به ذاتیات ممکن نیست، تعریف دیگری وجود دارد که از جهت ارزش و اعتبار معرفتی کمتر از تعریف به ذاتیات نیست. او این نوع تعریف را تعریف به لوازم و نمونۀ بارز آن را تعریف خداوند به لوازمش دانسته و با ژرف اندیشی‌های تحسین بر انگیزی در مورد آن سخن گفته است. ابن‌سینا در گام نخست خداوند را به «واجب الوجود بالذات» تعریف کرده و در گام‌های بعدی با تحلیل وجوب وجود از لوازم بی‌واسطه و باواسطه آن این تعریف را توسعه داده و تعمیق بخشیده است. در این مقاله پس از بیان چیستی لوازم وچگونگی تعریف به آنها، چگونگی کابرد آن را در مورد خداوند از دیدگاه ابن‌سینا توضیح داده‌ایم.

امکان باور به خدا در چهارچوب فلسفۀ کارنپ

نویسنده مقاله «امکان باور به خدا در چهارچوب فلسفۀ کارنپ» در طلیعه نوشتار خود آورده است: کارنپ به عنوان شاخص‌ترین نماینده پوزیتیویست‌های منطقی جمله مشهوری دارد مبنی بر اینکه مابعدالطبیعه بی‌معنا است. در نگاه اوّل به نظر می‌رسد که هرگونه باور مذهبی، به خصوص باور به خدا، با چهارچوب فلسفۀ کارنپ ناسازگار است. از آنجا که کارنپ اخلاق را نیز مانند مابعدالطبیعه بی‌معنا می‌داند ولی رفتارهای اخلاقی را با ارزش می‌شمارد، شاید به نظر برسد که در چهارچوب کارنپی حداکثر بتوان رفتارهای مذهبی را نیز، در عین بی‌معنا بودن ادّعاهای مذهبی، با ارزش تلقّی کرد. برخلاف داوری عجولانۀ بالا، گرچه باور به خدای فلاسفه در چهارچوب فلسفۀ کارنپ جایگاهی ندارد، اما باور به خدای ادیان با مبانی فلسفی کارنپ کاملاً سازگار است. در نظر کارنپ تنها تجربه است که منشأ شناخت قرار می‌گیرد و تمام احکام تجربی صرفاً احتمالی هستند. در عین حال، باور به درستی احکام تجربی کاملاً معقول است، گرچه این احکام ضرورتاً صادق نیستند. در این مقاله نشان داده می‌شود که به همان نحوی که احکام علوم تجربی در نزد کارنپ مقبول واقع شده و تثبیت می‌شوند، می‌توان گزاره‌های دینی از جمله ادّعاهای ادیان دربارۀ خدا را در چهارچوب کارنپی به طور معقول تثبیت نمود.

تقریری از اصالت ماهیت و وجود

در چکیده مقاله «تقریری از اصالت ماهیت و وجود» می‌خوانیم: مابعدالطبیعه یا فلسفه‌ی اولی، به مثابه‌ی دانش کلی و به مثابه‌ی بنیاد دانش‌ها، عهده‌دار بحث از چیستی و هستی (= ماهیت و وجود) و احکام آن‌هاست. پرسش از چیستی‌ها و هستی‌های خاص و پاسخ به آن‌ها پرسش و پاسخ اصلی همه‌ی دانش‌هاست. مسائل هر فلسفه‌ی نظام‌مند در بن و پایه به این دو می‌رسد. از این‌رو فلسفه‌ی اسلامی در دوره‌ی اخیر خود این پرسش را به میان آورد که کدام یک از این دو اصیل است و دیگری اعتباری. دو نظریه‌ی اصالت ماهیت و اصالت وجود در پاسخ به این پرسش مطرح شد. هر کدام از این دو نظریه که در فلسفه‌ای پذیرفته شود چهره‌ی آن را متفاوت از فلسفه‌ای می‌کند که نظریه‌ی رقیب را برگزیده است، به طوری که هیچ اختلافی به اندازه‌ی این اختلاف در تفاوت فلسفه‌ها موثر نبوده است. شهرت نظریه‌ی اصالت وجود در دوره‌ی اخیر و ردّ اصالت ماهیت در ضمن تثبیت آن موجب شده است که تقریر مستقلی از اصالت ماهیت در کتاب‌های مشهور یا متداول این دوره به انجام نرسد. در این نوشتار می‌کوشیم نظریه‌ی اصالت ماهیت و جمع نهایی میان این دو نظریه در عین ترجیح اصالت ماهیت را از زبان محقق لاهیجی تقریر کنیم.

«شبهۀ ابن کمّونه» و چگونگی انتساب آن به شیخ اشراق

نویسنده مقاله «جریان شناسی «شبهۀ ابن کمّونه» و چگونگی انتساب آن به شیخ اشراق» در طلیعه نوشتار خود آورده است: در آثار حکما و متکلّمان شبهه‌ای را به ابن کمونه نسبت داده‌اند که وی در آن شبهه «دلیل ردّ دو خدایی را کافی به مقصود ندانسته است»، و در شماری از آثار حکما و متکلّمان این شبهه آمده است. شبهه این کمّونه ناظر به برهان مشهور ترکیب است. او وجود دو واجب الوجود را به گونه‌ای پنداشته و فرض کرده است که مستلزم ترکیب آنها نباشد، در این صورت برهان ترکیب بی اثر می‌شود. از این‌رو، شماری از حکما و متکلّمان با ذکر شبهه درصدد بر آمده‌اند تا پاسخ این شبهه را بدهند و این معضل را حل کنند. در پاسخ برخی از آنان این مسئله عنوان شده است که ریشۀ این شبهه در آثار شیخ اشراق است. این مقاله بر آن است با بررسی تاریخی این شبهه چگونگی انتساب آن را به سهروردی پاسخ گوید و به این نکته توجه دهد که عبارتی که در کتاب المشارع و المطارحات سهروردی آمده با عبارت ابن کمّونه تفاوت دارد و نمی‌توان گفت ریشه این شبهه در آثار سهروردی است.

 

کد خبر 1073704

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha