به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از رشت، «مرتضی حسینپور شلمانی»با اسم جهادی حسین قمی جوانی شجاع و نابغه که فقط در خود عراق 132 عملیات و در سوریه نیز عملیاتهای بسیار زیادی انجام داد، فرماندهای بزرگ است که متاسفانه تاکنون به ابعاد شخصیتی و نظامیاش پرداخته نشده در حالیکه جامعه و نهضت مقاومت تشنه چنین الگوهای بینظیری است.
تا جاییکه شاهدیم پدر شهید مرتضی حسینپور در مورد این فرمانده نابغه که جبهه مقاومت به او لقب بطلالابطال یعنی قهرمان قهرمانان را داده است میگوید؛ دستهایی در کار است تا حسین قمی مطرح نشود؛ میخواهند واقعیتها را تحریف کنند، چرا نباید ویژگیهای چنین فردی الگو شود؟ چرا نمیگذارند؟ درد جانکاه من و خانواده مرتضی حسین پور هم دقیقا همینهاست.
پدر این فرمانده و شهید سرافراز کلامش را اینگونه شروع میکند: مرتضی حسینپور با اسم جهادی حسین قمی مانند همه جوانها علایق مادی و معنوی بسیاری داشت، حسین دانشجوی دانشگاه امام علی(ع) بود دورههای مختلفی هم دید، زمانی که دوره دو ساله کاردانی را سپری کرد، عراق شلوغ شد، این اوضاع همزمان شد با ورود آمریکاییها و خباثتهایی که انجام میداده و فشارهایی که روی نهضت مقاومت بود.
نهضت مقاومت توسط آیتالله سیستانی از ایران کمک خواست لذا از آنجا که رسالت اصلی نیروی قدس پشتیبانی از نهضت مقاومت بود ما هم دورههای دانشکدهها را تعطیل کردیم به کلیه دانشجوها اعلام کردیم هر کسی تمایل دارد برای کمک به نهضت مقاومت عازم شود.
حدود 400 یا 500 دانشجو داشتیم که همگی داوطلب شدند و درس را رها کردند که یکی از آنها مرتضی حسینپور بود، در اینجا لازم میدانم قبل از هر چیز توضیح بدهم که ما با توجه به محورهای مورد نظر زبان آن محور را هم آموزش میدهیم مثلا اگر بخواهیم با رژیم صهیونستی وارد نبرد شویم به نیروهایمان زبان عبری را آموزش میدهیم از طرفی از آنجا که حسین فنون نظامی و زبان عربی را آموزش دیده بود به محور جبهه مقاومت عراق و سوریه تمایل پیدا کرد.
مرتضی چهار سال و نیم کارهای اطلاعاتی و عملیاتی و جذب نیرو را در عراق انجام داد. پیچیدگی و عظمت کار مرتضی حسینپور دقیقا در چنین مواردی مشهود میشود به طور مثال در دفاع مقدس کلا یکصد عملیات انجام گرفت و بیشترینش در سال 66 بود که 36 عملیات در آن انجام شد و اما مرتضی فقط در خود عراق 132 عملیات را فرماندهی کرد که مستنداتش هم موجود است.
* در وجب به وجب سوریه جایی نمانده که حسین در آنجا عملیات انجام نداده باشد
حال سؤالم اینجاست کدام فرمانده جنگ ما توانسته پنج عملیات را انجام بدهد، خود حاج قاسم که الگو و اسوه همه ما هست میگفت من در دفاع مقدس 24 عملیات انجام دادم اما مرتضی حسینپور در عراق و در عرض چهار سال و نیم 132 عملیات انجام داد آنهم با داعش و با آمریکاییها.
بعد شش سال و نیم هم در سوریه حضور پیدا کرد، در قدم به قدم و وجب به وجب سوریه جایی نمانده که حسین در آنجا عملیات انجام نداده باشد، یک چنین فردی با این همه عملیات، با این همه نبوغ و در عرض 11 سالی که شجاعانه جنگید آیا حقش این است که اینطور با او برخورد کنند و نگذارند معرفی شود؟
او از 19 سالگی در نهضت مقاومت فرماندهی را بر عهده گرفته و تا 32 سالگی که به شهادت رسید، اما در هر محفلی و مجلسی که میبینید یاد و نامی از حسین قمی نیست حالا چه دستهایی در کار بوده و هست نمیگذارند که این فرمانده جوان معرفی بشود، نمی دانیم. ما هم خواهشمان همین است که بیایید از این جوان شجاع و نخبه الگوسازی کنید.
* دو عامل تقوا و جهاد حسین را تبدیل به پدیده کرد
پدر شهید مرتضی حسینپور در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید؛ دو عامل حسین را تبدیل به پدیده کرد، یک بحث تقوا و دوم بحث جهادش که در همه اینها اسوه بود و تبعیتی که از ائمه معصومین(ع) کرد. اما چرا نباید اینها را الگوسازی کنیم؟
ما از این ناراحتیم و دلمان خون است که چرا چنین فرماندهای که از سن 19 سالگی شروع کرد و تا سن 32 سالگی از نهضت مقاومت جدا نشد، چرا نگذاشتند الگو شود؛ متاسفانه نه رسانه ملی نه مسئولان فرهنگی ما هیچ کدام تا الان قدمی برای معرفی این مجاهد جوان و خستگیناپذیر جبهه مقاومت برنداشتند.
وی در باب رشادتهای این فرمانده جوان و نخبه جبهه مقاومت چنین میگوید؛ در بحث رشادتهای شهید حسین پور یک نمونه آن این است که کتائب حزب الله به او لقب بطل را دادهاند و بعد خود نهضت مقاومت و رهبران نجبا، عصائب، کتائب و همه گروههای مقاومت به مرتضی به دلیل شجاعتی که داشت لقب بطلالابطال را دادند یعنی قهرمان قهرمانان.
معمولا مجموعه عراق به هر کسی به همین سادگی لقب بطل یعنی لقب حضرت عباس(ع) را نمیدهند آنها به کسی که برایشان الگو و اسوه باشد لقبهایی مثل بطل و شیر سامرا میدهند بنابراین از آنجا که اعتقاد به شهید حسین پور داشتند و شجاعتها و مبارزاتش را در همه صحنهها هم دیدند ایشان را به نام شیر سامرا و بطل الابطلال نام نهادند.
این پدر شهید در بخش دیگری از صحبتهایش اضافه کرد: یکی از ارکان ما در بحث نظامی، ارتش و مردم هستند که این مورد در نهضت مقاومت هم هست یعنی ما وقتی حضور پیدا میکنیم در منطقهای و میخواهیم عملیاتی انجام بشود مهمترین عامل، مردم بومی آن منطقه هستند به بیان دیگر اگر مدیریت مردم درست و اصولی انجام نگیرد از حیث مسائل نظامی دردسر ایجاد خواهد شد اما اگر این مؤلفه خوب مدیریت شود همان به یکی از عوامل موفقیت گروههای نظامی تبدیل میشود. بر فرض مثال اگر منطقه سوخت، غذا و دارو نداشته باشد باید برایش تهیه شود که وابسته به دشمن نشود.
یکی از تفاوتهایی که ما در نهضت مقاومت داریم این است که فرمانده نهضت مقاومت خاصه مرتضی حسینپور به دلیل تسلطش به زبان عربی، حضور مستقیم در بین مردم داشت یعنی مشکلات مردم را مشکلات خودش میدانست و اگر در یک منطقهای میخواست عملیات انجام بدهد اول به فکر مردم، جان مردم غذا و داروی آنان بود.
علت اینکه مرتضی در بین مردم منطقه موفق بود و میبینیم که در سوریه و عراق به او حاج حسین میگویند( مردم کوچه پس کوچههای سوریه و عراق مرتضی را به نام حاج حسین صدا میکنند) این است که مرتضی با آنان همراه و همدل بود و اگر غذا نداشتند برایشان غذا میبرد و اگر امکانات نداشتند برایشان امکانات تهیه میکرد.
مرتضی کسی بود که حتی حقوقش و حق مأموریتش را در بین بچهها تقسیم میکرد و این در کتاب خاطرات یکی از دوستانش هم قید شده، کار با نهضت مقاومت عراق بسیار سخت است اما حسین توانست در دل نهضت مقاومت عراق جای بگیرد زیرا وقتی یک نیروی عراقی مجروح میشد حسین جانش را در خطر میانداخت و میرفت در دل داعش و نجاتش میداد.
بعد از شهادت مرتضی حسینپور گفتند نهضت مقاومت به هم ریخت هم دقیقا برای همین هست یعنی بعد شهادت حسین قمی نهضت مقاومت به هم ریخت چون فرماندهای را نمیپذیرفت به دلیل آنکه حسین در دلشان جا کرده بود. در بحث شجاعتش هم باید بگویم که ایشان شش بار مجروح شدند با اینکه مجروح هم بود اما راست میایستاد و میجنگید، شما کدام فرمانده را سراغ دارید که اینگونه باشد؟!
گفتنی است؛ شهید قمی در ۱۶ مرداد ۱۳۹۶در جریان حمله نیروهای تکفیری در منطقه تدمر سوریه به شهادت رسید و پیکرش در تشییعی باشکوه با حضور اقشار مختلف مردم در زادگاهش لنگرود به خاک سپرده شد.
نظر شما