به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، در جامعهای که پیامبر (ص) بنیان گذاشته بودند، امر به معروف و نهی از منکر در وجود یکایک افراد جامعه شکلی نهادینه به خود گرفته بود. رنگ، نژاد و قومیت معیار به شمار نمیرفت. مؤلفه واقعی در گزینش افراد در منصبها و مقامها، بر پایه شایسته سالاری بود و شایستهترین فرد با تقواترین فرد بود: «اِنَ اَکرَمَکُم عِندَالله اَتقاکُم». در این جامعه، تفاوتی بین سلمان فارسی، بلال حبشی و ابوذر غفاری از حیث نژاد و قومیت به چشم نمیخورد.
به مناسبت ایام محرم و در آستانه سومین روز شهادت آن حضرت، خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام محمد ادریسی مؤلف و پژوهشگر مسائل دینی در خصوص چرایی قیام و نگرش تمدن ساز عاشورای امام حسین (ع) به گفتگو پرداختیم که بخش اول این گفت و گو را در ادامه میخوانید:
انقلاب و قیام امام حسین (ع) را چگونه ارزیابی میکنید؟
انقلاب امام حسین (ع) نشاندهنده یک حرکت شخصی یا یک مصیبت فردی نیست که گفته شود زمان آن به پایان رسیده است، بلکه فاجعهبارترین، فاجعهها در تاریخ اسلام و اعظم المصائب است. ایشان تغییر سرنوشت روح اسلام را بر عهده گرفت و فجیع ترین شهادت را در تاریخ بشریت به جان خرید؛ شهادت او زمینهساز هزاران نماد مقاومت و فداکاری برای ارزشهای انسانی و دینی شده است. قیام حسین بن علی (ع) نشاندهنده واقعگرایی ذاتی در مسائل دین است و مکتب زندگی شرافتمندانه، نماد قرآن و مسلمان واقعی، نمونه اخلاق و ارزشهای انسانی و معیاری تمام و کمال برای حقیقت است. سید الشهدا (ع) نمادی برای تمام فصول زندگی است. روح ایشان کهنه نمیشود و قلب این روح هرگز آرام و پایانی ندارد. امام حسین یک شخص نیست، بلکه یکراه روشن، یک روش و یک پرچم است. کربلا قبل از واقعه عاشورای حسینی، نام یک قریه کوچک بود، اما پس از عاشورا کربلا یک تمدن شد. کربلا با شهرهای دیگر اندازهگیری نمیشود، بلکه با آسمانها سنجیده میشود. عاشورا با حوادث زمان سنجیده نمیشود، بلکه با چرخش کائنات اندازهگیری میشود.
چرا امام حسین (ع) نسبت به ائمه دیگر دارای ویژگی بخصوصی است و در متون دینی نیز به این امر اشارات فراوانی شده است؟
براساس روایات، چهارده معصوم علیهالسلام همه «یک نور» اند، یعنی آنان در مقام وحدت نوری، کثرتی ندارند تا یکی اول ودیگری دوم باشد. این که در زیارت جامعه میخوانیم: «و اِن اَرواحَکُم و طینَتِکُم واحِدَه»؛ اشاره به همین حقیقت دارد که چهارده معصوم علیهالسلام، «یک نور» اند و در این جهت با هم اتحاد دارند. بر اساس روایات، این اتحاد نه تنها در اول خلقت بوده؛ بلکه در نظام مادی و زندگی دنیوی، حقیقت آنان یکی بوده است و در عین تعدد صوری، ظاهری و جسمانی، آنان با یکدیگر وحدت و اتحاد دارند. در روایتی آمده از امام صادق (ع) پرسیده میشود مگر همه شما کشتی نجات نیستید، پس چرا به امام حسین (ع) میگویید «سفینةالنجاة»، فرمودند: «کُلُنا سُفُنُ النَّجاة و لکِن سَفینةُ جَدّی الحُسُین أوسَع وفِی لُجَجِ البِحارِ أَسرَع؛ همه ما اهلبیت، کشتیهای نجاتیم، اما کشتی جدم حسین (ع) وسیعتر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است.
بنابراین ویژگی کشتی نجات بودن اهلبیت (ع) هرچند در تمام این بزرگواران جریان دارد، اما به اراده خداوند، کشتی امام حسین (ع) از جهت وسعت پذیرش و سرعت هدایت متمایز از سایر ائمه است. باید گفت همه معصومین مظلوم بودند و دشمنان به آنان ستمها روا داشته و ایشان را به شهادت رساندند؛ از این رو شیعیان برای آنان عزاداری میکنند؛ ولی جنایاتی که در حادثه کربلا شکل گرفت سابقه ندارد و مظلومیت امام حسین علیه السلام و خیانت مخالفان، در اوج قرار دارد. کسانی که سالها از یاران پیامبر (ص) و امیرمؤمنان علی ابن ابی طالب (ع) بودند و در رکاب آنان با دشمنان جنگیدند، با دعوت فرزندش حسین (ع)، اعلام وفاداری نموده و سپس آنان در کربلا او و یارانش را با فجیعترین وضع به شهادت رساندند. اگر فقط شهادت امام حسین (ع) و یارانش بود این فاجعه کمتر نمود پیدا میکرد ولی اینطور نبود بلکه خاندان امام حسین علیه السلام و نوه پیامبر اسلام را به اسارت برده و نسبت به آنها، اهانتهای بی شماری انجام دادند؛ از این رو در زیارت عاشورا از شهادت امام حسین علیه السلام به عنوان اعظم مصیبتها شده است.
از نظر اوج خباثت دشمنان، هیچ گاه این مسئله سابقه نداشته و جنایتهایی که در کربلا انجام شده، در مورد هیچیک از امامان دیگر و در هیچ تاریخی رُخ نداده است و این ترادژی مخصوص خداوند متعال است که مجری آن باید شخصیتی والا مقام در تمام کائنات باشد و آن شخص کسی جز سیدالشهداء (ع) نخواهد بود. یکی دیگر از عوامل مهم عزاداری بیشتر برای امام حسین علیه السلام گفتار و رفتار معصومان علیه السلام میباشد. ائمه به جهت نقشی که احیا و زنده نگهداشتن نام و قیام امام حسین (ع) در حفظ دین و ارزشهای دین داشت، هم خود عزاداری میکردند و هم دیگران را به برگزاری عزاداری سفارش مینمودند.
بنظر شما چگونه میتوان نقش امام حسین علیه السلام را در احیای دین تبیین کرد؟
همه امامان علیه السلام حاملان و پاسداران دین بودند و نقش محوری در احیا گسترش آن داشته و فعالیّت های آنان (صلح و قیام و…) در راستای حفظ دین و ارزشهای آن صورت میگرفت، ولی فداکاری و شهادت امام حسین علیه السلام نقش بیشتری در حفظ دین و ارزشهای آن داشت. نقش امام حسین (ع) در برهه و مقطعی که زندگی میکند، در حفظ و احیای دین آن قدر اهمیّت دارد که جز با کشته شدن و ریخته شدن خون امام حسین علیه السلام و اسارت اهل بیت ایشان با آن وضعیت ناگوار، دین نمیتوانست زنده بماند. از این رو امام حسین علیه السلام یکی از اهداف و علل قیام خویش را حفظ دین بیان میکند و میفرمایند: «إنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِی أُمَّه جَدِّی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ؛ قیام من برای تفریح و تفرّج؛ و برای استکبار و بلندمنشی، فساد و خرابی و ظلم و ستم نیست، بلکه قیام من برای اصلاح امّت جدّم محمّد صلّی الله علیه وآله می باشد».
در این بیان کوتاه سیدالشهداء (ع) هدف خود را اصلاح امت جدشان بیان میکنند و میفرمایند، آن دینی که جد من تلاش کرد و در راستای تحقق توحید و حاکمیت نظام توحیدی تشکیل داد، امروز در حال منحرف شدن است. نقش امام حسین علیه السلام در حفظ دین به حدّی است که گفته شده است: «إنّ الاسلام محمدی الحدوث، حسینی البقاء؛ اسلام با پیامبر (ص) به وجود آمد و با حسین باقی میماند.» امام حسین (ع) محدود به شیعه نیست، هرچند امام مسلمانان است و نوه رسول خدا (ص)، اما قدیمیترین نسب تاریخ بشریت را با آزادگی و انسانیت دارد و در واقع امام حسین (ع) وارث انبیا است.
نظر شما