به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، مباهله پیامبر اکرم (ص) با مسیحیان نجران در روز 24 ذی الحجه سال دهم هجری روی داد. رسول اکرم (ص) طی نامه ای اهالی مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد اما مردم نجران حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند به همین دلیل گروهی از مسیحیان نجران همراه با چند تن از علما و اسقف هایشان برای تحقیق در دین حضرت محمد (ص) گفت و گو و مناظره با وی به مدینه آمدند لذا در این خصوص با حجت الاسلام «محسن تاج لنگرودی» پژوهشگر دینی گفتگویی انجام داددیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
چرا روز مباهله به یک روز تاریخی در اسلام و تشیع تبدیل شد؟
مباهله پیامبر اکرم (ص) با مسیحیان نجران در روز 24 ذی الحجه سال دهم هجری روی داد. رسول اکرم (ص) طی نامه ای اهالی مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد اما مردم نجران حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند به همین دلیل گروهی از مسیحیان نجران همراه با چند تن از علما و اسقف هایشان برای تحقیق در دین حضرت محمد (ص) گفت و گو و مناظره با وی به مدینه آمدند.
اصحاب نجران عده زیادی مسیحی بودند که اگر بزرگان آنها ایمان می آوردند، بسیاری از مسیحیان مسلمان می شدند لذا مسیحیان نجران که به مدینه آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر اکرم (ص) پژوهش کنند و با او به مهاجهه (دلیل آوردن) بپردازند در مسجد به خدمت پیامبر (ص) رسیدند آنها ابتدا با لباس های بسیار زرباف و پشمینه خدمت حضرت رسیدند ولی پیامبر اکرم (ص) راضی به گفت و گو با آنها نشد، سپس رفتند و با لباس های بسیار ساده برگشتند و پیامبر (ص) با آنها مهاجهه کردند. این مهاجهه یک مهاجهه عقلانی بود. حضرت فرمودند: اگر شما به خاطر نداشتن پدر، حضرت مسیح را فرزند خدا می دانید، پس بهتر است حضرت آدم را فرزند خداوند بدانید، چون وی نه پدر دارد و نه مادر. بعد از اینکه این مسئله به صورت عقلانی مطرح شد، مسیحیان نپذیرفتند. بر همین اساس خداوند پیشنهاد مباهله را به آنها داد. مباهله به معنای نقد یکدیگر است. این مباهله، مباهله سرنوشت سازی بود، این طور به یکدیگر پیشنهاد دادند که علاوه بر خودشان باید فرزندان و همسرشان را هم به همراه خودشان بیاورند. در روز مباهله پیامبر اکرم (ص) با خانواده خود آمدند و مسیحیان با جمعیت انبوهی حاضر شدند، چون این مباهله، مباهله سرنوشت سازی بود و تکلیف امتی را مشخص می کرد به همین دلیل روز مباهله یک روز تاریخی مهم در اسلام و تشیع به شمار می رود.
چرایی عقب نشینی گروه مسیحیان نجران در برابر پیامبر (ص) چه بود؟
هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان انتظار داشتند پیامبر اکرم (ص) با عده و عده زیادی بیایند. وقتی دیدند که حضرت با عزیزترین کسانش که 4 نفر بودند، یعنی حضرت فاطمه (س)، حضرت علی (ع)، امام حسین و امام حسن (ع) می خواهند با آنها مهاجهه کند، مطمئن شدند که پیامبر اکرم (ص) اگر به خودش مطمئن نبود، جان خانواده اش را به خطر نمی انداخت لذا اسقف مسیحیان گفت اگر پیامبر ما را لعنت کند، حتی یک نفر مسیحی هم روی زمین نمی ماند؛ پس جمعیت اندک پیامبر اکرم(ص) نشان از حقانیت وی دارد؛ سپس مسیحیان عقب نشینی کردند و از مباهله کنار گرفتند.
از ابتدا که پیامبر اکرم (ص) پرچم اسلام را برافراشتند ، عده ای مخالفت کردند، ولی در نهایت به دلیل پذیرش اکثریت مردم مجبور به پذیرفتن دین اسلام شدند و گفتند حالا که اسلام را پذیرفتیم باید یک مقام و منصبی هم به ما داده شود. در همین حال که به فکر مقام و منصب بودند، دیدند پیامبر اکرم (ص) بیش از هر کس دیگری به امیرالمومنین (ع) و دخترشان فاطمه زهرا (س) و نوه هایشان امام حسین (ع) و امام حسن (ع) اهمیت می دهند. هر چقدر که پیامبر بر این چهار نفر تاکید می کردند آنها بیشتر با اهل بیت (ع) مخالفت می کردند؛ حتی وقتی پیامبر بر اساس امر الهی «غدیر خم» را پایه گذاری کردند و امام علی (ع) را به عنوان جانشین خود معرفی کردند، مخالفان اولین نقشه ترور حضرت (سنگی از بالای کوه بر سر پیامبر اکرم (ص) پرتاب کردند) را طرح ریزی کردند تا اجازه به خلافت رسیدن امیرالمومنین (ع) را ندهند لذا وقتی مطالعه می کنیم متوجه می شویم که همواره مباهله مسئله بسیار روشنی است ولی برخی از مخالفان مذهب ما با آن مخالفت می کنند یا اگر هم نتوانند مخالفت کنند به یک نوعی می خواهند این مسئله را کم ارزش جلوه دهند؛به چه دلیل؟ به دلیل طمع هایی که در جهت رسیدن به مقام منصب داشتند و به آن دست نیافتند، ولی خوشبختانه پیامبر اکرم (ص) مانع رسیدن آنها به اهداف شوم شان شدند.
معنای حرکت پیامبر اکرم (ص) در همراه کردن امام علی (ع) و همسر و فرزندان امیرالمومنین (ع) در این مباهله چه می تواند باشد؟
بزرگان اهل سنت آرایش آمدن پیامبر اکرم (ص) در روز مباهله را به خوبی به تصویر کشیدند. امام فخر رازی جایگاه علمی بالایی دارد و تفسیر سنگینی بر قرآن کریم نوشته است. او هر فضیلتی از امیرالمومنین (ع) را به خوبی رد کرده است ولی وقتی به آیه مباهله می رسد، تسلیم می شود. وقتی آرایش آمدن پیامبر (ص) را به تصویر می کشد که پیامبر چگونه حرکت می کرد، دست امام حسن (ع) در دست راست پیامبر اکرم (ص) و دست امام حسین (ع) در دست چپ پیامبر اکرم (ص)، حضرت فاطمه زهرا (س) پشت سر پیامبر اکرم (ص) و پشت سر حضرت فاطمه (س) علی ابن ابیطالب (ع). مطمئنا فخر رازی متوجه مفهوم این آرایش شده ولی نخواسته چیزی بگوید لذا مفهوم آرایش این است که پیامبر رکن دین مبین اسلام به شمار می رود، رکن دوم علی ابن ابیطالب است و حضرت فاطمه زهرا (س) رابطه بین نبوت و امامت می باشد که مفهوم این امر با آرایش پیامبر اکرم (ص) به درستی به تصویر کشیده شده است.
پیامبر با این آرایش حضرت فاطمه زهرا (س) را پیوند بین نبوت و امامت معرفی کردند و خواستند بفرمایند که بعد از نبوت چیزی به اندازه امامت (علی ابن ابیطالب (ع)) اهمیت ندارد؛ دست امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را گرفتند به معنای اینکه این دو بعد از امیرالمومنین (ع) جزو ارکان دین به شمار می روند.
چرا با وجود تصریح روشن آیه مباهله نسبت به بزرگی و عظمت مقام امیرالمومنین (ع) و همچنین تعبیر و توصیف روشن پیامبر اکرم (ص) نسبت به حضرت عده ای نمی خواهند نسبت به این حقیقت معترف باشند؟
همان طور که عرض کردم عده ای به دلیل طمعی که در جهت رسیدن به مقام و منصب داشتند، مخالفت می کردند؛ عده دیگر به علت تعصب جاهلانه ای که داشتند، مخالفت می کردند؛ مثلا من نمی توانم ثابت کنم که امام دوازدهم زنده است و امروز حجت خداوند بر روی زمین می باشد ولی یقین دارم جز این نیست؛ وقتی هم با کسی وارد بحث می شوم، می گویم من نمی توانم پاسخ شما را بدهم ولی از خواسته خود هم کوتاه نمی آیم؛ این تعصب حق است، ولی تعصب باطل به این معنا است که من یک اعتقادی دارم و می دانم که اعتقادم باطل است ولی حاضر نیستم از اعتقاد خود دست بکشم، چون نسبت به اعتقاد خود تعصب دارم در حالی که این اعتقاد باطل و نابجا است لذا بسیاری از بزرگان اسلام می دانند که اعتقادشان باطل است ولی با وجود این دست از اعتقاد خود بر نمی دارند. در خصوص مباهله و سایر اوصاف علی بن ابیطالب (ع) هم همین طور است، آنها می دانند علی به حق است و در آن شکی ندارند ولی تعصب باطل شان اجازه پذیرفتن این حقیقت را به آنها نمی دهد.
نظر شما