امام حسن مجتبی(ع) انسانی نجات‌بخش برای همه اعصار حیات بشری است

حجت الاسلام اصلانی با بیان اینکه اساس جامع تمام اقدامات انبیاء و ائمه(( ع) استقرار نظام حاکمیت توحیدی عدالت‌محور است گفت: امام حسن(ع) به چهار شیوه،نیابتی و شبکه‌ای،ترویجی، تبلیغی و فرهنگ‌سازی و سیستمی به نیازمندان کمک می کردند.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، مجموعه رفتارهای نیک و پسندیده در همه ائمه اطهار(ع) وجود دارد ولی حسن خلق، بخشندگی و سخاوت از مهمترین ویژگی‌های اخلاقی امام حسن مجتبی(ع) بود و ایشان را کریم اهل بیت(ع) می‌نامند. لذا در این خصوص با حجت الاسلام «مهدی اصلانی» استاد حوزه و کارشناس دینی گفت و گویی انجام دادیم که مشروح آن در ادامه تقدیم حضورتان می شود.

 


چگونه  می توانیم  از سجایای اخلاقی امام حسن(ع)  الگوبرداری کنیم؟

حضرات معصومین (ع) به انتخاب خدای متعال، الگو و شرمشق ما شده‌اند و ما در فرصت حیات دنیوی می‌بایست خود را مانند الگوهای الهی‌هان تربیت کنیم و بسازیم.برای اینکه در عمل و عینیت، حداکثر شباهت و مطابقت را با الگوهای الهی داشته باشیم، باید روی اصل هم‌نگرشی تمرکز کنیم. یعنی باید به نگرش آن حضرت به موضوع سخاوت نائل آییم. باید این فضیلت را همان طوری بشناسیم و درک کنیم که حضرت می‌خواهند. بعد از تحقق هم‌نگرشی و تطابق نگرش‌ها به یک حقیقت، نوبت به هماهنگی در «بینش» و بعد از آن همراهی در «کُنش» می‌رسد. اساسا تعریف شیعه هم مبتنی بر این سه مرحله است. شیعه یعنی کسی که در نگرش، بینش و کُنش کاملا تابع اولیائش باشد.

 

نگرش، بینش و کنش اولیاء الهی، مبتنی بر معارف قرآن است. قرآن کریم می‌فرماید:«مَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» (هر چه را در راه خدا انفاق كرديد، خدای متعال عوضش را جايگزين مى‌كند و او بهترين روزى دهندگان است).علت اینکه خداوند متعال «خير الرّازقين» است، به این دلیل است که همه چيز به دست اوست و مى تواند ببخشد، بخل ندارد، به همه مى‌بخشد، بخشش او، بى منّت و بى توقّع است، دائم الفضل است، نيازها را مى داند، عطایایی مى‌بخشد كه ديگران توان بخشيدن آن را ندارند.

 

باور به همین آیه و يقين به پرداخت عوض، و اینکه خداوند ضامن جبران است و انفاق ها به بهترين صورت جبران مى‌شود، بهترین انگیزه‌بخش برای سخاوتمندی است.همچنین اگر کسی این فرمایش پیامبر گرامی اسلام را به درستی درک نماید و باور نماید، در مسیر متعالی فضیلت سخاوت و بخشندگی قرار می‌گیرد. اینکه حضرت فرمودند:«بخشندگی، بزرگ‌ترین خوی خداوند است و خداوند همه اولیای خود را بر خمیره بخشندگی سرشته است.» (السَّخاءُ خُلُقُ اللّهِ الأعظَمُ. ما جَبَلَ اللّهُ ولِیّا لَهُ إلاّ عَلی السَّخاءِ(میزان‌الحکمة، ج۵، ص۲۵۲)).سخاوت از جنود عقل (وَ السَّخَاءُ وَ ضِدَّهُ الْبُخْلَ(الکافی، ج۱، ص۲۱)) و میوه و ثمره عقلانیت است(السَّخاءُ ثَمَرَةُ العَقلِ(میزان‌الحکمة، ج۵، ص۲۵۳))

 

جالب است بدانیم که از نظر اخلاق و به لحاظ معرفت نفس، ریشه و منشأ سخاوتمندی،شجاعت است. به این بیان امیرالمؤمنین علیه السلام توجه کنید:«شجاع‌ترین مردم سخاوتمندترین آنها هستند»(أشجَعُ الناسِ أسخاهُم(همان)).فضیلت پسندیده شجاعت، یعنی داشتن قوّت قلب در مصاف با دشواری‌ها و در فارسی از آن به دلیری و دلاوری تعبیر می‌شود. عالمان علم اخلاق، شجاعت را به استقامت و اعتدال قوه غضبیه تعریف کرده و استقامت و اعتدال آن را به این دانسته‌اند که قوه غضبیه با سهولت تحت فرمان عقل درآید و از انحراف به دو سوی افراط؛ یعنی تهور و بی باکی و تفریط، یعنی ترس، مصون باشد.

 

شجاعت،به‌ عنوان قوت قلب و اعتدال قوه غضبیه، طیف گسترده‌ای دارد و سخاوت و بخشندگی را هم دربر می‌گیرد.افراد بخشنده ضمن اینکه به خداوند، مردم و بهشت نزدیکند(السَّخِیُّ قَریبٌ مِنَ اللّهِ، قریبٌ مِن الناسِ، قَریبٌ مِن الجَنَّةِ.(بحار الأنوار، ۳۰۸/۳۷)) از برکات مهمی هم بهره‌مند هستند.در روایات آمده است:بخشندگی، گناهان را پاک می‌کند و محبّتِ دلها را جلب می‌کند.(السَّخاءُ یُمَحِّصُ الذُنوبَ و یَجلُبُ مَحَبَّةَ القلوبِ.(غرر الحکم: ۱۷۳۸)) بخشندگی، پوشاننده عیب‌هاست.(السَّخاءُ سِترُ العُیوبِ.(غرر الحکم: ۹۱۴))بخشندگی زیاد، بر شمار دوستان می‌افزاید و دشمنان را به آشتی می‌کشاند.(کَثرَةُ السَّخاءِ تُکثِرُ الأولیاءَ و تَستَصلِحُ الأعداءَ.(غرر الحکم: ۷۱۰۶)).بر شما باد بخشندگی و خوش خویی که این دو خصلت روزی را زیاد می‌کند(علَیکُم بالسَّخاءِ و حُسنِ الخُلُقِ فإنّهُما یَزِیدانِ الرِّزقَ(غرر: ۶۱۶۱)).

 

مصونیت ویژه الهی از دیگر برکات سخاوتمندی است. روایت است اسیرانی را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند. آن حضرت به امیر مؤمنان علیه السلام دستور داد گردنشان را بزند و سپس فرمود یک نفر از آنان را جدا کند و او را نکشد. آن مرد گفت: چرا مرا از دوستانم جدا کردی، در حالی که گناه همه ما یکسان است؟ پیامبر فرمود: خداوند عزّ و جلّ به من وحی فرمود که تو سخاوتمند قوم خود هستی و تو را نکشم. مرد گفت: پس من نیز گواهی می‌دهم که خدایی جز اللّه نیست و تو رسول خدا هستی(الاختصاص، ص۲۵۳). همچنین حضرت به پسر حاتم طایی خاطرنشان کردند:«عذاب سخت از پدرت به خاطر سخاوتش دفع شد»(دُفِعَ عن أبیکَ العَذابُ الشَّدیدُ، لِسَخاءِ نَفسِهِ(میزان‌الحکمة، ج۵، ص۲۵۵). همچنان که «خداوند به موسی علیه السلام وحی فرمود که: سامری را نکش؛ زیرا او سخاوتمند است»(لا تَقتُلِ السّامِرِیَّ، فإنّهُ سَخِیٌّ(همان)).

 

امام حسن مجتبی(ع) در دوارن خود چگونه و به چه طریقی نیاز مستمندان را مرتفع می کردند؟

حضرت به چهار طریق، به نیازمندان رسیدگی می‌کردند،مباشره‌ای اینکه حضرت خود شخصا اهل سخاوت بود. ایشان سه دفعه اموال خود را در راه خدا تقسیم کرد. دو دفعه کلّ اموال، آنچه را که داشت در راه خدا بخشید. تا اینکه مروان به حکم، که در دشمنی با اهل بیت زبانزد مورخین است، درباره آن حضرت گفت: حسن بن علی سخی‌ترین مرد عرب است.ایشان شب‌ها مانند پدرشان کیسه‌های مایحتاج را روی دوش می‌گذاردند و به خانه نیازمندان می‌رفتند و به شیوه پدر، بدون اینکه کسی متوجه شود این کار را انجام می‌دادند.

 

نیابتی و شبکه‌ای.حضرت به افراد پول می‌دادند و به آنها مأموریت‌های انفاقی می‌دادند تا افراد به فقرایی که می‌شناسند رسیدگی کنند و فقیری جانماند.سیستمی. اینکه در برخی منابع آمده است، حضرت محلی تأسیس کرده بودند و ارزاق عمومی را از آنجا به مردم می‌دادند، در آن محل ارزاق به برخی ارزان‌تر از قیمت بازار داده می‌شد و به بسیاری هم بخشیده می‌شد، این همان معنای تعاونی است، مردی نزد امام مجتبی (علیه‌السلام) آمد و ابراز نیازمندی کرد. امام (علیه‌السلام) برای این‌که کمک رو در رو نباشد تا سبب شرمندگی آن مرد نگردد، فرمود: آن‌چه را می‌خواهی در نامه‌ای بنویس و برای ما بفرست تا نیازت برآورده شود. آن مرد رفت و نیازهای خود را در نامه‌ای برای امام فرستاد. حضرت نیز آن‌چه را خواسته بود، برایش فرستاد. این رفتار و سیره حضرت بر این اساس بود که باید سازکاری فراهم باشد که به شمل کرامت‌محور و آبرومندانه از مردم رفع نیاز شود.

 

ترویجی، تبلیغی و فرهنگ‌سازی. «ابن کثیر» از علمای اهل سنت در البدایة و النهایة روایت کرده که امام (ع) غلام سیاهی را دید که گرده نانی پیش خود نهاده و خودش لقمه ای از آن می خورد و لقمه دیگری را به سگی که آنجا بود می دهد.امام (ع) که آن منظره را دید بدو فرمود: انگیزه تو در این کار چیست؟پاسخ داد:«انی استحیی منه ان آکل و لا اطعمه»(من از او شرم دارم که خود بخورم و به او نخورانم!)امام (ع) بدو فرمود: از جای خود برنخیز تا من بیایم! سپس به نزد مولای آن غلام رفت و او را با آن باغی که در آن زندگی می کرد از وی خریداری کرد، آنگاه آن غلام را آزاد کرده و آن باغ را نیز به او بخشید! (البدایة و النهایة، (چاپ مصر)، ج 8، ص 38)

 

«زمخشری» در کتاب ربیع الابرار از انس بن مالک روایت کرده که گوید: من در خدمت حسن بن علی (ع) بودم که کنیزکی بیامد و شاخه گلی را به آن حضرت هدیه کرد.حسن بن علی(ع) بدو فرمود:«انت حرة لوجه الله» (تو در راه خدا آزادی!) من که آن ماجرا را دیدم به آن حضرت عرض کردم: کنیزکی شاخه گل بی ارزشی به شما هدیه کرد و تو او را آزاد کردی؟در پاسخ فرمود:«هکذا ادبنا الله تعالی «اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها» و کان احسن منها اعتاقها» اینگونه خدای تعالی ما را ادب کرده که فرمود: «وقتی تحیه ای به شما دادند، تحیتی بهتر دهید» و بهتر از آن آزادی اوست(ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص .149).این‌ها نمونه‌ای از فرهنگ‌سازی و نهادینه‌سازی ارزش‌های اخلاقی در سطح جامعه است.

 

دلیل شهرت حضرت به سخاوت

به‌طور خیلی خلاصه اساس و منطق جامع تمام اقدامات انبیاء و ائمه علیهم السلام، استقرار نظام حاکمیت توحیدی عدالت‌محور است: «أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ»(نحل:۳۶)، «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(حدید:۲۵). دستیابی به این جامعه تراز، مبتنی بر تنظیم جامعه است که گام اول آن، تنظیم عرصه اقتصادی است. چون در بیان شاخص نبوی(ص) آمده است:«كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً» و همچنین در دعایی فرمودند: «اللهمّ بارِک لنا فی الخُبز و لا تُفَرِّقْ بیننا و بینَه فلولا الخبزُ ما صلّینا و لا صُمْنا و لا ادَّینا فرائضَ ربّنا» (خدایا! بین نان مسلمان‌ها و خود مسلمان‌ها فاصله نینداز).منظور از نان همان بحث‌های اقتصادی است. می‌فرماید: خدایا بین مردم و اقتصاد فاصله نینداز، زیرا ملّتی که با اقتصادش فاصله داشته باشد، با مال فاصله داشته باشد و فقیر باشد، دین‌داری آن ملّت مشکل است.

 

حاکمیت طاغوت هم روی همین اصل، شکاف طبقاتی ایجاد می‌کند و همه ثروت را در بین ارکان سه‌گانه خود یعنی «ملأ»(سیاست‌ورزان و فرماندهان)، «مترفین»(سرمایه‌داران) و «احبار»(عالمان درباری) قرار می‌دهد و مردم را در فقر نگه‌می‌دارد تا به راحتی حکومت کند.قرآن می‌فرماید: سیستم حکومت فرعون چنین بود:«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ»(زخرف: ۵۴) اطاعت در نظام او بر اساس استخفاف و تحقير مردم بود، و سرلوحه این استخفاف، استخفاف اقتصادی و معیشتی مردم بود. این استخفاف خود باختگى، فقر فرهنگی و تهى شدن از هويّت سبب تسليم شدن در برابر طاغوت و سرسپردگى به دنبال دارد.

 

طاغوت بنی امیه هم همیشه مناطقی مثل کوفه، مدینه و... را که همیشه مایه رعب و هراس بود، بدترین عناصر، رذلترین فرماندارها، پست‌ترین و جلادترین آدم‌های خودشان مثل زیاد بن ابیه و پسرش عبیدالله و مثل حجاج بن یوسف‌ها را بر سر آن شهرها می‌گمارد تا با ایجاد شدت عمل و اختناق از یک سو، تبلیغات مسموم از طرف دیگر، و همچنین ترویج فقر و بیچارگی میان آنها، توده مردم را ناخودآگاه به سمت فساد و انحطاط بکشاند. بر اثر همین بود که از عامه مردم تحت تاثیر فعالیت‌های دستگاه ظالم، کارهایی سر می‌زند که ناشایست بود اما منشأش بدی ذاتی مردم نبود. اینکه در روایات داریم «مردم از رفتار و کردار رهبران و مسئولان تبعیت می‌کنند»(الناس علی دین ملوکهم(بحار، ج۱۰۵، ص۸)) و «الناس باُمرائهم اشبه من آبائهم»(همان، ج۷۸، ص۴۶) گویای همین مطلب است.

 

امام مجتبی علیه السلام در آن دوران می‌بیند، نمی‌شود با مردم حرف زد. چطور آن‌ها را جذب بکند؟ امام می‌بیند، این مردم دنیا پرست هستند، مال دوست هستند، دنیاخواه هستند. فعلاً هم درمان نمی‌شوند؛ چه کار کند این‌ها اهل بیت پیغمبر را فراموش نکنند؟ حضرت تصمیم می‌گیرند برای این‌که این‌ها خانه اهل بیت را گم نکنند، این آدرس فراموش نشود، شروع به بخشش می‌کنند. حتی بخشش به کسانی است که محبّ امام حسن (ع) نیستند.

 

در خصوص سبک زندگی و سیره اخلاقی و شخصیت امام حسن توضیح دهید؟

قرآن می فرماید: زندگی اولیا خدا مبتنی بر دو اصل است:«أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»(یونس: ۶۲).آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست.«خوف» یعنی نگرانی‌های آینده، یعنی اضطراب که نقطه مقابل آن، «آرامش» است. «حُزن» یعنی غم و اندوه و نقطه مقابل آن، «نشاط» است. بنابراین دو اصل زندگی اولیا خدا عبارت است از: آرامش و نشاط. این دو اصل، همان دو چیزی است که جامعه بشری به شدت به آنها نیازمند است و فقدان آن، ریشه و منشأ تمام مشکلات بشری محسوب می‌شود. این تحلیل ساده، یک مطلب مهم را به ما یادآور می‌شود و آن این است که انسان‌های کاملی مثل امام حسن مجتبی علیه السلام متعلق به قرن‌ها پیش نیست، بلکه انسانی نجات‌بخش برای همه اعصار حیات انسان است و ما انسان‌ها برای همیشه به وجود ایشان در کنار خود به شدت نیازمندیم. سرّ اینکه وجود نازنین امام به خورشید، به آب گوارا و باران بابرکت، به پدر دلسوز، به مادر مهربان، به دوست صمیمی و... تشبیه شده‌ است، برای این است که ما شدت نیاز خود را به وجود امام بفهمیم و درک کنیم.

 

 

 

کد خبر 1094390

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha