جنبه‌های علم و حلم در مکتب باقرالعلوم(ع)

حجت‌الاسلام حسنلو، گفت: امام باقر(ع) به عنوان نماينده مكتب رسالت در مناظرات خود با ديگران مى‌‏كوشيدند تا نظرهاى فقهى اهل بيت(ع) را اشاعه داده و در عين حال موارد انحراف اهل سنت را مشخص كرده و به مردم بنمايانند.

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام باقر(ع) و به منظور بررسی برخی از ابعاد نهضت علمی فرهنگی آن حضرت(ع) با حجت الاسلام والمسلمین «امیرعلی حسنلو»، استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه گفتگویی داشته ایم که در ادامه می‌آید:

 

دوران امامت حضرت باقرالعلوم(ع) با چه فراز و فرودهایی همراه بوده است؟

دوران حیات امام باقر(ع) به مراحلی قابل تقسیم است:

نخست، دوره قبل از امامت (شامل رهبری فکری و سیاسی با هم) مقابله و مجادله با افکار انحرافی و پاسخگویی به شبهات و هدایت  ‏شیعیان و حفظ اسلام در مقابل انحرافات و ارتباط نزدیک با نخبگان و دانشمندان زمان و شناخت متقابل و نزدیک و تاثیر ‏گذاری بر آنان.

‏دوم مرحله بعد از شهادت امام زین العابدین در سال ۹۵ هـ در این دوره ضمن هدایت فکری و رهبری و بیان احکام و اداره امور ‏شیعیان به مبارز مخفی با دستگاه خلافت عباسی پرداختند.

‏و سوم تدابیر مهم امام(ع) برای اصلاح جامعه و بنیان گذاری علوم اسلامی و مقابله با انحرافات  امویان؛ ارتباط با عموم مردم و ارتباط با دانشمندان و نخبگان و تشکیل کرسی های آزاد ‏نظریه پردازی با نخبگان و تاثیر گزاری در آنان از تدابیر جامعی بود که امام اصل دین را از سقوط نجات و علم را مفهوم داد.

 

امام باقر علیه السلام در مقابله با انحرافات علمی چه سیره ای داشتند؟

پيش از آن در جامعه اسلامى، فقه و احاديث فقهى در حد گسترده و به طور كامل مورد بى‏اعتنايى قرار گرفته بود. درگيري هاى سياسى و انديشه‏هاى ماديگرانه شديد و دامنگير دستگاه حكومت، باعث غفلت از اصل دين و به خصوص فقه در ميان مردم شده بود. جلوگيرى از تدوين حديث كه به دستور خليفه اوّل و دوم انجام گرفت، از عوامل عمده انزواى فقه بود، فقهى كه حداقل 80 درصد آن متكى به احاديث روايت شده از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود.

 

بى‏خبرى مردم زمانى به اوج خود رسيد كه فتوحات اسلام آغاز گرديد. زمامداران و مردم به طورى مشغول كشورگشايى و امور نظامى و مسائل مالى و ... شدند كه فعاليت علمى و تربيت دينى به هيچ‏وجه جلب توجه نمى‏كرد. وقتى ابن عباس در آخر ماه رمضان در بصره كه يكى از مراكز اصلى فتوحات بود بر بالاى منبر گفت: أخرجوا صدقة صومكم، مردم معناى حرف او را نمى‏فهميدند، لذا ابن عباس گفت: كسانى كه از مردم مدينه در آنجا حاضرند برخيزند و براى آنها مفهوم‏ صدقه صوم را توضيح دهند؛ (آنان درباره زكات فطره واجب چيزى نمى‏دانند).

همه اينها نشانگر فراموش شدن فقه در ميان عامه است که سبب پرداختن امام باقر و امام صادق عليهما السّلام به فقه، احياى آن در ميان مردم و جلوگيرى از تحريفى شد كه به يقين در تدوين و بازنويسى فقه روى مى‏داد. امام باقر عليه السّلام نماينده مكتب اهل بيت(ع) و از اولين بانيان فقه و تفسير از ديدگاه مكتب شيعه هستند. در كلمات امام‏ باقر عليه السّلام نمونه‏هاى فراوانى وجود دارد كه مردم را دعوت به بهره‏گيرى علمى از اهل بيت(ع) كرده و حديث درست را تنها نزد آنان مى‏داند. در روايتى آمده است كه امام به سلمة بن كهيل و حكم بن عيينه مى‏فرمود: «به شرق و غرب عالم برويد جز علم ما علم صحيحى نمى‏يابيد.»

همچنين در كلام ديگرى با اشاره به حسن بصرى كه از علماى معروف اين زمان بود، فرمودند: «حسن بصرى هر كجا مى‏خواهد برود، به خدا قسم جز در نزد ما علمى پيدا نمى‏شود.»

 

امام باقر(ع) چگونه در فضای مناظرات علمی و عرضه معارف اهل بیت(ع) چه شیوه ای داشتند؟

 

امام باقر(ع) به عنوان نماينده مكتب رسالت در مناظرات خود با ديگران مى‏كوشيدند تا نظرهاى فقهى اهل بيت(ع) را اشاعه داده و در عين حال موارد انحراف اهل سنت را مشخص كرده و به مردم بنمايانند. امام(ع) حتى از نظر بزرگترين علماى عصر خويش به عنوان ميزان تشخيص صحيح از سقيم شناخته شده بود و فراوان پيش مى‏آمد كه آنان عقايد خود را پيش آن حضرت(ع) عرضه مى‏كردند تا به صحّت و سقم آن واقف شوند.

ابوزهره پس از نقل يكى از جلسات مناظره ابو حنيفه با امام باقر(ع)، چنين مى‏نويسد: از اين خبر، امامت باقر عليه السّلام براى علما روشن مى‏شود. آنها پيش آن حضرت(ع) حاضر مى‏شدند، حضرت عقايد و نظرات ايشان را نقد مى‏كرد. گويا آن حضرت رئيسى بود كه به زير دستانش حاكم بود، تا آنان را به شاهراه هدايت رهنمود شود و علماى آن عصر به رياست او گردن نهاده و از او اطاعت مى‏كردند.

 

شیوه و راهبرد امام باقر(ع) در مقابله با جریان های انحرافی چگونه بود؟

 

امام باقر عليه السّلام استدلال هاى اصحاب قياس را به تندى رد كرد  و پس از آن حضرت، فرزندش امام صادق عليه السّلام هم با آنان مخالفت کرد. امام باقر عليه السّلام در برابر ساير فرق اسلامى منحرف نيز موضع تندى اتخاذ كرده و با اين برخورد كوشيدند محدوده اعتقادى صحيح اهل بيت(ع) را در زمينه‏هاى مختلف از ساير فرق، مشخص و جدا كنند.

موضع‌گيرى امام(ع) در مقابل مرجئه بسيار قاطعانه و حساس بود. برخى از مرجئه صرفنظر از اين سخن درست كه ايمان لفظى يك فرد را از جميع حقوق يك مسلمان در جامعه اسلامى برخوردار مى‏كند، ايمان حقيقى را نيز تنها يك اعتقاد درونى دانستند و نقشى براى عمل صالح در آن قائل نبودند. افزون بر آن مرجئه با عقايد شيعه درباره دشمنان اميرمؤمنان عليه السّلام مخالف بودند. در موردى امام با اشاره به اين فرقه چنين فرمود: خداوندا مرجئه را از رحمت خود دور كن كه آنها دشمنان ما در دنيا و آخرت مى‏باشند.

 

امام باقر(ع) در مقابل خوارج نيز كه در آن زمان كرّ و فرى داشتند، موضع‏گيرى مى‏كرد. از نظر آن حضرت(ع)، آنان متنسّكين جاهل و گروهى خشكه مقدس قشرى هستند كه در عقايد خود متعصّب و تنگ‏نظر بودند و درباره آنان فرمود: خوارج از روى جهالت عرصه را بر خود تنگ گرفته ‏اند، دين ملايمتر و قابل انعطافتر از آن است كه آنان مى‏ شناسند.

 

ایشان با با يهود و اسرائيليات‏ چه مواجهه و برخوردی داشتند؟

 

از جمله گروه هاى خطرناكى كه آن روزها در جامعه اسلامى حضور داشتند و تأثير عميقى در فرهنگ آن روزگار بر جا گذاشتند، يهوديان بودند. شمارى از احبار يهود كه به ظاهر مسلمان شده و گروهى ديگر كه هنوز به دين خود باقى مانده بودند در جامعه اسلامى پراكنده شده و مرجعيّت علمى قشرى از ساده‏لوحان را به عهده داشتند.

تأثيرى كه آنان بر فرهنگ اسلام از خود بر جا نهادند، به صورت احاديث جعلى به نام اسرائيليات پديدار گشت كه بيشترين قسمت اين احاديث درباره تفسير و مراتب و شئون زندگى پيامبران سلف، جعل شده بود. از جمله علماى اسلامى كه اين احاديث را در تأليفات خود وارد كرده، طبرى مفسر معروف است كه بيشترين روايات را باره تفسير قرآن از منابع يهودى- با واسطه يا بى‏واسطه- به دست آورده است.

تلاش علمى يهود- در داخل جامعه اسلامى به ويژه در محافل علمى آن- در مسائل فقهى و كلامى نيز تأثيرى نگران‏كننده نهاد و اين موضوع در تاريخ چنان روشن است كه جاى كوچكترين ترديد و شبهه‏اى در آن وجود ندارد.

مبارزه با يهود و القائات سوء آنها در فرهنگ اسلام، بخش مهمى از برنامه كار ائمه طاهرين عليهم السّلام را به خود اختصاص داده بود. تكذيب احاديث دروغين و ساخته و پرداخته يهوديان در مورد انبياى الهى و مطالبى كه باعث خدشه‏دار شدن چهره ملكوتى پيامبران خدا شده است، در برخوردهاى ائمه اطهار عليهم السّلام به خوبى ديده مى‏شود. در اينجا به نمونه هایی اشاره مى‏شود:

الف: دو نفر پيش حضرت داود دعوايى مطرح كرده و او را براى رسيدگى در اين موضوع فرا خواندند كه آيات 23 و 24 سوره «ص» ناظر بر اين جريان است.

دعواى طرح شده از اين قرار است كه يكى از اين دو نفر، 99 گوسفند داشت و آن ديگرى يك رأس. آن كه يك گوسفند داشت از دست ديگرى شكايت كرد كه برادرش با داشتن 99 گوسفند در نظر دارد يك رأس گوسفند او را نيز تصاحب نمايد. داود عليه السّلام بدون استماع اظهارات نفر دوم چنين قضاوت مى‏كند: قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك الى‏ نعاجه .. با خواستن گوسفند تو و افزودن آن بر گوسفندان خود بر تو ستم روا داشته است ...

درباره اين حديث يهوديان احاديثى جعل كرده و ميان مسلمانان رواج دادند مبنى بر اين كه اين داستان كنايه از ازدواج داود با همسر «اوريا» است. طبق اين احاديث جعلى، داود پيامبر به دنبال كبوترى بر پشت بام مى‏رود و در آنجا كه مشرف بر منزل «اوريا» بود، همسر او را مى‏بيند و دل به او مى‏بندد و به منظور رسيدن به هدف خود، «اوريا» را در صف مقدم جنگ قرار مى‏دهد و او كشته مى‏شود و داود با همسر او ازدواج مى‏كند و خداوند در اين آيات به طور سمبليك به اين مطلب اشاره مى‏كند.

روشن است كه اين روايات دروغين تا چه حد و از چه جهاتى مى‏تواند شخصيت داود را به عنوان پيامبرى از فرستادگان خدا خدشه‏دار سازد. اين احاديث كه در عصر اول اسلام توسط افرادى همچون «كعب الاحبار» و «عبد الله بن سلام» رواج يافته بود، مورد حمله امام على بن ابى طالب عليه السّلام نيز قرار گرفت. حضرت در اين باره فرمود: اگر كسى را كه معتقد است داود عليه السّلام با همسر اوريا ازدواج كرده، پيش من بياورند، بر او دو حدّ جارى مى‏كنم، حدّى به خاطر هتك نبوّت و حدّى ديگر براى اسلام.

يهوديانى كه در جامعه اسلامى زندگى مى‏كردند- اعمّ از آن عدّه كه به ظاهر اسلام آورده بودند و يا آنان كه هنوز بر دين يهود باقى بودند- مى‏كوشيدند برترى بيت المقدس- كه قبله يهوديان بود- بر كعبه را به مسلمانان بقبولانند؛ از اين رو در اين زمينه دست به جعل احاديثى زدند و آنها را به طور گسترده در ميان مسلمانان رواج دادند. زراره نقل مى‏كند: در خدمت امام باقر عليه السّلام نشسته بودم و امام در حالى كه در مقابل كعبه نشسته بود فرمود: نگاه كردن به خانه خدا عبادت است. در همان حال شخصى از قبيله بجيله كه او را عاصم بن عمر مى‏ناميدند، نزد امام آمد و گفت: كعب‏ الاحبار مى‏گويد: كعبه هر صبحگاهان برابر بيت المقدس سجده مى‏كند.

امام باقر(ع) فرمود: نظر تو در مورد سخن كعب الاحبار چيست؟ آن مرد گفت: سخن كعب صحيح است. امام باقر عليه السّلام فرمود: تو و كعب الاحبار هر دو دروغ مى‏گوييد. آنگاه در حالى كه به شدّت ناراحت بود فرمود: خداوند بقعه ‏اى محبوب‏تر از كعبه روى زمين نيافريده است.

امامان ديگر شيعه نيز بعدها با تعابيرى نظير لا تشبّهوا باليهود مى ‏كوشيدند اين رابطه فرهنگى نامطلوب را كه ميان مسلمانان و يهود به وجود آمده بود و مى ‏رفت تا فرهنگ اصيل و غنى اسلام را به انحراف بكشاند، قطع كنند و اين در حالى بود كه راويان ديگر فرق اسلامى ساده ‏لوحانه از اين احاديث استقبال كرده و آنها را در ابواب مختلف كتاب هايشان نقل و فرهنگ خود را با آن آلوده كردند، ولى تابعين اهل بيت با الهام گرفتن از آنان، در مقابل اين انديشه‏ هاى انحرافى و عوام‏ پسند، به هوش بوده و از آسيب آن در امان ماندند. لذا آنچه امروز به عنوان شبهات به اسلام از سوی جریان های استعماری وارد می شود برگرفته از این اسرائلیاتی است که در منابع اهل سنت وجود دارد و منابع شیعه به برکت امام(ع) از این انحرافات پاک است.

 

کد خبر 1076621

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha