درخشش تمثال   ۵ هزار شهید در کارگاه  جوان ملایری

حسینی گفت: هدفم از نصب تصاویر شهدا در کارگاه منبت کاریم ترویج فرهنگ شهادت است می خواهم که راه و هدف شهدا را گم نکنم.

به گزارش خبرنگار شبستان از ، ملایر شهری نام آشنا  با دو نشان جهانی انگور و منبت ، وقتی  از هر کوچه و خیابانش‌ می گذری صدای مقارها و چکش ها در دستان هنرمندانی که دل بی جان چوب را کنده کاری می‌کند می شنوی .

اما در یکی از خیابان های شهر در میدان جهاد ملایر در میان  همه هیاهوی زمان، جوانی از این دیار با  همین مقارهاو چکش  نقش عشق  را بر تن چوب عاشقانه حکاکی می‌کند .

و در زمانه‌ای که برخی جوانان  تمام محل کار و یا اتاق خود را با تصاویری مانند برخی خوانندگان غربی  ، تصویر حیوانات، مناظر و.. پر می‌کنند این جوان ملایری  محل کارش را مزین به تمثال مبارک شهدا کرده است تا به گفته خودش راه  شهدا را گم نکند.

در کارگاهی کوچک که بیش از 30 تا 40 متر وسعت ندارد اما وقتی واردش می‌شود آنقدر وسیع است و  آرامشی سراسر وجودت  را فرا می‌گیرد و تازه می دانی که اینجا قطعه ای از بهشت است در دنیای  پر هیاهوی زمان که سید محمد حسینی جوانی با ذوق و و قریحه که آن   را با تمام وجودش خلق کرده است.

 کارگاهی  که بیش از مبل و منبت هایش که هنرمندانه از چوب های بی جان  در دستان جوان ملایری آثار زیبا  خلق می کند  تصاویر شهدای گرانقدر این مرز و بوم تمام سطوح و دیوارهایش را پوشانده تا  مبادا تصویری از قافله جا بماند  تصاویر  شهدایی که  که هر کدام نور چشم عزیزی و خالق حماسه ای برای وطن بوده اند .

 وقتی اینجا هستی انگار به نمایشگاه دائمی شهدا آمده ای تا یک کارگاه  منبت کاری  هر چند  کوچک  اما وسعتش به بلندای  عشق که با تمثال و عکس 5 هزار شهید آراسته شده و شهامت و شجاعت و غیرت مردان سربلند این سرزمین را در خود جای داده است.

  اینجا کارگاه جوانی خوش‌ذوق ، بی آلایش متین  با روحی بلند و معنوی است که  در و دیوارش  بوی عشق  به شهدا و  شهادت می‌دهد  عشقی که از همان دوران کودکی همراه وی بوده و امروز  با نصب تصاویر مردان سربلند روزهای شهامت و دلیری تمام وجودش را وقف شهدا کرده است.  

تصاویر کارگاه سید محمد  مربوط به شهدایی است که  از نظر جغرافیا حد و مرز نمی شناسد و  و تصاویر مربوط به همه شهدای کشور است نه شهدای شهر ملایر.

 پای صحبتهایش می نشینم  بیانی پر احساس و معنا دار برای برپایی نمایشگاهی از جنس شهدا

 حرفهایش بسیار شندینی است

خودتان را معرفی می کنید؟

سید محمد حسینی هستم متولد سال 64  در ملایر و 36  سال سن دارم و در کارگاه منبت کاری مشغول به کار منبت هستم.

چه شد که به فکر جمع آوری و ایجاد موزه ای از  تصاویر شهدا در این کارگاه افتادید؟

 من از کودکی عشق و علاقه وافری به شهدا داشتم و  این کار را از کلاس  زمانی که در کلاس دوم ابتدایی بودم  شروع کردم؛ راستش  یک روز از مدرسه برمی‌گشتم که عکس کاندیداهای نمایندگی مجلس را روی دیوارها دیدم و این عکس ها  توجهم را جلب کرد،  چون بچه بودم فکر کردم اینها عکس شهداست؛ بنابراین تعداد زیادی از این عکس‌ها را جمع کردم و به منزل آوردم، بعد که فهمیدم داستان چیز دیگری است، کار جمع‌آوری عکس شهدا را جدی گرفتم و حاصلش شد این کارگاهی که می‌بینید.

 در حال حاضر چه تعداد عکس از شهدا در این موزه بهشتی خود  دارید و هزینه های خرید این عکس ها را چگونه تامین می‌کنید؟

  خیلی سال است که به جمع آوری تصاویر شهدا مشغولم و هر جا عکس و تصویری از شهدا به دستم رسیده آن را نگه داشتم زمانی که فعالیت  منبت را در کارگاه خود شروع کردم  عکسها  را بر دیوار این کارگاه نصب کرده ام .

 بسیاری از عکس ها را از بنیاد شهید، نیروی هوایی دوستان و کسانی که به شهدا ارادت ویژه دارند دریافت کرده ام و همچنین تعدادی از  تصاویر و عکس ها را ازفضای مجازی می گیرم و همچنین بیشتر آنها  را خریداری می کنمو تا حدود زیادی نیز از عنایات شهدا در این کار بهره گرفته‌ام.

 

حالا 5 هزار عکس و تصویر از شهدا در این کارگاه  دارم  و جالب این است که اصلا جایی  کم ندارم هر تصویر شهیدی را که می خواهم نصب کنم انگار از قبل جای آن تعیین شده  است.

 در مورد هزینه  بسیاری از عکس ها  و خرید قاب شاید زمانی بوده که من در کارت بانکی  خود ویا  در جیبم پولی نبوده اما وقتی می خواهم آن عکس و تصویر شهید را خریداری کنم همان مقدار در کارت من پول بوده و همه این عنایت خود شهدا است.

 من خیلی وقت‌ها مسافرت نمی‌روم، هزینه مسافرتم را خرج چاپ عکس شهدا و خرید قاب برای تصاویر شهدا می‌کنم تا در مکان‌های مختلف نصب شود، از انجام این کارم بسیار خوشحالم چراکه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت از مسافرت و تفریح برایم ارزشمندتر است

 از عنایت شهدا گفتید در این مورد بیشتر توضیح بدهید؟

 عنایت شهدا برای من  از همان روزی بوده که مادرم برایم تعریف کرده است  به گفته مادرم وقتی من هنوز به دنیا نیامده بودم مادرم تصادف شدیدی داشته و وقتی او را به بیمارستان می برند همه نگران بوده و فکر می کنند من در شکم مادرم آسیب دیده  اما با کمال تعجب پزشک می گوید با شدت تصادف و جراحات به  جنین آسیبی نرسیده و من  بعد از چند ماه بعد سالم به دنیا  می آیم .

 البته عنایت شهدا را به وضوح در تمام زندگیم دیده ام  چندین بار خواب ائمه و شهدا را دیده ام  و بسیاری از گره های زندگیم از نظر روحی، جسمی و مالی حل شده است.

 چند سال پیش  به خاطر مشکل کاری که داشتم مدت زیادی از سردرد شدید و ناراحتی ناحیه گردن رنج می‌بردم، وقتی به پزشک مراجعه کردم از من خواست برای رفع مشکل باید برای همیشه کار منبت را کنار بگذارم و تشخیص داد که ادامه کار منبت باعث آرتروز و تشدید بیماری‌ام خواهد شد.

همان شب  شهید برونسی را در خواب دیدم که به من گفت شهدا به تو سلام رسانده و به من گفته‌اند به تو بگویم هر چی از آنها می‌خواهی عنایت می‌کنند، به شهدای گمنام بام ملایر متوسل شدم، در عالم رویا دیدم شهیدی به خوابم آمد و گفت «سید ناراحت هستی؟» ایشان یک پیشانی بند با نام حضرت زهرا(س) به من داد و گفت «من گمنام و فرزند زهرا(س) هستم و بعد از آن  مشکل درد گردنم رفع شد و خدا را شکر کارم را ادامه دادم.

گویا از این کارگاه خیلی ها حاجت گرفته اند در این زمینه هم توضیح می دهید؟

 البته بگویم که من که کاره ای نیستم اگر هم گره و مشکلی از کسی وا شده همه به شفاعت و عنایت شهدا بوده  است من خیلی ها را که نمی شناسم یا از طریق تماس تلفتی یا به صورت حضوری به من مراجعه کرده اند و گفته اند که  مشکلات و  گره هایشان به واسطه شهدا وا شده است.

یکی از خاطرات شیرین خود را می گویید؟

یک روز دیدم یک خانم با حجاب درب کارگاه آمد و گفت:من یک خانم  بد حجابی بودم که با توجه به مسیر منزلمان هر روز از در این کارگاه رد می شدم و یک روز که مغازه بسته بود بی اختیار عکس شهدا از  پشت شیشه نگاهم را به داخل این کارگاه جلب کرد،  سرم را روی شیشه گذاشتم و وقتی تصایر شهدا را در چهار سوی این کارگاه دیدم دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشتم به خودم آمدم که این همه تصویر شهید برای ما و ما کجاییم از آن روز به بعد با عنایت شهدا  در زندگیم تصمیم گرفتم  با حجاب کامل بیرون بیایم و این مهم را از شفاعت و عنایت شهدا و دیدم و من بسیار خوشحال شدم که این تصاویر در زندگی دیگران  تاثیر مثبتی را داشته است.

 آیا بازدیدهای از  کارگاه شما شده است؟

بله بسیار زیاد از ارادتمندان شهدا از این جا بازدید می کنند، یکی از افرادی که از اینم مغازه بازدید کرد یک طلبه جوانی بود از کشور آذربایجان  روسیه که در اینجا تحصیل می‌کرد  و  یک روز به مغازه من آمد  و از این تصاویر و تمثال شهدا بسیار شگفت زده شد و بعد از مدتی با من تماس گرفت  و گفت بسیاری از تصاویر شهدای ایران را در اتاقش نصب کرده است.

گفتید مغازه شما بیش از 30 تا 40 متر  وسعت ندارد واقعا این همه تصویر شهید را چگونه در این مکان کوچک جای داده ای؟

 

 این کارگاه کوچک در ظاهر کوچک است اما وسعتش آسمانی است و برای تصاویر همه شهدا جا دارد  در سوال قبلیتان گفتم انگار هر شهید از قبل جای عکسش مشخص شده است.

چرا با این همه ابراز علاقه به شهدا و شهادت مدافع حرم نشدی؟

 به خاطر  شرایط زندگیم به خاطر اینکه مادرم که  تنها بود بسیار دوست داشتم اما واقعا قسمت نشد و باید بگویم شهادت لیاقت می‌خواهد  شاید من این لیاقت را نداشتم اما راه شهدا را ادامه می دهم

 من با انتخاب کارم نمی گذارم شهدا گمنام بمانند نمایش تصاویر شهدا در واقع  شناشاندن بیشتر آنها به مردم است و  علاوه بر این تصاویری که در کارگاه نصب کرده ام بسیاری از تصاویر شهدا را به مغازه هایی دیگر ، نهادها مختلف شهرستان و.. هدیه داده ام و  خودم آنها را نصب کرده ام تا راه شهدا گم نشود.

 

وقتی در این کارگاه مشغول کار منبت هستی چه حسی داری؟

 حس با شهدا بودن حس نابی است من اصلا حس نمی کنم اینجا عکس ها هستند همیشه خود را در بین شهدا حس می کنم  انگار تمامشان اینجا حضور دارند و مرا یاری می کنند، هر جا  به مشکل برخوردم هر جا گره در کارم افتاد  تا یاد شهدا کردم انگار دستی از غیب مرا یاری کرد ، من تمام هدف و وقتم را برای حفظ آثار و تصاویر و پیام‌های شهدا گذاشته‌ام و از این کار هم بسیار خوشحالم چون معتقدم هدفم بسیار هدف والایی است.

آرامش را در چه چیزی می بینی؟

اینکه برخی می‌گویند امروز در جامعه ما آرامش وجود ندارد،  اشتباه است آرامش و امنیت اصلی را شهدا برای ما آورده‌اند، با توسل به شهدا می‌توان به آرامش واقعی رسید. شهدا به خدا وصل‌اند، اگر انسان به شهدا وصل شود نور الهی را در زندگی و کار و جای جای زندگی‌اش خواهد دید

کار منبت کاری برایتان اولویت است یا نصب تصاویر شهدا؟

 شاید بگویم نصب تصاویر شهدا  خیلی وقتها شده که کار خود را رها کرده و به دنبال  کار شهدا بوده ام  همیشه اولویت را کار شهدا گذاشته ام و شاید روزی بوده که سفارش کار منبت را داشته ام اما کار شهدا را اولویت قرار داده و به عنایت شهدا کمتر از چند ساعت توانسته ام سفارشات منبتم را نیز به اتمام برسانم و به موقع تحویل بدهم.

 

 مسئولین فرهنگی چقدر از این کار زیبا و ستودنی شما  را حمایت کردند؟

 من هدفم و کارم برای خدا و توجه شهدا است هیچ کس ازمن حمایتی نکرده من نه از سوی اداره ای تقدیر شده ام فقط کار من فرهنگ سازی  است و هدفم نشر و اهداف شهدا   است باید بگویم لوح تقدیرها و تندیسها ارزش دنیوی دارد لوح تقدیر واقعی را باید از خدا و شهدا گرفت و  اینکه واقعا اگر  بتوانم کاری کنم که شهدا به من عنایت داشته باشند و با این کار جوانان را به شهدا علاقمند کنم برای من ارزشمند است خوب البته اگر از این قیبیل کارها  با هدف نشر فرهنگ ایثار و شهدادت حمایت شود واقعا کار بزرگی است در جامعه تاثیر زیادی دارد.

تصاویر  شهدا فقط از شهر ملایر است یا همه جای کشور؟

 شهدا راه و هدفشان یکی بود و برای من فرقی نمی کند که از کدام شهر و خطه باشد تمام تصاویر شهدایی که من در مغازه  نصب کرده ام از شهدای سراسر کشور از شهدای دوران دفاع مقدس، نیرو انتظامی، ارتش و شهدای مدافع حرم و.. هستند.

 خانواده شهدا  هم از کار شما استقبال کرده اند؟

خوب بسیاری از خانواده شهدا بله من با خیلی از خانواده شهدا دیدار  می کنم  شاید خیلی ها از این کارگاه اطلاع ندارند من ارادت ویژه به خانواده شهدا، پدران و مادران و فرزندانشان دارم  چرا که به حق خانواده شهدا  امانت شهدا در بین ما هستند  و ما باید در مقابل این عزیران طوری رفتار کنیم که فردای قیامت در قبال شهدا شرمنده نشویم.

 

 خانواده خودتان از کار شما حمایت می کنند؟

 بله بسیار از من حمایت کرده و این کار را را تحسین می کنند.

و کلام آخر؟

 

 اگر روزی این توفیق را داشته باشم که خیر بزرگی شوم و آنچه را دارم در راه خدا هزینه کنم هر چه بسازم به نام شهدا نامگذاری می‌کنم.

دوست دارم که مسئولان  و مردم فرهنگ ایثار وشهدادت را ترویج دهند و واقعا ادامه دهنده راه شهدا باشند.

کد خبر 1081145

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha