عاشورا مدرسه تربیت عارفان ولایی در جمع منتظران است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه عرفان ولایی یعنی عرفان حماسه و فریاد، گفت: منتظر واقعی به تاسی از امام حسین (ع) و با پیروی از مقتدای خود امام زمان (عج)، با طاغوت‌های داخلی و خارجی مبارزه می‌کند.

به گزارش خبرنگار گروه غدیر و مهدویت خبرگزاری شبستان، اگرچه آنچه در عاشورای حسینی سال 61 هجری رخ داد در ظاهر، روا داشتن مصائب و جنایات بی‌شمار بر خاندان رسالت و حزن و ماتم ابدی شیعه بر آن مصائب است اما اگر در باطن آن تامل کنیم زیباترین تصاویر از عرفان را می بینیم، عرفانی که به زیبایی تمام در فرموده حضرت زینب کبری (س) یعنی «ما رأیت الا جمیلاً» رخ نمایانده است و چه بسا همین عرفان است که این واقعه را الی‌الابد در قلب ها مانا کرده است. از این رو، به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم حسینی و به منظور بررسی جلوه های عرفان منتظرانه و زمینه ساز ظهور در نهضت سالار شهیدان (ع) در سلسله گفتگوهایی با حجت الاسلام دکتر «رحیم کارگر»، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و استاد مرکز تخصصی مهدویت این مسئله را به بحث و بررسی گذاشته ایم که در ادامه مشروح بخش پنجم آن  تقدیم حضورتان می شود:

 

عرفانی که در نهضت حسینی بروز و ظهور یافته و در طول تاریخ آبشخور سالکان الی الله شده است، چه وجوه منحصربفردی دارد و دارای چه تفاوت هایی با مکاتب عرفانی رایج است؟

 

در طول تاریخ عرفان اسلامی همواره بعضی از مدعیان عرفان و تصوف ، کاری جز ریاضت و انزوا و بی توجهی در برابر مسائل جامعه و ظلم ستمگران و افسادگری مفسدان و ... نداشتند و عرفان را فقط در چله نشینی و اذکار و اوراد و بی رغبتی به دنیا و پشمینه پوشی و کشکول و... می دانستند!! در حالی که این عین انحراف و تباهی و شریعت ستیزی و کمک به ظلم ظالم و... بوده است . اما در مکتب عرفان ولایی، ریاضت با جهاد؛ حماسه با عرفان؛ ذکر با تذکر و امر به معرف؛ عبادت با کار و تلاش و ... عجین گشته و سکوت در برابر ناراستی ها و بی دینی ها و ستمگری ها و افسادگری ها و ... ناروا دانسته شده است. عرفان ولایی یعنی عرفان حماسه و فریاد و سلوک فردی و اجتماعی و تقوا و تعاون و جامع اینها در حماسه کربلا و در فرهنگ غنی عاشورا دیده شد. امام حسین (ع) در عین حال که عارف کامل و سالک واقعی بود اما در عین حال اهل جهاد و کار و مبارزه و هدایت گری نیز بود بخصوص که در برابر ظلم ها و فسادها و طغیان گری ها و انحرافات به هیچ عنوان سکوت و مماشات نمی کرد و منادی طهارت و عدالت و معنویت واقعی جامعه بود.

 

وجود چنین عرفانی در سیره حسینی (ع) سبب بروز چه ویژگی هایی در حضرت سیدالشهدا ء(ع) شده بود؟

 

از ويژگي‌هاي بارز اباعبدالله ، حق‌گرايي، اخلاق گرایی ، ظلم ستيزي و ستم‌‌ناپذيري بي‌نظير او است. او نه تنها قهرمان سازش ناپذير در برابر ستم، ظلمت، شقاوت و استبداد بود؛ بلكه بنيان‌گذار اين شيوه آزاد‌منشانه است و تمامی آزادی خواهان، ستم ستيزان و مبارزان راه عدالت، بايد به آن قهرمان حريّت و رهايی تأسی بجويند؛ چنان كه آن حضرت (ع) حتی زندگی با ظالمان و در عصر ستمگران را ملالت آور می‌دانست و سعادت را در شهادت می‌ديد: «اني لا اري الموت الاسعادة و الحياة مع الظالمين الا برما»؛  «مرگ با عزّت سعادت است و زندگي در كنار ظالمان و ستمگران، ملالت آور [و غير قابل تحمل] است».

حضرت سیدالشهداء (ع) از همان آغاز قيام، روحيه حق‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرايي و باطل ستيزي خود را آشكار ساخت؛ چنان كه در مدينه، وقتي از طرف حاكم آنجا، مسأله بيعت با يزيد مطرح گرديد، فرمود: «مثلي لايبايع مثله»؛  «مثل من، با [شخصی] مثل يزيد بيعت نمی كند»؛ يعنی از همان شروع، عدم سازش حق با باطل را مطرح ‌كرد. در برابر مروان بن حكم نيز با قاطعيت فرمود: «اگر امت اسلامي، به سرپرستی كسی مثل يزيد مبتلا شود، با اسلام بايد وداع كرد.‌ای مروان ! مرا ارشاد و راهنمايی به بيعت با يزيد می‌كنی، در حالی كه او مرد فاسقی است؟! پراكنده‌گويی كردی و حرف نامربوطی زدی و من به خاطر اين كلام، سرزنشت نمی‌كنم؛ چون تو همان ملعونی كه هنوز در صلب پدرت (حكم بن عاص) بودی و پيامبر خدا، تو را لعنت كرد، و كسی كه مورد لعن رسول خدا(ص) قرار گرفت، از او بعيد نيست كه به بيعت با يزيد فرا بخواند!! از من دور شو‌اي دشمن خدا! مرا با تو سخني نيست؛ چون من از اهل بيت رسول الله هستم. حق در ميان ما است و از زبان ما جاری می‌شود…‌».

 

در نگاه عرفانی حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) چه چیز سبب خشم و ناراحتی می شود؟

 

آن حضرت (ع) از جولان و ميدان داری باطل و ستمگری، ناراحت و خشمگين بود و در برابر حق‌ناپذيری مردم می‌فرمود: «هان! مگر نمی‌بينيد كه به حق عمل نمی‌شود و از باطل جلوگيری نمی‌گردد».

امام حسين (ع) زندگي تحت فشار و ستم ديگران را ذلت بار می‌خواند و می‌فرمود: «من از مرگ، باكی ندارم. مرگ، راحت‌ترين راه براي رسيدن به عزّت است. مرگ در راه عزت، زندگي جاودانه است و زندگي ذلت بار، مرگ بی‌حيات است. مرا از مرگ می‌ترسانيد؟ چه گمان باطلی! همتم بالاتر از اين است كه از ترس مرگ، ظلم را تحمل كنم. بيش از اين (يك بار) نمی‌توانيد مرا بكشيد. مرحبا به مرگ در راه خدا؛ ولی شما با كشتنم، نمی‌توانيد شكوه و عزّت و شرف مرا از بين ببريد، چه هراسی از مرگ؟» آن حضرت (ع) نه تنها خود هيچ ظلم و ستمی را نمی‌پذيرفت و زير بار هيچ زور و اجباری نمی‌رفت؛ ديگران را نيز به اين امر دعوت می‌كرد و آنان را از پذيرفتن حاكميت ستمگران و جائران بر حذر می‌داشت؛ چنان كه خطاب به مردم فرمود: «هان‌ای مردم! اگر شما ما را ياری ندهيد و از در انصاف با ما در نياييد؛ اين حاكمان جائر و ستمكار بر شما چيره می‌گردند و قوای خود را عليه شما به كار می‌بندند و در خاموش نمودن نور پيغمبرتان می‌كوشند. خدا برای ما كافی است و بر او توكل می‌كنيم و به سوی او باز می‌گرديم و به سوی او است همه بازگشت‌ها».

 

آیا امام مهدی (عج) نیز پس از ظهور  این سیره عرفانی یعنی مبارزه با ظلم و ظالمان را استمرار می دهند؟

 

يكی از ويژگی‌های برجسته امام مهدی (عج) نیز مبارزه بی‌امان او با ظلم و فساد و انحراف و بيدادگری است. در واقع عصر ظهور، دوران ريشه كنی ظلم و افسادگری و نابودی ستمگران و مفسدان و عوامل تباهی اخلاقی و اجتماعی جامعه است. آن حضرت (ع) نه تنها ريشه بيداد را می‌كَند؛ بلكه زمينه‌ها و بسترهای آن را نيز از ميان برمی دارد و جهان را از لوث اين كژتابی و كج روی پاك می‌سازد. ایشان تمامی حاكمان و کارگزاران  جائر و فاسق را بركنار می‌كند و قدرت‌های جور را در هم می‌شكند…‌‌ . امام رضا (ع) می‌فرمايد: «چهارمين فرزند من پسر بانوي كنيزان است كه خداوند به وسيله او، روي زمين را از هر گونه ظلم و ستم پاك و پاكيزه مي‌گرداند». امام صادق (ع) نیز می‌فرمايد: «ستم و ستمگران را ريشه كن مي‌سازد و دين را استوار مي‌دارد». در روايتي آمده است: «حكمرانان ستم پيشه را عزل مي‌كند و زمين را از هر انسان نيرنگ باز و فريب كار پاك مي‌سازد». همچنين: «هنگامي كه خداوند اراده كند عظمت اسلام را بازگرداند، [به دست مهد(عج)] همه ستمگران سركش و عنود را هلاك می‌سازد».

 

امام زمان (عج) به چه شیوه ای این جریات مستمر تاریخی ظلم و فسار را ریشه‌کَن می کند؟

 

يكي از مشكلات هميشگی بشر ـ كه ناشي از شيطنت و اغواگری ابليس است ـ وجود انواع شرها، رذايل و پليدی‌های فكری، اخلاقی و عقيدتي است! اينها مبنا و خاستگاه جبهه باطل و زمينه ساز ظلمت، جهالت و دنائت و دوری مردم از توحید و عرفان و اخلاق الهی است. ظهور و بروز اين مشكلات در عصر امام حسين (ع)  باعث انحراف در دين، بدعت، دنيا‌گرايی و خلافت فاسقان و بدانديشان بود كه آن حضرت (ع) با قيام خونين خود، توانست تا حدی اسلام و جامعه مسلمين را از خطرات آن مصون نگاه دارد. اما در عصر ظهور و قبل از آن، مشكلات ياد شده گسترده تر، شديدتر و خطرناك تر خواهد بود و تا زمانی كه از اساس و ريشه از بين نروند، جامعه بشری همچنان در تاريكی، فساد و رذالت خواهد ماند. اينها نمودهای واقعی جبهه باطل و در جهت تحقّق حاكميت شيطان است و تا زمانی كه از بين نروند، امكان اصلاح جامعه، احيای دل‌ها و نجات بشر و گسترش فضيلت‌ها وجود نخواهد داشت؛ به همين جهت است كه امام مهدی (عج) ريشه تمامی شرور و مفاسد را برخواهد كَند و اهل نفاق و شرك و فتنه را سركوب خواهد ساخت.

آن حضرت (عج) هر كجا منكری را ببيند، آن را انكار می‌كند (لا يري منكر الا انكره)‌ و هر كجا شركی ببيند، ريشه كن می سازد (حتي لا يكون شرك علي ظهر الارض)‌. شر از جهان رخت برمي‌بندد (يذهب الشر) و خير باقي مي‌ماند (يبقي الخير).  خداوند به وسيله او فتنه‌های جانكاه را آرام و ساكن می‌سازد (يطفي به الفتنة الصماء و تأمن الارض)  و باطل را ريشه‌كن می‌نمايد (يحق الله به الحق و يزهق الباطل1). در روي زمين كافری نمی‌ماند؛ جز اينكه ايمان مي‌آورد و شخصي ناشايست نمي‌ماند جز اينكه به صلاح و تقوا مي‌گرايد (لا يبقي كافر الا امن و لا طالح الا صلح).   خداوند به دست او زمين را از لوث كافران و منكرا ن پاك مي‌كند (يطهّر الله به الارض من اهل الكفر و الجهود)‌  و روح درّندگي و ستيزه‌جويي را از بين مي‌برد (يذهب الزمان الكلب)‌. او دشمنان خدا را هر كجا بيابد، طعمه شمشير می‌سازد (يقتل اعداء الله حيث ثقفهم) و همه را درمانده و مستاصل مي‌كند (ان للاعداء يومئذ الصِّلم و الاستئصال).   در روي زمين كافری نمی‌ماند جز اينكه ايمان میآورد (لا يبقي كافر الاّ امن) و شخص ناشايستی نمی‌ماند جز اينكه به صلاح و تقوا می‌گرايد (و الاطالحٌ الاّ صلح). 

 

در این میان رسالت منتظران در الهام از فرهنگ عاشورا و پل زدن از خیمه گاه حسینی به اردوگاه مهدوی چیست؟

 

از دیدگاه عرفانی مصاف جنود عقل و جهل و یاران ولایت و اتباع شیطان با رهبری امام زمان (عج) و به پيروی از امام حسين علیه السلام شكل می‌گيرد و حق و عقل ، پيروز و باطل و جهل، نابود می‌شود. جامعه منتظر هم باید مسیر و جهت حرکت خود را در راستای مبارزه جنود عقل و جهل قرار دهد و با توان مضاعف معنوی و مادی ، وارد این حرکت تاریخی شود. منتظران صالح این مساله مسلم دینی را آویزه گوش خود سازند که فلاح و پاکی و صفای جامعه تنها با انکار باطل و برپاداشت حق و مظاهر آن امکان پذیر است ؛ پس با تمام وجود – ولو در زبان و گفتار – برائت و دوری خود را از جنود جهل و باطل اعلام دارند. اینها موانع رشد و تعالی و تکامل همه جوامع هستند بخصوص که دشمنی خاصی با پیروان حق و مکتب اهل بیت (ع) دارند. در سیر و سلوک الی الله ، ابتدا باید موانع ظاهری و باطنی و داخلی و خارجی و حجاب ها و کدورت ها و مفسده ها را زدود و آن گاه عزم عرفان و کمال و معنویت داشت. منتظر واقعی کسی است که به تاسی از امام حسین (ع) و با پیروی از مقتدای خود امام زمان (عج)، با طاغوت های داخلی و خارجی مبارزه می کند و چشم بر ناپاکی ها و آلودگی فردی و جمعی نمی بندد و در برابر فاسقان و فاجران مماشات نمی کند و خود را منزوی و گوشه نشین و بی تفاوت نشان نمی دهد. امروز حیات طیبه منتظرانه ، در گرو سیر و سلوک جمعی منتظران و نورانی شدن فضای جامعه است. فرهنگ عاشورا و فرهنگ انتظار ، بهترین و کامل ترین فرهنگ تربیتی و عرفانی ، برای اصلاح جامعه و رشد معنوی و اخلاقی آحاد جامعه در جهت تحقق جامعه مطلوب قرآنی هر چند در محدوده کوچک است. باید قدر این دو فرهنگ را بدانیم و از مواریث مشترک آنها پاسداری کنیم و آموزه هایشان را در جامعه اجرایی سازیم. فرهنگ عاشورا و انتظار ، فرهنگ  زندگی با عزت و کرامت و دیانت در پرتو مبارزه بی امان علیه مظاهر و عوامل تباهی و بی دینی و دجال گری فرهنگی است.

کد خبر 1085588

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha