خبرگزاری شبستان_ خرم آباد؛ مطالبه گری همانند هر عنصر دیگری بر عناصر هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی خاص خود استوار است و طی این مرحله بدون توجه به مراحل بنیادی آن امکانپذیر نمی باشد یا توفیق کمی در پی خواهد داشت.
یکی از مسائلی که این روزا مطرح می گردد بحث استاندار ویژه برای برخی مناطق می باشد که این مساله نیازمند واکاوی می باشد.
در بحث توسعه لرستان این روزا، تمام کنشگران لرستانی تلاش می کنند که با نگاهی صرفا رئالیستی(بحث استاندار ویژه) در این راستا دست به مطالبه گری بزنند.
اینجانب اعتقاد راسخ دارم صرفا با طرح دیدگاه های رئالیستی( استاندار ویژه )ما نخواهیم توانست گامی به سوی توسعه برداریم... شاید این موضوع شرط لازم باشد اما شرط کافی نیست....
اعتقاد دارم با ترکیبی از نگاه های رئالیستی (سیاست محور) و نئو لیبرالیستی(جامعه محور) باید به این وادی قدم گذاشت و در این وادی باید به چند موضوع توجه داشت.
اول؛ یکسان بودن مکانیسم انتخاب استاندار با استاندار ویژه... ساختار مدیریتی ایران از نظر سیاسی متمرکز می باشد. استاندار و یا استاندار ویژه در چنین ساختاری انتخاب می شوند و کارگزاران ناچارند در دل چنین ساختارهای دست به کنش بزنند، صفحه ساختار متغیر مهمی در تمرکزگرایی و یا تمرکززدایی می باشد.
دوم؛ نقش محیط کنش در بهره وری مطلوب، در محیط کنش سیاسی لرستان متغیرهای حاکم می باشد که این متغیرها صرفا با قید ویژه تغییر پیدا نمی کنند. میزان تحصیلات افراد حاضر در محیط کنش، وجود حلقه خاص و اطرافیان کنشگر اصلی، رویکرد آنها نسبت به توسعه و بهره وری و اندیشه های قومی و سیاسی آنها باعث می گردد که محیط کنش صرفا تحت تاثیر قید ویژه قرار نگیرند.
سوم؛ نادیده انگاشتن اندیشه های نخبگان و نهادهای مدنی و عدم تاثیر آنان در فرایند تصمیم سازی و سیاست گذاری استاندار ویژه؛ بدون شک ساختار تصمیم سازی و تصمیم گیری در اتاق های بسته صورت می گیرد، و تغییر یک متغیر صرفا نمی تواند متغیرهای دیگر را تحت تاثیر قرار دهد. در حالی با تغییر روند صفحه تصمیم سازی و تصمیم گیری و مشارکت بیشتر شهروندان، بهتر می توانیم نتایج مطلوب تری اتخاذ کنیم.
چهارم؛ نادیده انگاشتن اندیشه های جامعه محور و نقش توده مردم و رویکرد عمومی در بحث توسعه؛ با چارچوب دستوری و امری توسعه محقق نخواهد شد. جامعه رکن رکین توسعه محسوب می گردد، توسعه زمانی محقق می گردد که دیالکتیک مناسبی بین صاحبان قدرت و مولفه های اساسی تولید کننده قدرت در جامعه ایجاد گردد. توسعه محصول دیالکتیک درست و مفید بین جامعه با دست اندرکاران تولید قدرت می باشد.. جامعه منفعل زمینه انفعال کنشگران سیاسی را نیز فراهم می نماید. در حالی که فعال شدن متن اجتماعی خودبخود می تواند زمینه فعال شدن متن سیاسی را فراهم نماید.
پنجم؛ تکیه بر شخص نه بر سیستم، بسیاری از مشکلات ما ناشی از فقدان رویکرد سیستمی و غلبه تصمیمات فردی بر نگرش سیستمی می باشد. سوال اینجاست که آیا برخی استان ها و یا شهرستان ها که حتی با فقدان امکانات طبیعی مناسب توانسته اند بسیاری از مشکلات خود را حل نمایند، دارای استانداری ویژه بوده اند.
پس به نظر می رسد زمینه ها و دلایل دیگری برای توسعه و بهره وری مطلوب از منابع وجود دارد.
ششم؛عدم بهره گیری از قدرت ساختاری با وجود استانداری ویژه؛ صرفا حضور استانداری ویژه زمینه تولید قدرت ساختاری را فراهم نمی کند. قدرت ساختاری به تعداد افرادی که در ساختار وزراتخانه ها فعالیت دارند، اشاره دارد که لرستان از این حیث محروم می باشد.
با توجه به نکات بالا به نظر می رسد که صرفا ایجاد استانداری ویژه نمی تواند در برخی مناطق موجد توسعه یا عدم توسعه شود.. مسلما وضعیت موجود محصول حاکم بودن رویه ها و فرایندهای ساختاری در طول سالیان متمادی می باشد که حل ریشه ای این ناعدالتی ها و تبعیض ها باید با اصلاح ساختارها و رویه ها شکل گیرد. به نظر می رسد که تغییر کارگزاری ساده به معنای حل رویه ها و فرایندهای حاکم بر سیاست نباشد و دولت ها ملزم به اصلاح رویه ها می باشند.
نویسند« دکتر سید رحمت اله موسوی فر»
نظر شما