به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، در آئین های پهلوانی ایرانی حضرت علی (ع) نماد پهلوانی شناخته می شوند، حکیم فردوسی توسی در شاهنامه بزرگترین کتاب حماسی جهانی به عنوان شاعری شیعی به آموزههای امام علی هم اشارههایی داشته اند، درباره پرداختن به سیره و روش امام علی (ع) در آیین های پهلوانی ایرانی با «یاسر موحدفرد»،دبیرکل بنیاد فردوسی، مدیرعامل موسسه فردوسی توسی، مدیر و مدرس دورههای دانشگاهی هنرهای شاهنامهای به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:
فردوسی چگونه توانسته آموزه های دینی و اخلاقی را در کتابی مثل شاهنامه بگنجاند؟
بیگمان فردوسی یگانه حکیم جهانی است که توانسته اندیشههای اخلاقی، حکمی و دینی و دستاوردهای دانشی بشری را در یک کتاب بگنجاند؛به همین روی بسیاری از اندیشمندان دینی حتی دانشنامه شاهنامه فردوسی را کتابی توحیدی و سرشار از اندیشههای دینی دانستهاند؛چه آنکه دین که برپایه آیین یکتاپرستی روشی برای زندگی راستین ایرانی بوده از آغازین داستانهای شاهنامه فردوسی که با کیومرث نخستین پیامبر پادشاه ایران و جهان که با سروش الهی یا همان فرشته وحی در پیوند بودهاند، تا پایان شاهنامه فردوسی همین منش دینداری و میهنپرستی و انساندوستی و حتی حیواندوستی و طبیعتدوستی و پاسداری از آفرینشهای الهی جزو دستاوردهای تمدنی ایرانی جلوهگر شده است.
حکیم فردوسی توسی چگونه اندیشه های دینی و علوی را با اندیشه های ایران باستان در شاهنامه آورده است؟
در دیباچه شاهنامه فردوسی برای نمونه درباره نخستین آفرینش الهی به درستی به خرد اشاره رفته است که میتوان آن را اندیشهای ایرانی و علوی دانست؛ چه آنکه در بخش نخست اصول کافی نخستین آفریده الهی از دیدگاه پیشوای پارسایان امام علی، عقل و خرد بیان شده است.
نکته جالب توجه آن است که در پایان بندی همه داستانهای شاهنامه و نیز در جای جای آن به ترجمان متنهای دینی مورد اقبال ایرانی از هزاران سال گذشته تا ترجمه آموزههای قرآنی و نبوی و علوی در کنار بهرهگیری از متنهای کهن خداینامکهای زبانهای باستانی ایرانی از پهلوی و اوستایی به درستی اشاره رفته است که گنجینه ارزشمند در زمینه دانش دینشناسی است که ضروری است نهادهای دولتی متولی فرهنگی و دانشگاهی با بودجه شایسته امکان پژوهشهای دامنهگستری را در این زمینه فراهم آورند.
درباره دیباچه شاهنامه فردوسی که به خداشناسی، هستی شناسی و دین شناسی پرداخته است برگرفته از پژوهشهای نوین بنیاد فردوسی و موسسه فردوسی توسی توضیح بیشتری بدهید؟
بنیاد فردوسی و موسسه فردوسی توسی اما بدون داشتن بودجهای دولتی توانسته است نسل نوینی را در دورههای مجازی دانشگاهی با نام هنرهای شاهنامهای در دو رده سنی کودک و نوجوان / جوانان و بزرگسال آموزش دهد و به زودی در قالب دو کتاب شاهنامهای با همکاری نشر پازینه آخرین پژوهشهای خود را به زیور چاپ آراسته نماید.این مژده برای ایران دوستان میتواند به اثرهایی ماندگار در سال ۱۴۰۰ خورشیدی منجر شود؛ برای نمونه به بخش نخست دیباچه شاهنامه فردوسی از کتاب در دست چاپ با نام ۳۶۵ روز با شاهنامه فردوسی ویژه جوانان و بزرگسالان که در نسخه ویژه کودکان و نوجوانان با نام شاهنامک با همکاری موسسه فردوسی توسی و نشر پازینه به زودی نشر خواهد یافت، میتوانید با پژوهشهای نوین یاد شده آشنایی پیدا کنید:
بخش یکم- آغاز سخن؛ ستایش پروردگار جهان؛
برترین آغاز به نام پروردگار، آفریننده جان و خرد است که بیش از این اندیشه را توانایی واکاوی در هستیاش نیست؛
کردگاری که برتری نام و افزونی پایگاهاش از همگان والاتر است؛
خداوندگار کیهان و آسمان گردنده، آنکه روشنگر ماهتاب و ناهید و آفتاب است؛
خدایی که والاتر از هر نامی است که بخوانیاش و برتر از هر جایگاهی است که بیابیاش و سترگتر از هر هستی است که بیاندیشیاش، نگارندهای که آسمان را برافراشته و ستارگان را به زیبایی برافروخته است.
به نام خداوند جان و خرد /
کزین برتر اندیشه بر نگذرد /
خداوند نام و خداوند جای /
خداوند روزی ده و رهنمای /
خداوند گیهان و گردان سپهر /
فروزنده ماه و ناهید و مهر /
ز نام و نشان و گمان برتر است /
نگارنده برشده گوهر است
بخش دوم- ستایش خرد و خردمندان؛
خرد، یگانه راهنمای زندگانی و شادیآفرین آدمی است؛
خرد در هر دو سرای، دستگیر همگان است؛
خرد به راستی چشم جان است، آن چنان که شادان بیچشم، نتوان جهانی را سپری کرد؛
خرد، نخستین آفریننده آفریدگار هستی است، خرد نگاهبان جان و همآن نگاهدارنده سه پاسدارنده دیگر جان است؛
جز خرد، آن سه پاسدارنده جان و زندگانی، چشم و گوش و زبان است که بیگمان هر چه نیکی و بدی در گیتی به آدمیان میرسد از این سه پاسبان است.
خرد رهنمای و خرد دلگشای /
خرد دستگیرت به هر دو سرای /
خرد چشم جان است چون بنگری /
تو بیچشم شادان جهان نسپری /
نخست آفرینش خرد را شناس /
نگهبان جان است و آن را سه پاس /
سه پاس تو، چشم است و گوش و زبان /
کز این سه رسد نیک و بد بیگمان
بخش سوم- ستایش آفرینش جهان؛
بایست دانست که نخست آفریدگار، چهار بنمایه آفرینش را از چه آفرید؟!
بدانکه آفریدگار از ناچیز این همه را آفریده تا نشانگری برای آشکاری تواناییاش باشد؛
یزدان، نخست آتش تابناک برافروخته را آفرید، سپس خاک پاک را برساخت و میان آتش روشن و خاک تیرهگون، آب و باد را در گیتی برنهاد؛
پروردگار با بهرهگیری از چهار بنمایه جهان، گنبد گردنده را پدید آورد و هر آن، شگفتیهای نو به نو را در گیتی نمودار ساخت؛
آفریننده با دستور به چهار مایه زندگانی، کوهها را برکشید و بر آبها بردمید تا خشکیها پدیدار گشت و چشمهها جوشیدن گرفت و گیاهان و رستنیها سر برآوردند.
از آغاز باید که دانی درست /
سر مایه گوهران از نخست /
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید /
بدان تا توانایی آید پدید /
یکی آتشی برشده تابناک /
میان آب و باد از بر تیره خاک /
پدید آمد این گنبد تیزرو /
شگفتی نماینده نو به نو /
ببالید کوه آبها بر دمید /
سر رستنی سوی بالا کشید
بخش چهارم- ستایش آفرینش مردمان؛
کردگار سرانجام کلید اسرار گیتی، آدمی را بیافرید؛
آفریدگار پس از سالیان با جهشی شگرف، سر و قامت آدمیان را همچون سرو، راست ساخت و آدمی را به گفتار نیک و پندار درست سفارش نمود؛
خداوندگار به آدمی بارها اشاره داشت که تو را از بنمایههای خاکی و افلاکی آفریدهام، پس به این سرای و دیگر سرای، وابستگی و پیوستگی داری و با چهار بنمایه زندگانی پرورانده شدهای؛
آفریدگار هدف هستی را آدمی برگزید، اگرچه پس از دیگر آفریدگان آفریده شد.
آدمی، تو برترین آفرینندهای، پس ارزش خویش بدان و به بندگی خداوندگار بپرداز و زندگی را بازیچه و سرگرمی زودگذر نپندار!
چو زین بگذری مردم آمد پدید /
شد این بندها را سراسر کلید /
سرش راست برشد چو سرو بلند /
به گفتار خوب و خرد کاربند /
ترا از دو گیتی برآوردهاند /
به چندین میانجی بپروردهاند /
نخستین فطرت پسین شمار /
تویی خویشتن را به بازی مدار
بخش پنجم- ستایش پیامآور دین و دانش؛
آدمی برای رستگاری و راهیابی به راه درست زندگانی، بهرهگیری از دانش و به کارگیری از دستورهای دین را میبایست جستوجو نماید؛
بدین روی از گفتار پیغمبر خود بهره بجوی و دل خویش را از پلیدیها با این آب پاک بشوی؛
پیامبر، خویش را شهر دانش و علی را دروازه این شهر خواند، پس هر آن کس که دوستدار دانش است، بایست از دروازه شهر دانش به این شارستان راه یابد؛
به همین روی من نیز، پیرو خاندان پیامبر و ستایشگر جان پاک جانشین راستیناش هستم؛
آنچنان که با مهر و دوستی همین رادمردان، زاده شدم و بر این باور زندگی میکنم، دنیای خاکی را هم با همین اندیشه فرو میگذارم، زیرا که بیگمان خود را خاک پای علی و خاندان پاک ایشان میدانم.
ترا دانش و دین رهاند درست /
در رستگاری ببایدت جست /
به گفتار پیغمبرت راه جوی /
دل از تیرگیها بدین آب شوی /
که من شهر علمام علیام در است /
درست این سخن گفت پیغمبر است /
منم بنده اهل بیت نبی /
ستاینده جان پاک وصی /
برین زادم و هم برین بگذرم /
چنان دان که خاک پی حیدرم
نظر شما