شهید مدافع حرمی که سکینه خوانی می کرد/ نمونه ای از تربیت در جوار مسجد و هیئت

نخستین شهید مدافع حرم استان البرز که در ماه محرم به فیض شهادت نائل آمد شهید مدافع حرم اصغر الیاسی است؛ سکینه خوانی در تعزیه امام حسین(ع) در دوران کودکی، نخستین حضور پررنگ او در دستگاه عزاداری امام حسین(ع) است.

خبرگزاری شبستان - استان البرز: هجده بهمن سال ۷۳ در منطقه خرمدشت، یکی از مناطق محروم استان البرز پا به عرصه حیات گذاشت. او اولین فرزند خانواده‌ی پنج‌نفره خود بود. مادرش هرگز به خاطر نمی آورد که بدون وضو به او شیر داده باشد. 

 

پدرش تعزیه خوان دستگاه ابا عبدالله حسین(ع) بود و این فرصتی بود برای « اصغر» که از همان ابتدا با آئین دین مقدس اسلام و فرهنگ غنی دینی تربیت پیدا کند. دوران خردسالی و کودکی راه پدر را در پیش گرفت و تعزیه‌خوان اهل‌بیت(ع) شد. ایام محرم در دستگاه امام حسین(ع) و مجلس تعزیه سکینه خوانی می کرد. 

 

کلاس پنجم ابتدائی رتبه اول قرآن در ساوجبلاغ را کسب کرد و همان سال در حوزه ابوذر غفاری عضو بسیج شد. همین بهانه ای شد که بیشتر با مسجد انس پیدا کند. اذان‌گو و مکبر و مداح مسجد بود در نوجوانی همچون معلمی فداکار به بچه‌های حوزه و مسجد درس قرآن آموزش می‌داد و در کنار همه اوصاف اش بسیار شوخ‌طبع، و خنده بر لبانش همیشه جاری بود.

 

در رشته ورزشی کشتی همچون پهلوانان مبارزه می‌کرد، چندین مدال کسب کرد. تحصیلاتش دیپلم فنی و حرفه‌ای است. دوران سربازی را در سال ۹۲ در نظرآباد شروع کرد. اصغر شوق شهادت داشت و از خدا، برتر از هر نیکی یعنی در راه خدا کشته شدن را می‌خواست، وارد سپاه شد تا بتواند به سوریه اعزام شود از تا از حرم حضرت زینب (س) دفاع کند دو سال در سپاه، لشکر ۱۰ سیدالشهدا حضور پیدا کرد و در نهایت در چهار تیرماه سال ۱۳۹۷ به سوریه اعزام شد.

 

صحبت از شهید مدافع حرم اصغر الیاسی است که او را با نام مستعار علی اصغر می شناختند، نخستین شهید مدافع حرم استان البرز که در ماه محرم به فیض شهادت نائل آمد؛ او را به جرأت نمونه تربیتی در جوار مسجد و هیئت می توان خواند. 

 

 

زیارت کربلای مادر مهمترین آرزوی شهید اصغر الیاسی

 

« رقیه اخشیک» در خصوص فرزند شهیدش به خبرنگار خبرگزاری شبستان استان البرز گفت: اصغر همواره علاقه داشت که کار مهمی انجام دهد. می گفت: مامان من دوست دارم کارهای بزرگ انجام بدم برام خیلی دعا کن. می‌گفتم: مادر من نمی‌دانم تو از خدا چه می‌خواهی هرچه هست هرچه دوست داری خدا به تو بدهد. یک ماه که به سرکار جدید رفته بود، در حیاط خانه مشغول شستن لباس بودم که آمد و گفت: مامان یک چادر سرکن می‌خواهم ببرمت یه جایی، هیچ‌وقت مرا سوار موتورش نمی‌کرد، می‌گفت ناموسم را سوار کنم اگه اتفاقی بیفته چکار کنم. چند روز قبل بهش گفته بودم که مسجد کربلا می‌بره خیلی آرزو دارم برم.

 

این مادر شهید ادامه داد: سوار موتورش شدم. اصغر من را برد برایم پاسپورت گرفت. باورم نمی‌شد. بعد یک چک از برادرم گرفت و رفت مسجد. چک را داد و اسم مرا برای کربلا نوشت. گفتم: مادر من خیلی آرزو دارم برم  امام حسین(ع) را زیارت کنم، اما تو  وقت زن گرفتنت است! خواهر و برادرت کوچک هستند، وقتش نیست برم شما واجب ترهستید. گفت: مامان این هم واجبه تو نگران نباش.

 

وی اظهار کرد: از کربلا که آمدم، تمام گلدان‌های حیاط را آورده بود در کوچه. من خیلی گلدان داشتم. کوچه را شسته بود. قربانی گرفته بود. وقتی رسیدیم یک دسته‌گل به من داد و مرا محکم بغل کرد و بوسید، بعد گفت: وایسا ببینم این چیه زیر پات مامان، خم شد، وسط کوچه بود.

 

وی بیان کرد: از جوب وسط کوچه آب روانی جاری بود. خم شد و زانوش رفت تو آب جوب و پای من رو بوسید. همه فامیل‌ها و همسایه‌ها که برای دیدن من آمده بودند این صحنه را دیدند همه را دعوت کرد میهمانی داد این‌قدر اصغر خوشحال بود که تابه‌حال من و پدرش او را به این خوشحالی ندیده بودیم. انگار می‌خواست از خوشحالی پرواز کند انگار به مهم‌ترین آرزوی زندگی‌اش رسیده بود.

 

 

آخرین روضه ماه محرم برای مادر

 

مادر شهید اصغر الیاسی گفت: اصغر در مخابرات مشغول کار بود. یکی از روزها از قول همسایه های شنیدم که مخابرات را زدند. خیلی نگران شدم. فردای آن روز اصغر زنگ زد. خیلی خوشحال شدم، که سالم است و صداش را می‌شنوم. به او گفتم: مادرجان خیلی نگران بودم.

 

وی ادامه داد: چون اول محرم بود یک لحظه فکری به ذهنم رسید. گفتم: یک روضه بخوان سپس یک روضه از حضرت زینب(س) خواند. هنوز هم روضه آن روز در گوشم ام است. گاهی اوقات با خودم می‌گویم کاش صدایش را ضبط می‌کردم. وقتی من در حال گوش دادن به روضه بودم، پدرش خوابیده بود به پدرش گفتم: اکبر ببین اصغر چه نوحه‌ای می خواند، گفت: گوشی را بده بهش ببینم. بگو برای من هم بخواند. پدرش هم این طرف روضه امام حسین(ع) را می‌خواند و اصغر روضه‌ی علی‌اکبر(ع) را . همان شد دیگه، روضه آخرش بود.

 

یاد حضرت علی اکبر(ع) ساعت سه صبح 

 

« اکبر الیاسی» نیز در همین خصوص در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز در خصوص شخصیت وجودی فرزندش شهیدش گفت: فضای سبز ورودی علی‌خان سلطانی را آبیاری می‌کردم. ساعت سه صبح بود. اصغر آمد، من چکمه پوشیده بودم تا پاهایم خیس نشود. خم شد و چکمه‌های من را بوسید و گفت: بابا شب که من با مادر و خواهر و برادرم خداحافظی کردم ولی پروازم کنسل شد و الان دارم میرم دیگه مامان را بیدار نمی کنم، گفت من در حوزه خوابیدم مسئول اطلاع بسیج حوزه بود.

 

پدر شهید الیاسی ادامه داد: اگر خبر شهادت من را از فضای مجازی شنیدی توجهی نکن و خبر شهادتم را مستقیم از لشکر بگیرید. این جملات را که گفت موقع رفتنش به یاد امام حسین(ع) افتادم . آنجا که رفتن علی اکبر(ع) را تماشا می کرد و گفت: علی‌جان چند قدم را برو پیش تو چشمان ترم، یک نظر بار آخر قد و بالای تو را بینم پسرم، آنجا بود که احساس کردم که اصغر من هم علی‌اکبری شده است و من به زودی خبر شهادتش را می شنوم.

 

الیاسی اظهار کرد: نام فرزندم برای رفتن به سوریه درآمده بود. شب آمد خانه. آرام و قرار نداشت. واقعاً آرام و قرار نداشت. به من گفت: که اسمش برای رفتن به سوریه درآمده، ولی از من خواست به مادرش چیزی نگویم تا مادرش را آماده کند.

 

وی افزود: آن شب چند بار من از خواب بیدار شدم، دیدم در حال نماز خواندن است چند تا وصیت‌نامه شهدا جلویش بود و دعای توسل  از شوق خوابش نمی‌برد. همیشه وصیت‌نامه‌ی شهدا را می‌خواند و می‌گفت اگر می‌خواهید روزیه شهادت را خداوند بهتون بده وصیت‌نامه‌ی شهدا را بخوانید ببینید این‌ها کی بودند و چه روزگاری داشتند و چشم از چه چیزهایی پوشاندن و پرواز کردند و رفتند.

 

وی اظهار کرد: همواره می‌گفت مردم پشت ولی‌فقیه را خالی نکنند، اجازه ندهید بیگانگان و نااهلان وارد سرزمین تان شوند. افکارتان را به سیاست نبازید و به جوانان می‌گفت: قدر خودتان را بدانید و به مربی‌های زندگی‌تان احترام بگذارید و پیرو رهبر باشید، پرچم این انقلاب را به دست امام‌زمان (عج) بدهیدو به مسئولان می‌گفت: واقعاً از خون شهدا بترسید واقعاً اگر اعتقاد و ایمان به آخرت دارید از آخرت بترسید از بیت‌المال حفاظت کنید نه دست ببرید بر بیت‌المال و بر خلاف راه شهدا نروید در خط شهدا بمانید.

 

شهید الیاسی نمونه شاخص تربیت شده در مسجد و هیئت است

 

« حجت الاسلام فراستی» نیز در این رابطه گفت: شهید الیاسی شاخص شهرستان ساوجبلاغ است که در ماه محرم در منطقه حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد.

 

مدیر کانون فرهنگی هنری مصلی نماز جمعه هشتگرد افزود: شهید اصغر الیاسی نمونه شاخص تربیت شده در جوار مسجد و هیئت است که در سایه ساز مسجد و هیئت باورهای ایمانی و الهی اش رشد یافت. 

 

وی با اشاره به اهمیت هنر تعزیه خوانی بیان کرد: شهید اصغر الیاسی در دوران کودکی در کنار پدر سکینه خوانی می کرد و به حق باید نخستین شهید مدافع حرم ماه محرم استان البرز محسوب شود.

 

مدیر کانون فرهنگی هنری مصلی نماز جمعه هشتگرد خاطرنشان کرد: ظهور شهدایی همچون شهید اصغر الیاسی با آن اخلاق و ادب و ویژگی های ممتاز رفتار در مناطق محروم نشان می دهد که آنچه در جریان تربیت بیش از هرچیز اثرگذار است نقش خانواده و باورهای دینی و ایمانی است. 

 

گفتنی است، شهید اصغر الیاسی در سال ۹۷ در جنوب حلب به همراه همرزمانش برای گشت و بررسی مناطق با خودرو درحال حرکت بودند که روی تله انتحاری می‌روند، اصغر الیاسی به همراه دوست و همرزمش فرهاد طالبی شربت شهادت را نوشید و به لقای حق تعالی پیوست. مزار این شهید بزرگوار در شهر چهارباغ، البرز است. او نخستین شهید مدافع حرم در ماه محرم استان البرز است که در کودکی در تغزیه سکینه خوانی می کرد. 

 

گزارش از مهدیه دانایی

 

 

 

کد خبر 1086290

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha