به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، قیام امام حسین(ع) در فضا و شرایط خفقان حکومت اموی آغاز شد، نگاه امام حسین(ع) به مقوله آزادی در زندگی فردی واجتماعی تصویری از فضای استبدادی و جو خفقان حکومت اموی را ترسیم میکند، قیام خونین امام حسین(ع) مقابل حکومت ستمپیشه اموری مظهر عزت و آزادگی است که نه تنها الهامبخش یک ملت برای رهایی از ظلم و بیداد حاکمان مستبد کشور خود بلکه عامل درهم شکستن استبداد جهانی در عرصه بینالملل است که باید از مسیر تمدنسازی اسلامی گذر کند به همین جهت با حجت الاسلام محمد ادریسی مؤلف و پژوهشگر مسائل دینی در خصوص چرایی قیام و نگرش تمدن ساز عاشورای امام حسین (ع) به گفتگو پرداختیم که در ادامه بخش دوم این مصاحبه میخوانید:
در واقعه عاشورا و قیام امام حسین افرادی را میبینیم که از لحاظ فکری و اعتقادی در مسیر دیگری بودند و با رهنمودهای امام حسین (ع) به کاروان کربلا ملحق شدند و با وجود از دست دادن جان خود، حمایت خود از اهل بیت پیامبر برنداشتند و در نهایت به شهادت رسیدند، به نظر شما علت همراهی این افراد با امام حسین (ع) چه چیزی میتواند باشد؟
قدر مسلم که امام حسین (ع) و سایر ائمه در دعوت مخالفان سیره مشخصی داشتهاند. سخنانی که در مسیر طولانی قیام از امام حسین (ع) بیان شده است، خود بهترین سند برای تبیین سیره ایشان در تبیین حقایق و جذب فریب خوردگان و مخالفان است. بنابراین با توجه به بیانات، سخنان و شعارهای عاشورا، میتوان عناصر انسانساز، جامعهساز و فرهنگسازی را ملاحظه کرد که در دایره تعالیم یک مذهب خاص نمیگنجند. امام حسین (ع) چه در سخنرانیها و چه در نامهها و چه در گفتوگوهای خود با افراد مختلف، مکرر بر روی اعتقادات مشترک دینی و اصول اسلامی و انسانی پای میفشردند. از همین روست که با شنیدن این سخنان افرادی که حتی شیعه نبودند و دل در گروه این حقایق نهادند و در واپسین ساعات و لحظات روز عاشورا به سپاه حق ملحق شدند.
خلوت حسین بن علی (ع) و یارانش با خداوند سبحان و سخنان حماسی او و یارانش در لحظه کارزار و شهادت، روح شهادت و شجاعت را در کالبد همه آزادمردان تاریخ زنده کرده است و تأثیری ژرف بر تاریخ و تمدن اسلامی و حتی تمدنهای دیگر نهاده است، تا جایی که گاندی، تنها راه نجات رهایی تمدن هند از دست استعمار انگلیس را تأسی مردم آن سرزمین به حسین بن علی (علیه السلام) میداند.
به نظر شما چگونه قیام حسین بن علی (ع) میتواند برنامهای راهبردی برای ایجاد تمدن اسلامی قرار بگیرد؟
با بررسی شواهد تاریخی میتوان به این سوال شما به این صورت پاسخ داد که بعد از واقعه عاشورا سلسله قیامهایی خونین و شهادت طلبانه پس از قیام حسین (ع) و به تاسی از ایشان را میتوان مشاهده کرد. برای نمونه قیام توّابین و قیامهایی که در تاریخ اسلام صورت گرفته است اعم از اینکه با دستور امام معصوم (ع) بوده باشد و یا نباشد، همه به تاسی از حادثه کربلا بوده است و این نشان دهنده پویایی خون سید الشهدا (ع) است که تا امروز نیز این پویایی وجود دارد. در قرون معاصر و بخصوص در انقلاب مردم ایران این پویایی خون امام حسین علیه السلام را میتوان مشاهده کرد. اوج عظمت و آزادگی را در روح حسین ابن علی و یارانش در احیای تمدن اسلامی به وضوح میتوان دید. لذا قیام مردم ایران شاخصههای قیام حسین بن علی (ع) در احیای تمدن اسلامی را در بر داشت. احیای ارزشها، برخورد با منکرات، نفی مشروعیت شاه، بیداری و شهادت طلبی مردم ایران به احیای تمدن اسلامی در قرن بیستم میلادی انجامید. انقلاب اسلامی ایران گویاترین سند بر حقانیت راه حسین (ع) در احیای تمدن اسلامی است. امام خمینی (ره) پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی و احیای تمدن اسلامی در سراسر جهان را مدیون محرم و صفر و عزاداری برای مصیبت حسین (ع) و یارانش میداند، که نمایانگر کارآمدی قیام امام حسین (ع) در همه زمانها و سرزمینها است. اگر توجه کنیم در تجمع میلیونی مسلمانان و غیرمسلمانان در آئین پیادهروی اربعین و پیمودن بیش از صدها کیلومتر از مسیرهای منتهی به کربلا که جلوه اتحاد آزادیخواهان جهان است، و این خود شاهدی بر تأثیر معنوی مکتب عاشورا و فرهنگ ایثار و شهادت است و همین نکته اساسی را تقویت میکند، که خون سید الشهدا پویایی دارد و میتواند تمدن اسلامی را ایجاد و احیا کند.
به نظر شما احیای تمدن اسلامی چگونه میتواند شکل بگیرد و آیا مسلمان در این زمینه مسئولیتهایی را دارند؟
در تشکیل و ایجاد تمدن اسلامی باید همه جوانب را در نظر گرفت و فقط رهبری این حرکت را نباید مدنظر داشت. خود پیامبر بزرگوار اسلام نیز با حمایت مسلمانان صدر اسلام توانستند حکومت دینی را تشکیل بدهند و لذا نقش آفرینی مردم مسلمان دارای اهمیت فراوان است. با توجه به شاخصهای بیداری اسلامی، اگر مسلمانان با شناخت عمیق از مؤلفهها و شرایط پیدایش و اعتلای تمدن اسلامی، به روند تکاملی بیداری اسلامی ادامه دهند، به طور قطع، احیای تمدن اسلامی اتفاق خواهد افتاد. یکی از مؤلفههای اساسی احیای تمدن اسلامی را میتوان فاصله گرفتن عمیق مسلمانان از حقیقت قرآن دانست. واقعیت زندگی در کشورهای اسلامی و اندیشه و رفتار مسلمانان، از مهمترین عوامل انحطاط و مانع بازگشت حقیقی به اسلام به شمار میرود. همان گونه که رفتار مسلمانان صدر اسلام (مؤمنان واقعی) مهمترین عامل گسترش اسلام و پدیداری تمدن با عظمت اسلامی در جهان گردید، رفتار مسلمانان امروز با توجه به عقب افتادگی علمی، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مهمترین مانع روی آوردن جهانیان به اسلام است. در این باره مجدد و اسلام شناس جهان اسلام سید جمال الدین، چاره دردهای جهان اسلام را در بازگشت به اسلام نخستین (قرآن و سنت) تشخیص داد و بر پیراستن خرافات از آن تأکید داشت.
علامه محمدجواد مغنیه صاحب کتاب الکاشف فی تفسیر القرآن الکریم در کتاب مجالس حسینی مینویسد: که برای شیعیان و کسانی که از اهداف حسین (ع) آگاه هستند می گویم که حسین (ع) فقط یک نام برای یک شخص نیست، بلکه نمادی از هدایت، انسانیت، مجسمه دین، رستگاری و فداکاری در راه حقیقت و عدالت. همچنین شیخ عبدالوهاب کاشی صاحب کتاب مأساة الحسین مینویسد: همه آنچه در جهان امروز ما از اسلام و مسلمانان به معنای صحیح داریم، بقای آن را مدیون حسین (ع) میدانیم و این بقا مهمترین ثمره حرکت ایشان در روز عاشورا باید دانست.
شما از موانعی فرمودید که میتواند تحقق تمدن اسلامی را مختل کند، بهتر است در این خصوص کمی توضیح دهید؟
از نظر قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام در همه زمینهها، از جمله تمدن سازی الگو و الهام بخش است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا» برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار زیاد می کند». علامه طباطبایی «ره» تبیین زیبایی در تفسیر آیه شریفه ارائه کرده است: «کلمه اسوه به معنای اقتدا و پیروی است، و اسوه در مورد رسول خدا عبارت است از پیروی او. این وظیفه همیشه ثابت است، و شما همیشه باید به آن جناب تأسی کنید.»
بر مبنای این مطلب باید گفت، یکی از آسیبهایی که به شدّت تمدّن نوین اسلامی را تهدید میکند، عدم پیروی از رهبری واحد و نداشتن اتاق فکر و تصمیم گیری است. در تاریخ موارد متعدّدی از تمدّنها و حرکتهای تمدّنی فکری و فرهنگی به چشم میخورد که در اثر تشتّت آرا و عدم تصمیمگیری واحد، نتوانستهاند دوام چندانی داشته باشند. هر چه این گروهها بهتر و بیشتر در مسیر صحیح و اسلامی حرکت کنند، تمدّن سازی نوین اسلامی با دقّت و سرعت بالاتری صورت خواهد گرفت. به یقین یکی از راهها و راهبردهای اساسی مبارزه با تهدیدهای فرهنگی و مقابله با هجمه تمدّنی و فرهنگی دنیای غرب، تأکید بر روی هویّت و اصالتها و ارزشهای دینی جوامع اسلامی و بالتبع تجدید اعتلای تمدّن اسلامی میباشد، علی الخصوص برای نسلهای جوان و نیز نخبگان و تحصیل کردههای جامعه که به عنوان گروههای مرجع شناخته شدهاند. انحراف و غرب زدگی در میان این طبقه از جامعه منجر به ایجاد انحراف و دور شدن از اهداف و آرمانهای تمدّن نوین اسلامی خواهد شد. آنچه مسلم است، این است که وظیفه گروههای مرجع در این حوزه بسیار خطیر است و بر آنان است که با توجّه کامل بر این مسأله زمینهساز ایجاد و گسترش تمدّن نوین اسلامی گردند.
در پایان به این نکته باید اشاره کنم که تمدن نوین اسلامی بر آن است که با بهره گیری از دستاوردهای مفید تمدن مادی غرب، به ایجاد تمدنی نوین بپردازد که بتواند تمامی جنبههای تمدنی را دربرداشته باشد. برای حرکت تمدن نوین اسلامی در مسیر صحیح، آسیبهایی نظیر عدم پیروی از رهبری واحد، چالشهایی مانند فرهنگ مهاجم غربی و اختلاف افکنی در میان مسلمانان، و موانعی چون مشکلات اقتصادی جوامع مسلمان و عدم توجه به عقلانیت دینی وجود دارد. توجه به نقش رهبران دینی، فکری، فرهنگی و گروههای مرجع و نخبگان در هدایت مردم راهکار اصلی فرهنگ سازی در جامعه و مقابله عملی با مشکلات و موانع است.
نظر شما